می خواهند چوب لای چرخ کمپین بگذارند

نویسنده

khadijemoghadams.jpg

پس از آزادی خدیجه مقدم از اعضای‎ ‎کمیته مادران کمپین یک میلیون امضا، مادران صلح و فعال زیست محیطی ‏و جامعه مدنی، او‎ ‎را همچنان فعال و با ایده های فراوان دیدم که پرتلاش ترازقبل برای آزادی زندانیان‎ ‎زن می ‏کوشد.گفتگوی مرا با او می خوانید‎: ‎

‎ ‎خانم مقدّم تا آنجا که ما اطلاع داریم‎ ‎فعالیتهای برابرخواخواهانه شما در کمپین تنها بخشی از فعالیتهایی ‏اجتماعی و مسالمت‏‎ ‎آمیزی است که از گذشته تا کنون دنبال کرده اید، لطفا در مورد سایر فعالیتهای خود هم‏‎ ‎توضیح دهید؟‎ ‎

به خاطر اینکه سن و سال من از شما بیشتر است، فعالیت هایم هم کمی از‏‎ ‎شما جوان ها بیشتربه نظر می آید، نه ‏اینکه، زن خیلی فعالی باشم. من در خانواده‏‎ ‎ای به دنیا آمده ام که همیشه به مسائل اجتماعی و سیاسی و بیشتر ‏صنفی توجه خاصی می‎ ‎شده. پدرم و عموهایم از فعالین جنبش کارگری بوده اند و از بچگی متاسفانه طعم تلخ‏‎ ‎بی ‏عدالتی را چشیده ام و عزیزترین نزدیکان ام در زندان های شاه برای ابتدایی ترین‎ ‎خواسته هایشان کشته شده اند. ‏آنها در واقع به من و امثال من یاد دادند که اولا بی‎ ‎عدالتی وجود دارد و برای به دست آوردن حق و حقوق مان ‏باید با شیوه های مسالمت آمیز‎ ‎و نه قهر آمیز مبارزه کنیم، حتی اگر جان مان را در راه عدالتخواهی از دست ‏بدهیم.در واقع من فقط به زندگی شرافتمندانه و غرورآمیز پدرو مادرم ادامه داده ام و با‎ ‎توجه به نیاز های جامعه ‏امروز در حوزه های کودکان، محیط زیست، اشتغال زنان، حمایت از دختران بی پناه و توسعه تعاونی های زنان ‏هم فعالیت هایی داشته ام.‏

‎ ‎چطور شد که به فعالیت در حوزه زنان رو آوردید؟‎ ‎شما در یکی از نوشته هایتان گفته اید “کمپین همه ‏زندگی من شده” می خواهم بدانم چرا و‏‎ ‎چه وقت جنبش زنان تا این حد برایتان مهم و حیاتی شد؟‏‎ ‎

همیشه برای من مسائل زنان مهم بوده. یادم هست بعد از پیروزی انقلاب‏‎ ‎در سازمان آب که کار می کردم، مهد ‏کودک ایجاد کردیم که الان هم هست و یادگار آن‎ ‎دوره از فعالیت ماست. شورای زنان کارگر تشکیل دادیم، نشریه ‏هم داشتیم ولی بیشتر‎ ‎به مسائل و مشکلات زنان کارگر در محیط کار می پرداختیم و به حقوق زنان و قانون، توجه ‏چندانی نداشتیم و با این امید که عدالت اجتماعی بر قرار خواهد شد و زنان هم به‏‎ ‎حق و حقوق خود خواهند ‏رسید.البته همیشه مراسم 8 مارس برگزارکرده ایم و به شکل‎ ‎محفلی 25 سال بدون وقفه نشست داشته ایم و به ‏مسائل روز که زنان با آن درگیر هستند‎ ‎پرداخته ایم و اطلاعات خودمان را بالا برده ایم تا اینکه امروزبیشترین ‏فعالیت مان‎ ‎در کمپین شده است‎.‎

