تغییر پارادایم از تحریم به جنگ

روزبه میرابراهیمی
روزبه میرابراهیمی

po_rozbeh_mir_ebrahimi.jpg


بازی هسته ای مسئولان کشور به جاهای خطرناکی رسیده است. حاکمیت تفکری تندرو که حیات خود را در فضای تنش آلود می بیند هر روز کشورمان را به «ساعت صفر» نزدیک تر می کند. واقعا کار به جایی رسیده که از هیچ سخنرانی شخص رئیس دولت ایران نمی توان اطمینان داشت که بحران را تشدید نکند. چه در بین دستفروشان باشد و چه در بین دانشمندان. اصولا شخص شخیص ایشان هنوز در فضای سخنرانی ها مهدیه تهران قرار دارد و با دنیا نیز با همین ادبیات سخن می گوید. البته به قول ظریفی این ادبیات در وزیر خارجه امریکا نیز تاثیر خود را گذاشته و شاید بزودی به جایی برسیم که رئیس جمهور امریکا نیز ناگهان «یاد دوران کابوی ها بیافتد و اسبش را زین و تپانچه اش را بالا ببرد و عزم سفر به ایران کند».

اما حقیقت ماجرا همانگونه که مدت هاست با زبان های مختلف بیان می شود بسیار جدی است. در حال حاضر امریکا و غرب« پارادایم تحریم» را به سوی «پارادایم جنگ» سوق می دهد و در این مسیر مقامات جمهوری اسلامی بزرگترین حامیان آن هستند.

خبر ها حکایت از اعمال سانسور شدید در رسانه های داخلی کشور دارد تا به قولی یکدستی و همبستگی داخلی را با تهدید و سانسور! به نمایش بگذارند. دقیقا همین موضوع - یکدستی - است که می تواند خطر را دور نماید اما این یکدستی با نگاه پلیسی و امنیتی بوجود نیامده و نخواهد آمد و هر روز نیز بر بحران خواهد افزود. مقامات عالی رتبه نظام اصرار دارند که بگویند نه بحرانی هست و نه خطری! هر چند در خلوت خود آگاهند که بحران کجاست و خطر چقدر نزدیک است. در چنین فضایی با چوب «تضعیف نظام» هر منتقدی را به سکوت وا می دارند و اندک صداهای بر آمده از درون را به شیوه های مختلف مسدود می کنند.

به پایان سال شمسی نزدیک می شویم و تعطیلاتی طولانی برای ایرانیان در پیش است. در آن سوی دنیا همه چیز برای اجرای عملیات نظامی در آغاز بهار ( همانند دو جنگ افغانستان و عراق از نظر زمانی) آماده شده است و تنها یک اشتباه از سوی جمهوری اسلامی می تواند آغاز فاجعه را رقم زند. محمود احمدی نژاد می گوید «برای رسیدن به انرژی هسته ای می ارزد کارهای دیگر را تا سال ها تعطیل کنیم» و در این مسیر یادآور می شود «که قطار انرژی هسته ای ما نه دنده عقب دارد و نه ترمز». این ها همه درست همان چیزهایی است که امریکا برای توجیه برنامه های احتمالی اش لازم دارد. آیا احمدی نژاد می داند که چه خدمتی به آمریکا انجام می دهد؟

بحران های اقتصادی در داخل کشور ناشی از سو مدیریت هایی است که در این سال ها با سوار شدن بر منطق پوپولیسم صورت پذیرفته و تازه پیامدهای ابتدایی آن در حال بروز پیدا کردن است.

نیروهای سیاسی داخل و خارج از هر جریان یا گروهی باید بخاطر سرزمین ایران هم که شده سکوت را کنار گذارند و در مقابل این رفتارها و کردارهای خانمانسوز بایستند. امریکا اگر جنگ با ایران را آغاز کند دیگر تنها به نابودی چند نیروگاه هسته ای ( که سرمایه نسل های آینده هم هست) اکتفا نخواهد کرد و تمام تاسیسات زیر بنایی و نظامی کشور را نابود خواهد کرد.

هر چه دیرتر توافق بر سر پرونده هسته ای صورت پذیرد ایران بیشتر هزینه خواهد داد، همان گونه که تا امروز هزینه های فراوانی را بخاطر اشتباهات و ندانم کاری های برخی داده ایم.

در این میان اما، حساب ترمز بریده ها کاملا جدا است. داستان ترمز بریده ها را روزی در تاریخ، به عنوان کسانی که کشور را به سمت ویرانی برده اند خواهند نوشت…