با گذشت بیش از دو هفته از سخنان رهبر جمهوریاسلامی پیرامون بحث “انتخابات آزاد”،موضعگیری در این زمینه همچنان ادامه دارد. با وجود حملههای مداوم اصولگرایان به مطرحکنندگان چنین بحثی، سیدمحمد خاتمی، در سخنانی گفته است که انتخابات آزاد، انتخاباتی است که مهندسی شده نباشد.در همین حال مشاور وزیر و رئیس مرکز مطالعات راهبردی و اموزش وزارت کشور در مصاحبه با خبرگزاری فارس گفته است که “طی سه ماه گذشته در سخنان منعکس شده یکی از مسئولان عالی نظام[رفسنجانی] بیش از ۷۴۲ بار از واژه انتخابات آزاد استفاده شده است.”
همزمان با شروطی که برخی گروههای اصلاحطلب برای حضور در انتخابات اعلام کردهاند،غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران، در یادداشتی نوشته است که حصر رهبران جنبش سبز و زندانی بودن فعالان سیاسی، دلیلی برای عدم حضور در انتخابات نیست و اصلاحطلبان باید در انتخابات حضور پیدا کنند.
در همین حال رامین پرهام، نویسنده و فعال سیاسی ساکن پاریس، به ”روز” می گوید “آیتالله خامنهای اجازه برگزاری انتخابات آزاد را نخواهد داد، زیرا این اجازه، جام زهری است برای وی و حکومت جمهوریاسلامی”.
سیدمحمد خاتمی، رییسجمهور دوران اصلاحات، در دیدار با اعضای حزب اراده ملت، گفته است که به نظر وی ”انتخابات آزاد این است که انتخابات مهندسی نشود”. وی با اشاره به این که “انتخابات حق همه است باید شرکت کرد منتهی به شرطی که بتوان شرکت کرد”، درباره امکان حضور اصلاحطلبان در انتخابات گفته است: ”حرف های خیلی بزرگی زده نمی شود آنوقت کسانی که باید در عرصه انتخابات
کاملا بی طرف باشند به نفع همین جریانات و به ضرر جریانات دیگر کار می کنند. وقتی صراحتاً گفته می شود که اجازه داده نمی شود جریاناتی در انتخابات شرکت کنند برای چه باید شرکت کنند؟ می گویند ما اجازه نمی دهیم، ولی شما باید شرکت کنید ولی آن طوری که ما می خواهیم! این طوری که نمی شود”.
خاتمی پیش از این شروطی را برای امکان حضور اصلاحطلبان در انتخابات برشمرده بود. برگزاری سالم و آزاد انتخابات، آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از موسوی و کروبی وآزادی احزاب و رسانهها، از جمله شروط خاتمی در این زمینه است.
اما همه اصلاحطلبان به شرطهای خاتمی اعتقادی ندارند. غلامحسین کرباسچی،دبیرکل حزب کارگزاران، با انتشار یادداشتی در هفتهنامه آسمان، درباره انتخابات نوشته است: ”با همه نگرانی و تأثری که از زندان وحصر عزیزانمان داریم ولی به یادبیاوریم که اینگونه مشکلات در اوج قدرت اجرایی اصلاحطلبان نیز کم نبوده است. از زندانیشدن شخصیتهایی چون مرحوم سحابی- قابل و آقایان: نوری ـ نادی ـ سعیدیان ـباقی ـ عبدی ـ گنجی ـ کدیور ـ اشکوری ـ بهنود و… بگیر تا حصر مرحوم آیتالله العظمی منتظری. آن روزها حتی بهفکر کسی هم خطور نکرد که بهخاطر وقوع آنچه نمیپسندیم ازقدرت کنارهگیری کنیم و در امور حکومت مداخله نکنیم که در آنزمان چه بسا اگر حرکتی میشد میتوانست مانع رواج بسیاری از روالهای ناپسند برای همیشه شود”. کرباسچی ادامه داده: “البته اینکه شرط حضور در صحنه، آزادی دوستان عزیزی که گرفتار زندان وحصر شدهاند باشد بسیار ژست جوانمردانه، آزادمنشانه و نگاهی از موضع استغنا به قدرت است، این پشت پا زدن به مردار قدرت و اقتدار است و افسار این شتر سرکش را به گردنش انداختن؛ اما واقعیت این است که در درون ناپیدای این نگاه به ظاهر رادیکال و روشنفکرانه محافظهکاری غریبی آرمیده است. محافظهکاری که انسان را وامیدارد به جای تلاش شبانهروزی و کار و عمل و حرف سیاسی که هزاران خطر از ضرب و شتم و زندان و حصر وناسزا باید برایش به جان خرید به سکوتی بیپایان و در ظاهر انقلابی بسنده کرد و بگوییم مامنتظر اجازه هستیم و میگذاریم تا خودشان به نتیجه برسند”.