کمپین واقعا همه زندگی من شده، چون با اهداف و روش هایش کاملا‎ ‎موافقم، من اصولا با حرکت های مردمی، ‏همیشه موافقم. باید حرکت کرد، شعار دادن و‎ ‎حرف زدن و کنج خانه ماندن و یا در کتابخانه خواندن و نوشتن بدون ‏ارتباط با مردم و‎ ‎یا چشم به قدرت داشتن و کار سیاسی کردن، بدون تلاش برای بهبود وضعیت زندگی مردم‏‎ ‎وندیدن مسائل قابل لمس را قبول ندارم.‏

در کمپین هدف مشخص است و هر کسی می تواند به شیوه خودش با مردم گفتگو‎ ‎کند و مردم را تشویق به ‏مشارکت کند، این برای توسعه کشورمان از هر جهت مهم است.‏‎ ‎وقتی مردم بی تفاوت نباشند، خلاقیت ها بروز ‏می کند و در بقیه حوزه ها هم موفقیت‎ ‎بیشتر خواهد بود حتی در حفظ محیط زیست، صلح، کارآفرینی، تعاون و… ‏این را هم‎ ‎اضافه کنم از زمانی که فعالین جنبش زنان تحت نام” هم اندیشی “ گرد هم آمدیم، فعالیت در حوزه زنان ‏برایم جدی تر شد که بعد، تجمع 22 خرداد 85 و 86 و بعد تر، هم‎ ‎حرکت کمپین شروع شد و من در کمپین به قول ‏دوستانم ذوب شدم.‏

‎ ‎یکی از فعالیتهای مهم در کمپین فعالیت کمیته مادران است که شما هم عضو‎ ‎آن هستید، نقش این کمیته ‏را در پیشبرد اهداف کمپین چگونه ارزیابی می کنید ؟ فکر می‎ ‎کنید مادرانی که با کمپین همراه و همگام شده اند ‏چه خصوصیاتی دارند که جذب این حرکت‎ ‎شده اند؟‎ ‎

خیلی‎ ‎ممنون که فعالیت کمیته مادران را یکی از فعالیت های مهم در کمپین می دانید. راستش‎ ‎من از اینکه سه نسل ‏در کنار هم داریم کار می کنیم خیلی لذت می برم و باور کنید با‎ ‎همه فشاری که از نظر تنظیم وقت، برای انجام ‏دادن سایر مسئولیت هایم به من وارد می‎ ‎شود احساس می کنم دوباره جوان شده ام. فکر می کنم سایر مادران ‏عضو کمیته هم همین‎ ‎احساس را دارند.‏

به عقیده من، کمیته مادران تا کنون نقش بسیار مثبتی در پیشبرد اهداف‎ ‎کمپین داشته. وقتی خانواده های بچه های ‏کمپین، می بینند که مادران هم همان فعالیت‎ ‎فرزندان آنها را انجام می دهند، جدی تر به این حرکت نگاه می کنند و ‏اطمینان بیشتری‎ ‎پیدا می کنند وکمتر نگران بچه هایشان می شوند حتی خودشان هم عضو کمپین و کمیته‎ ‎مادران ‏می شوند، چون من این موضوع را به عینه دیده ام، می گویم، فکر نکنید من‎ ‎برای مادران اعتبار بیشتری از ‏جوانان قائل هستم، این فرهنگ ماست که همیشه فکر می‎ ‎کنیم بزرگتر ها اشتباه نمی کنند در حالی که اصلا این ‏طور نیست. در کمپین، اوایل، جوان ها دانش شان را در اختیار ما قرار می دادند و ما تجربه مان را، ولی حالا‏‎ ‎خوشبختانه جوانها تجربه شان هم با این حرکت مردمی خیلی از ما بیشتر شده است‎.‎

از طرفی در جذب افراد جامعه به کمپین و حمایت از اعضاء درمقابل نهاد‎ ‎های حکومتی هم کمیته مادران تاثیر ‏خوبی دارد. وقتی زنانی، در حرکتی با نقش مادری‎ ‎خود جلو می آیند به عقیده من یعنی :” ما سال های سال است ‏به خواسته های برحقمان‏‎ ‎نرسیده ایم و خواسته های مشترکی با فرزندانمان داریم و دیگر اینکه دست درازی به بچه‏‎ ‎های ما موقوف‏‎!“‎

