وقتی جرج بوش در سفر هشت روزه خود به خاورمیانه به کویت رسید، خود را در 50 مایلی کشوری یافت که بزرگترین چالش برای سیاست خارجی آمریکا بشمار می رود. ایران پیش از این با ایجاد مزاحمت برای ناوگان های آمریکا در خلیج فارس، نارضایتی خود را از این سفر نشان داده است.
اما به رغم ستیزه جویی تهران، اهداف واقعی استراتژیک سیاست خارجی این کشور نامشخص هستند. آیا ایران مصمم است به سلاح اتمی دست پیدا کند، یا اینکه برنامه اتمی این کشور صرفا ً برای چانه زنی طراحی شده است تا در ازای کسب بیشترین منافع اقتصادی و دیپلماتیک کنار گذاشته شود؟
تنها با درک نگرش تثبیت شده و اعتقادات سران حاکم بر این می توان به اهداف سیاست خارجی آنها پی برد. پرفسور علی انصاری رئیس مؤسسه مطالعات ایران در دانشگاه سنت اندرو می گوید، خاطرات شکوه امپراطوی ایران هنوز نگرش آنها را شکل می دهد.
وسعت امپراطوری ایران تا قبل از نابودی توسط اسکندر کبیر در قرن چهارم قبل از میلاد، از مدیترانه تا آسیای مرکزی بود. به گفته پرفسور انصاری،” ایرانیان قدرت بزرگی بودند و تصور می کنند دوباره باید یک قدرت بزرگ باشند. ایران یک امپراطوری را از دست داده و هنوز هم آن نقش را پیدا نکرده است. در واقع این موضوع کاملا ً شبیه به بریتانیاست.“
ایران می خواهد یکبار دیگر قدرت هدایت گر خاورمیانه شود و هدف از سیاست خارجی این کشور، گسترش نفوذ آن است. به اعتقاد رئیس جمهور احمدی نژاد، با ضعیف شدن آمریکا، زمان این هدف فرا رسیده است. پرفسور انصاری می گوید:” احمدی نژاد و دارودستۀ او سخت معتقدند که آمریکا یک قدرت رو به زوال است. آنها به یک اندیشۀ بزرگ و فراگیر اعتقاد دارند و آن اینکه، انسان ها به دو دستۀ عادل و ناعادل تقسیم می شوند. روزی اثری از انسان های ناعادل نخواهد بود.“
انصاری می افزاید، احمدی نژاد “در بهترین حالت یک آرمان گرای رمانتیک و در بدترین حالت به طرز مأیوس کننده ای یک فریب دهنده است.” ایران تجهیزات نظامی در اختیار حماس و حزب الله می گذارد و از شبه نظامیان شیعۀ عراق حمایت می کند. این اقدام چالشی مستقیم در برابر آمریکا و بیانگر قدرت ملی ایران است.
اما سران حاکم بر ایران در عین حال خواهان تضمین بقای رژیم هستند. حفظ حکومت جمهوری اسلامی، دغدغۀ اصلی آیت الله علی خامنه ای است. احتمالا ً ساخت سلاح اتمی به ایران امکان خواهد به این دو هدف دست پیدا کند: ایران مسلح به موشک های اتمی هم می تواند بر خاورمیانه مسلط گردد و هم تضمین کند که آمریکا هرگز “تغییر رژیم” را بر ایران تحمیل نخواهد کرد.
اما پروسه دستیابی به سلاح اتمی، ایران را به شدت آسیب پذیر می کند. تبعات برنامه هسته ای این کشور این است که تهران هم اکنون متحمل تحریم های اقتصادی، انزوا و خطر حمله آمریکا شده است. علاوه بر این، کشورهای عربی در حال همکاری با واشنگتن برای محدود کردن قدرت ایران هستند.
به گفته یک مقام بلندپایه انگلیس، هزینه های برنامه هسته ای ایران برای برخی از سران این کشور مشخص هستند. این مقام می گوید:” یک مناظره واقعی در درون رژیم در جریان است. بر اساس یک سناریو، تصور مردم این است که این برنامه به دردسرش نمی ارزد.“
برخی از کارشناسان معتقدند که ایران برای دستیابی به سلاح اتمی یک تصمیم گیری نهایی و استراتژیک اتخاذ کرده است. افرائیم هیلوی مدیر موساد بین سال های 1998 تا 2002 می گوید:“در ایران دربارۀ اینکه ایرانیان به چنین چیزی نیاز دارند، اتفاق نظر وجود ندارد.” او می افزاید، “در لوای صحبت های تند ایران یک حس عمیق نگرانی وجود دارد که بخاطر انزوای رژیم و ضعف اقتصادی بوجود آمده است.” به اعتقاد هیلوی، ممکن است رهبری ایران تصمیم بگیرد که “منافع خودشان در گروی کنار گذاشتن برنامه هسته ای است.“
کشمکش داخلی رژیم سال گذشته با استعفای علی لاریجانی، مذاکره کننده ارشد هسته ای، آشکار شد. در حال حاضر بنظر می رسد حامیان تندروی احمدی نژاد دست برتر دارند. اما این منازعۀ قدرت به پایان نرسیده است و آیندۀ خاورمیانه به نتیجه آن بستگی دارد.
منبع: دیلی تلگراف، 12 ژانویه