پیش از این عبدالله نوری نیز سخنانی مشابه کرباسچی را بر زبان رانده بود: ”چنانچه اولویت و محور فعالیت جریان اصلاحات و جنبش سبز رفع مشکلات مردم و کشور باشد، آیا آقایان موسوی و کروبی و زندانیان سیاسی در شرایط حصر و حبس اولویتی غیر از این دارند؟ در زمان دولت اصلاحات مرحوم آیت الله العظمی منتظری سال ها در حصر بودند، آیا اصلاح طلبان فعالیت اصلاحی و تلاش سیاسی و انتخاباتی خود را تعطیل و مشروط به رفعحصر و یا آزادی زندانیان سیاسی کردند؟ آیا اصلاح طلبان ازحضور در اداره کشور وجامعه و فعالیت های سیاسی، اجتماعی کنار رفتند؟ در حال حاضر بسیار مهم است که هر چه در توان داریم تلاش کنیم تا عزیزان بزرگوار آقایان کروبی، میرحسین موسوی و خانم رهنورد وزندانیان سیاسی آزاد شوند. با وجود این تاکید بر این موضوع به گونه ای نباشد که فرصتهای موجود برای فعالیت سیاسی را از بین ببرد و به تعطیل اصلاحات بیانجامد و آن را در بن بست قرار دهد که بن بست در گفتمان اصلاحات راه را برای جریانات تند و افراطی حاکمیت و یا در طیف برانداز هموار می کند”.
خاتمی در تازه ترین سخنانش همچنین بدون اشاره به نام علی سعیدی، نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران، سخنان او را چنین نقد کرده است: “وقتی که یک شخصیت حقیقی که ممکن است شخصا خیلی اعتباری هم نداشته باشد ولی انتصاب به یک جایگاه مهم حقوقی دارد که رسما قانونا و شرعا حق دخالت در انتخابات و سیاست را ندارد رسما می گوید مهندسی کردن منطقی و معقول انتخابات وظیفه ماست ما می گوییم با این ها هم برخورد شود و این اطمینان به مردم داده شود که انتخابات مهندسی نمی شود. باید اعتماد مردم را جلب کرد”. اشاره او به سخنان علی سعیدی است که دو هفته پیش، گفته بود ”مهندسی معقول و منطقی انتخابات” از وظایف سپاه پاسداران برای انتخابات ریاستجمهوری است.
سخنان سعیدی با واکنش گروههای مختلف روبهرو شده بود. علاوه بر اصلاحطلبان، محمود احمدینژاد و نیروهای نزدیک به او نیز، به انتقاد از این سخنان پرداخته بودند. احمدینژاد درپاسخ به سئوالی راجع به ”اظهارات اخیر برخی افراد در خصوص انتخابات که به معنایمداخله در روند انتخابات است”، گفته بود که ”هرکس بخواهد مردم را مدیریت کند، مردم او را مدیریت میکنند”.
دو هفته پیش آیتالله خامنهای، رهبر جمهوریاسلامی، کسانی که شعار انتخابات سر میدهند را مورد انتقاد قرار داده بود. وی تاکید کرده بود که تمامی انتخابات برگزار شده در جمهوریاسلامی آزاد بوده است. این سخنان وی با استقبال گروههای اصولگرا روبهرو شد.بسیاری از چهرههای اصولگرا نیز دراین زمینه با رهبر جمهوری اسلامی همداستان شدند و برخی چون احمد جنتی، با اشاره تلویحی به هاشمیرفسنجانی، مطرح کنندگان چنین بحثی را”گردن کلفتهای شکست خورده سیاسی” نامیدند.
در همین زمینه رامین پرهام، نویسنده و فعال سیاسی مقیم فرانسه، به ”روز” می گویدکه دلیل مطرح شدن شعار انتخابات آزاد این بوده است که “از ابتدای انقلاب اسلامی سال ۵۷ و حتی دوره پهلوی، و به بیان درستتر از زمان شکلگیری دوران مدرن درایران، این شعار همواره مطرح بوده است. انتخابات آزاد تنها راه حل برای مشخص کردن وزن گروههای مختلف سیاسی در کشور است و با برگزاری چنین انتخاباتی است که میتوان مملکت را به نحو شایسته اداره کرد”.
پرهام درباره مطرح شدن این شعار در ماههای اخیر و کاربرد آن میگوید: ”اینکه امروز چنین شعاری توسط نیروهای مخالف وضع موجود مطرح میشود را باید در بستر مطالبهای تاریخی دید.هر چند تصور من این نیست که چنین شعاری بتواند باعث تغییر رفتار استبداد دینی در ایران شود”.
اما چرا: ” دلیل اینکه معتقدم چنین شعاری نمیتواند باعث تغییر رفتار حاکمیت شود، آن است که در اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی به صراحت آمده است که حاکمیت از آن خداست. این نظام اساسا جاکمیت مردم را – که پایه دموکراسی است – به رسمیت نمیشناسد”.