‎ ‎تصویری که ما تاکنون از مادر در جنبشهای‎ ‎اجتماعی داشته ایم تصویری حاشیه ای بوده یعنی نقش ‏مادر را تنها در رابطه با فرزند‏‎ ‎زندانی و تلاش برای آزادی او می دیدیم فکر می کنید کمپین یک میلیون امضا و ‏اقدامات‎ ‎کمیته مادران چه در تاثیری در برجسته کردن نقش کنشگری مادران در حرکتهای اجتماعی‎ ‎داشته؟‎ ‎‎ ‎

فعالیت مادران در کمپین به صورت یک گروه منسجم، کلیشه ای را که تا‏‎ ‎کنون از مادر ساخته اند از بین می برد، ‏همه فکر می کنند مادرفقط باید ایثار کند و‎ ‎خودش را فدای فرزندش بکند در حالی که مادرکمپینی، هم، حق خودش ‏را، طلب می کند و هم‏‎ ‎حق دخترانش را و وقتی برای دادخواهی می رود التماس نمی کند بلکه با غرور از حقوق‏‎ ‎شهروندی دفاع می کند. حالا ممکن است خودش هم به زندان بیافتد. اعضا کمیته مادران‎ ‎لزوما همه مادر نیستند و ‏حتی برخی ازدواج هم نکرده اند ولی مادری اجتماعی خود را‏‎ ‎پذیرفته اند.‏

‎ ‎یکی از تجربیاتی که در جنبشهای اجتماعی درباره‏‎ ‎حضور افراد از سنین مختلف داریم نوعی ‏اقتدارگرایی مبتنی بر سن است که معمولا با‎ ‎تقویت سلسله مراتب همراه بوده شما با توجه به سیطره نگاه ‏برابرخواهانه جنسیتی در‏‎ ‎کمپین، رابطه میان نسل جوان و مادران فعال دراین حرکت را چگونه ارزیابی می‎ ‎کنید؟‎ ‎

من این‎ ‎اقتدارگرایی مبتنی برسن که با تقویت سلسه مراتب همراه بوده را، در ان.جی او ها ی‎ ‎مختلف خیلی دیده ام ‏ولی در کمپین هنوزندیده ام و فکر می کنم دو دلیل دارد. یکی‎ ‎اینکه کمپین یک حرکت افقی و سیال است ودرباره ‏این حسن کمپین خیلی صحبت شده. دوم‏‎ ‎اینکه ایده کمپین از طرف جوان ها مطرح شده وجوانها اغلب در مطالعات ‏زنان، باسواد تر‎ ‎از مادران هستند.البته امیدوارم این بار اقتدار گرایی از طرف جوان ها بوجود نیاید.‏‎ ‎من در کمیته ‏مادران هم گفته ام که ما باید خیلی هشیار باشیم و مواظب باشیم جوان ها‎ ‎به صورت ابزاری از ما استفاده نکنند و ‏فکر نکنند که ما فقط برای خدمت به آنها کمیته‎ ‎مادران را تشکیل داده ایم. ما هم مثل آنان به دنبال حق و حقوق ‏خودمان هستیم و‎ ‎علاوه بر آن سپر بلایشان هم در مواقع خطر می شویم و پیگیر برنامه های رفع خطر. چون‎ ‎گاهی پیش می آید که بچه ها، ما را با مادران خودشان که متاسفانه، زیادی سرویس می‎ ‎دهند اشتباه می گیرند و ‏مثلا می پرسند کمیته مادران می توانند برای فلان نشست غذا‏‎ ‎بپزند که خیلی زود متوجه شان می کنیم که می توانیم ‏همه با هم این کار را انجام دهیم.‏‎ ‎این برخوردها بسیار آموزنده است.هم برای ما، هم برای جوانها‏‎.‎

‎ ‎در مادران صلح هم ما همکاری نسلی از مادران‏‎ ‎جوان با مادران مسن تر را شاهدیم به نظر شما در ‏این حرکت هم توانسته اید از تجربه‎ ‎ناخوشایند اقتدار مبتنی بر سن فاصله بگیرید؟ در اینجا چه عوامل یا اقداماتی ‏را در‎ ‎پرهیز از سلسله مراتب عمودی قدرت موثر می دانید؟‎ ‎

در مادران‎ ‎صلح هم اقتدار مبتنی بر سن وجود ندارد و اگر اقتداری هم هست مبتنی بر سابقه فعالیت‎ ‎و تجربه است ‏که آگاهانه با آن برخورد می شود. در واقع ما در همه جا داریم تمرین‎ ‎دموکراسی می کنیم. دوست داریم آدم های ‏دموکراتی باشیم ولی تربیت مان با اعتقاد و‎ ‎آرزوی مان تفاوت دارد.من خیلی به آموزش خودمان و تمرین ‏دموکراسی، اعتقاد دارم و‎ ‎مطمئن هستم می توانیم در کنار هم این فرهنگ را رواج دهیم فقط باید کمی صادق ‏باشیم.‏

‎ ‎همه ما با توجه به اخبار مطرح شده کمابیش در‎ ‎جریان بازداشت و دستگیری شما قرار گرفته ایم. اما ‏می خواهیم از زبان خوتان شرح‎ ‎ماجرای دستگیری و بازداشت را بشنویم.‏‎ ‎

پلیس امنیت برای دستگیری من پرونده سازی کرده است. به این شکل که 5‏‎ ‎احضاریه در پرونده من گذاشته که من ‏هرگز آنها را رویت و امضا نکرده ام برای اینکه‎ ‎بتواند از دادستانی حکم ورود به خانه را بگیرد و مرا دستگیر ‏کند. هنگام ورود به‏‎ ‎خانه هم بدون نشان دادن کارت شناسایی و حکم می خواستند مرا ببرند که مقاومت کردم.‏

‎ ‎آیا قبل از این هم سابقه دستگیری و بازجویی‎ ‎داشتید؟‎ ‎

من سابقه بازجویی قبلا هم داشته ام در مورد برگزاری 8 مارس، برای‎ ‎کمپین و فعالیت های محیط زیستی حتی. ‏مثلا برای شرکت در کنفرانس برلین و به خاطر‎ ‎سخنرانی در آن کنفرانس که در زمینه اقتصاد و محیط زیست بود ‏و اصلا هم سیاسی نبود، بارها و بارها بازجویی شدم و در دادگاه اول جالب است که همین سه اتهامی را که به‏‎ ‎خاطر فعالیت در کمپین به من نسبت داده اند به من تفهیم کردند ولی در دادگاه‏‎ ‎تجدیدنظر فقط تبلیغ علیه نظام جرم ‏من بود که به دو ماه زندان قابل خرید محکوم شدم‎ ‎در حالیکه در پنل اقتصاد و محیط زیست از ایران آقایان دکتر ‏رئیس دانا و دکتر علوی‎ ‎تبار هم بودند وآنها تبرئه شدند. همه جا ما زنها مجرمیم، فکر کنید 8 سال پیش 300‏‎ ‎هزار ‏تومان پرداخت کردم برای اینکه گفته ام جنگل ها تخریب می شوند‎.‎

‎ ‎فکر می کنم شما چهل و پنجمین نفری هستید که در‎ ‎کمپین یک میلیون امضا به خاطر فعالیتهای ‏مسالمت جویانه تان بازداشت شدید به نظر شما‎ ‎هدف از این بازداشتها آن هم در این حجم وسیع چیست؟‎ ‎‎ ‎

اتفاقا من این سوال را از آقای سبحانی، قاضی پرونده ام، پرسیدم و‎ ‎ایشان صراحتا اعلام کردند که می خواهیم ‏چوب لای چرخ کمپین بگذاریم، من در جواب گفتم‎ ‎صد سال پیش زنانی مثل ما که می خواستند اولین مدارس ‏دخترانه را تاسیس کنند طرد شدند، تکفیر شدند و کتک خوردند، بعضی از روحانیون مدرسه را حرام کردند، در ‏حالی که بعضی‎ ‎دیگر موافق تاسیس آن بودند. زنانی که قصد تاسیس مدرسه داشتند خودشان با سواد بودند‎ ‎و در ‏منزل تحصیل کرده بودند اما می خواستند بقیه زنان نیز از حق تحصیل برخوردار‎ ‎شوند. حالا اگر من، دختر من و ‏دختر شما در دانشگاه تحصیل کرده ایم، نتیجه تلاش‎ ‎آنها بوده است. حالا شماهم چوب لای چرخ کمپین نگذارید که ‏تا صدسال هم این ماجرا طول‎ ‎بکشد. بگذارید بیست سال دیگر نوه های ما از نتایج این حرکت برخوردار شوند. اما ‏آقای‎ ‎سبحانی با تمسخرو بداخلاقی مرا از دادگاه بیرون کرد‎.‎