این فعال سیاسی، در پاسخ به این سئوال که “اگر مطرح شدن و جمع شدن نیروهای مخالف جمهوریاسلامی حول این شعار، قابلیت تغییر رفتار حاکمیت را ندارد، چه سودی میتواندداشته باشد”، اینگونه پاسخ می دهد: “مطرح کردن شعار راهبردی انتخابات آزاد میتواند بسیارموثر باشد و در شکل دادن به نیروهای مختلف، نقش داشته باشد. نتیجه چنین امری این خواهدبود که نیروهای مختلف سیاسی، اختلافهای خود را کنار بگذارند و متوجه شوند که بدیل نظام جمهوری اسلامی، بدیل استبداد دینی، بدیل ولایت مطلقه فقیه، چیزی نیست جز صندوق رای و انتخابات آزاد”.
پرهام ادامه میدهد: “اگر این مساله باعث تغییر رفتار نظام جمهوری اسلامی شود، بسیار هم عالی خواهد بود و همه، از جمله خود من، از آن استقبال خواهیم کرد که آقای خامنهای انتخاباتی آزاد برگزار کند. اما این مساله رخ نخواهد داد، زیرا جمهوریاسلامی نیز میداندانتخابات آزاد و صندوق رای، بدیل حکومت خواهد بود”.
وی مخالفت آیتالله خامنهای و دیگر مسوولان جمهوری اسلامی با شعار “انتخابات آزاد” رانیز به همین شکل تحلیل میکند: ”حاکمیت تجربه سال ۸۸ را دارد، تجربه هشت سال اصلاحات وریاستجمهوری آقای خاتمی را دارد. مردم تهران در شرایط عینی و فیزیکی قادر به تنفس در تهران نیستند: این عدم تنفس نه تنها به دلیل آلودگی هوا، مدیریت نامناسب اقتصادی وسیاسی، بیکفایتی مسوولان و… است، بلکه به دلیل فضای بسته سیاسی هم هست. در چنین شرایطی هرگونه باز کردن محیط سیاسی، به مثابه نوشیدن جام زهر است. نظامی که بر پایه ایده حاکمیت الهی پایهریزی شده، نمیتواند حاکمیت مردمی را که بنمایه و ستون فقرات دموکراسی است، بپذیرد.
توجه کنید که دو سال بعد از انتخاب آقای خاتمی، جنبش دانشجویی در ایران به حرکت درآمدو در اعتراض به تعطیلی روزنامه سلام، اعتراضهای شدیدی علیه حاکمیت سامان داد. اگر موسوی و کروبی در سال ۸۸ به قدرت میرسیدند و وعدههای خود به اقشار مختلف را عملی میکردند، ۱۸ تیر ۷۸ نه پس از دو سال، بلکه پس از دو هفته یا دو ماه رخ میداد. چون نظام جمهوری اسلامی به شکلی طراحی شده که باز کردن هر گوشه آن، میتواند کلیت سیستم را به خطر بیندازد. خامنهای در این نظام، در جایی نیست که بتواند اجازه برگزاری انتخابات آزاد را بدهد ، به همین دلیل نه تنها در مقابل این شعار مقاومت میکند، بلکه ائمه جمعه را هم بسیج میکند تا علیه آن سخن بگویند. اگر در زمینه سیاست خارجی جمهوری اسلامی،مصالحه بر سر برنامه هستهای نوشیدن جام زهر است، در سیاست داخلی باز کردن فضا و برگزاری انتخابات آزاد، نقش جام زهر را خواهد داشت”.
از رامین پرهام درباره نقش اصلاحطلبان در مطرح شدن این شعار و امکان گرد آمدن آنها با دیگر نیروهای مخالف و منتقد می پرسم. او در پاسخ می گوید: ”پس از تجربه سنگین انتخابات ۸۸ در میان بدنه کادرهای اصلاحطلب ریزش شدیدی رخ داده است. کسانی که خاتمی را خاتمی کردند، جوانانی که – به تعبیر رسانههای خارجی – در حد فاصل سالهای۷۶ تا ۷۸ “بهار تهران” را رقم زدند، ریزش کردهاند، از اصلاحطلبان بریدهاند و برخی ازکشور خارج شدهاند. یکی از مولفه های اثبات این امر و شکست اصلاحات، برآمدن احمدینژاد در سال ۸۴ است. اگر اصلاحات پیروز شده بود و ریزشی در کار نبود، هرگز احمدینژاد به پیروزی نمیرسید. این جوانان، بیشتر تمایل به بحث انتخابات آزاد دارند. زیرا میدانند که در شرایط فعلی اصلاحطلبان تنها دو انتخاب دارند: حفظ جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی یا حفظ تمامیت ارضی ایران، فرهنگ و سنن مردم ایران. بدنه اصلاحطلبان به این سمت گرایش دارد، گرچه درباره سران اصلاحات هنوز نمیتوان به قطع و یقین سخنی گفت”.