وقتی در بازجویی با مامورین وزارت اطلاعات، آنها گفتند که ما با‎ ‎کمپین مشکلی نداریم گفتم پس چرا بنا به گفته ‏قاضی چوب لای چرخش می گذارید؟ که پاسخی‎ ‎ندادند‎.‎

من فکر می کنم واقعا ایشان درست گفته اند می خواهند جلوی حرکت برابری‎ ‎خواهی را بگیرند غافل از آنکه هر ‏چقدر چوب لای چرخ کمپین بگذارند این جنبش به حرکت‎ ‎خود با سرعت بیشتری ادامه خواهد داد‎.‎

‎ ‎در بازداشت اخیر با رفتاری ناشایست و غیرمحترمانه با شما برخورد کرده‎ ‎اند در خبرها هم خواندیم ‏که شما و وکلایتان به این نحوه برخورد اعتراض کرده اید.‏‎ ‎فکر می کنید هدف از این نوع برخورد با شهروندان ‏چیست؟‎ ‎

ایجاد رعب و‎ ‎وحشت. و خاموش کردن صداهای حق طلبانه‏‎ !‎

‎ ‎به نظر می رسد در تمامی مواردی که شما را مورد بازداشت و بازجویی قرار‏‎ ‎گرفته اید اینطور توجیه ‏شده که در خانه تان با اعضا و دوستان کمپینی خود دیدار کرده‎ ‎اید و جلساتی را برگزار کرده اید؟ آیا اگر باز هم ‏قرار باشد جلسه ای با فعالین‎ ‎کمپین داشته باشید خود را محق می دانید که این دیدارها را در منزل شخصی تان ‏برگزار‎ ‎کنید؟‎ ‎

چرا که نه.‏‎ ‎بر اساس کدام ماده قانونی من محق نیستم؟

‎ ‎با توجه به اینکه در دستگیری اخیر شما از طرف‎ ‎سه نهاد دادگاه انقلاب، وزارت اطلاعات و پلیس ‏امنیت مورد بازداشت و بازجویی قرار‏‎ ‎گرفته اید، لطفا برای خوانندگان ما توضیح دهید که چه برخوردی با شما ‏در این بازجویی‎ ‎ها شده و محور سوالات پرسیده شده چه بوده؟‎ ‎

من کلا 5 بار مورد بازجویی قرار گرفتم. دو باردر دادگاه انقلاب توسط‎ ‎بازپرس پرونده و بازجوی وزارت ‏اطلاعات، یک بار در پلیس امنیت عشرت آباد و دور بار‎ ‎هم در بازداشتگاه وزرا توسط مامورن پلیس امنیت.واقعا ‏‏5 بازجویی طی یک هفته و در ان‎ ‎شرایط خیلی سخت است. برخورد ها متفاوت بود. بدترین برخورد را متاسفانه ‏قاضی پرونده‏‎ ‎با من داشت وتوهین و تحقیر و تهدید بسیار کرد که من به مامورین وزارت اطلاعات هم‎ ‎گفتم و ‏دیدید که من را یک هفته نمی دانم قانونی بود یا نه به بازداشتگاه موقت‎ ‎فرستاد که همه سارقین و قاچاقچیان مواد ‏مخدر را آنجا می آوردند و فقط یک شب نگه می‎ ‎داشتند و بعد آنها را به زندان می بردند ولی مرا یک هفته در ‏محیطی بسیار آلوده نگه‎ ‎داشتند البته اگر ایدز و هپاتیت نگیرم خوشحالم که موقعیت آنجا را دیدم و در تلاشم‎ ‎برای ‏راه اندازی آزمایشگاه ایدز و هپاتیت به کمک دوستان پزشک ام. یک سال است که‎ ‎آزمایشگاه بازداشتگاه وزرا ‏تعطیل شده. و کلا هیچگونه امکاناتی در اختیار پرسنل آنجا‎ ‎قرار ندارد به طوریکه خود زنان پلیس در گفتگو هایی ‏که با هم در مورد بهداشت آنجا‎ ‎داشتیم می گفتند شاید شما بتوانید صدای ما را به گوش مسئولان برسانید، ما که هر‎ ‎چقدر گزارش و درخواست می نویسیم جواب نمی گیریم. حتی وسایل کمک های اولیه که در هر‎ ‎خانه ای الان ‏وجود دارد مثل درجه تب – باند - گاز استریل – دستگاه فشارخون حتی ظروف‏‎ ‎یکبار مصرف و قاشق به اندازه ‏کافی در این بازداشتگاه وجود نداشت باور کنید جانماز و‎ ‎مهرنمازهم که بعضی از متهمین می خواستند برای ‏بازداشتی ها نداشتند. متاسفانه جان زنان پلیس زحمتکشی که در آنجا خدمت می کنند و رفتار بسیار خوبی هم با ‏متهمین دارند‎ ‎علاوه بر بازداشتی ها، در خطر است.‏

محور سوالات ابتدا درباره کمپین و فعالیت های ما بود. بعد به مرکز‎ ‎فرهنگی، کانون مدافعان حقوق بشر، ‏مشارکت، فعالان خارج کشور.هم رسید. می توانستم‏‎ ‎بفهمم دربیرون چه کسانی یا گروه هایی از من حمایت می ‏کنند چون بلافاصله در مورد‎ ‎آنها سوال می شد‏‎.‎

‎ ‎ما شنیده ایم در مورد آقای اصانلو هم از شما‏‎ ‎سوالاتی را پرسیده اند آیا به غیر از جنبش سندیکایی در ‏مورد دیگر جنبشهای مسالمت‏‎ ‎آمیز اجتماعی هم مورد بازجویی قرار گرفتید؟ اصولا تحلیل شما از این پرسشها‎ ‎چیست؟‎-

‎ ‎در‎ ‎مورد آقای اسالو که فامیلی صحیح ایشان است از من سوالی نکردند فقط در بازجویی های‎ ‎کتبی دلیل رفتن مرا ‏به منزل آقای اسانلو پرسیدند، من هم واقعیت را گفتم که با‎ ‎مادرشان و همسر و خواهرشان دوست هستم و فکر می ‏کنم وظیفه دارم که برای دیدن مادری‎ ‎که پسر زحتمکش اش در زندان است حتما بروم. من امسال به خاطر ‏پرستاری از همسرم که‏‎ ‎عمل جراحی کرده بود اصلا عید دیدنی جایی نرفتم ولی وظیفه خودم دانستم که با چند تن‎ ‎از مادران صلح و خانم شیرین عبادی به منزل آقای اسانلو- شادروان دکتر زهرا بنی یعقوب‎ ‎و احسان منصوری ‏بروم و همدردی، حداقل کاری است که برای مادران این عزیزان می شود‏‎ ‎کرد. ولی تحلیل من از اینگونه نگرانی ‏ها ی حکومت، همبستگی واتحاد جنبش های اجتماعی، با هم است و این همبستگی وجود دارد، و هر روز هم ‏بیشتر می شود این یک واقعیت است، باید این را بپذیرند و اینقدر نیرو صرف نکنند. ببینید برای آزادی من چه ‏طیفی، طومار امضا کرده اند، مقاله نوشته اند، شعر گفته اند، اعتراض کرده اند ؟ از‎ ‎دانشجویان گرفته تا زنان و ‏کارگران و دانشگاهیان و‎ ‎هنرمندان و نویسندگان و… تازه‎ ‎هر کس به دیدن من می آید گله می کند که دوستان شما ‏در عرض یک ساعت این امضاها را‎ ‎جمع کردند و بعدا هم اسم ما را اضافه نکردند. این یعنی چی ؟این یعنی یک ‏همبستگی‎ ‎خودجوش که امیدوارم هر روز بیشتر شود.‏

در پایان می خواهم از همه کسانی که برای آزادی من تلاش کردند و با‏‎ ‎نوشته هاو مصاحبه های خود به من عشق ‏رساندند تشکر کنم و بگویم امیدوارم لایق این‎ ‎همه محبت باشم‏‎ ‎

منبع: تغییر برای برابری