ناتالی نوگه رد
ورود نیکولا سارکوزی به بحران هسته ای ایران باعث تغییراتی در شیوه بیان شد. کلمات او با آنچه که ژاک شیراک به کار می برد تفاوت فاحشی دارد، ولی هدف یک چیز است: هشدار در خصوص انفجار منطقه ای که پس از حملات نظامی امریکا یا اسراییل علیه ایران به وجود خواهد آمد.
آقای سارکوزی، تجربه شیراک را در برابر ایران آیت الله ها ندارد. شیراک نسبت به اعمال مسلمانان لبنانی بسیار حساس بود و هیچ گاه خاطرات تلخ گروگان های فرانسوی در زمان نخست وزیری اش در سال های 1980 و عملیات تروریستی کنترل شده از سوی تهران را فراموش نکرد که در فرانسه روی داد. فرانسه و ایران در آن زمان وارد یک جنگ خاموش شدند و اختلافاتی مانند حمایت نظامی فرانسه از عراق صدام حسین یا موضوع بازپرداخت وام پرداخت شده ایران به “یورودیف” نیز در میان بود.
آقای شیراک اغلب به طور خصوصی اظهار داشته [به ویژه در یک ضیافت شام در فوریه 2005 در حضور جرج بوش] که بدگمانی عمیقی نسبت به حکومت ایران و شیعیانی دارد که در تزویر و فریبکاری ماهرند. او از تابستان 2006، یعنی زمانی که جنگ بین اسراییل و حزب الله لبنان آغاز شد و به استقرار گروهی از سربازان فرانسوی در جنوب این کشور انجامید، همواره خواهان گفتگو با ایران بود و ایران نیز همواره نگران از دست دادن توان ایجاد اغتشاش خود در منطقه.
آقای شیراک مایل به ادامه یک دیپلماسی مخفی بود و در ماه ژانویه 2007 نماینده ای عالی رتبه را به ایران اعزام کرد؛ اقدامی که چندان اطمینان واشنگتن را جلب نکرد.این اقدام زمانی رخ داد که ایالات متحده به تازگی ناوهای هواپیمابر خود را در خلیج فارس مستقر کرده بود، آقای شیراک خطر بمب اتمی ایران را در برابر روزنامه نگاران بی اهمیت جلوه داد و اظهار داشت که اقدامات بازدارنده می تواند مفید واقع شود. پس از آن، الیزه تلاش کرد تا اظهارات خود را به شیوه دیگری مطرح کند، ولی این پیام روابط را کدر کرد. او در بیان این نکته که ایران در نهایت به بمب دست خواهد یافت مردد بود.
تناقض در این است که دیپلمات های فرانسوی به طور فعال در پشت پرده تلاش می کردند تا تحریم های جدیدی را، به ویژه علیه سپاه پاسداران، در سازمان ملل به تصویب رسانند، ولی آقای شیراک به تأثیر این تحریم ها اعتقادی نداشت.
نیکولا سارکوزی و وزیر امور خارجه اش، برنار کوشنر، قصد دارند به این ابهامات خاتمه دهند. دولت پاریس از ماه اوت با شیوه بیان خاص خود بر وخامت مسایل تکیه کرده و در نشان داده که معتقد است که باید همه کارت های برنده را بازی کرد. از دید وی اکنون بحران به مرحله خطرناکی رسیده، زیرا ایران در آستانه بهره برداری از 3000 سانتریفوژ، قادر است در کمتر از یک سال به مواد شکافت پذیر مورد نیاز برای تولید یک بمب اتمی دست یابد. آقای سارکوزی نیز به نوبه خود اظهار داشت “در صورت به نتیجه نرسیدن دیپلماسی، یک گزینه فاجعه بار وجود دارد: بمب ایرانی یا بمباران ایران”.
آقای کوشنر نیز امکان وقوع “جنگ” را عنوان کرد و قبل از آن به اعمال تحریم های جدی تر نیز اشاره نمود. فرانسه با شیوه بیان جدید خود می خواهد حکومت ایران را متقاعد کند که سناریوی نظامی شوخی بردار نیست و اینکه نباید تصور کرد مشکلات امریکا در عراق معادل با ضمانت در مصونیت خواهد بود. دیپلمات ها از این نگران اند که برخی از دولتمردان تهران خطر را نفی می کنند.
مقامات فرانسوی با لحن تند خود و رویکرد قاطع در زمینه اعمال تحریم های جدید می خواهند به دولت بوش و اسراییل نشان دهند که فرانسه بر یک موضع سازش ناپذیر قرار دارد. و زمانی که این اطمینان خاطر از سوی فرانسه منتقل شد، آیا الیزه قصد انجام اقدامات دیپلماتیک خاصی را خواهد کرد؟ آقای کوشنر در سفر اخیر خود به مسکو به خبرنگاران گفت که سفر به ایران را، هر زمان که شرایط محیا باشد، مردود نمی داند. ژان کلود کوسران، یکی از نمایندگان اعزامی فرانسه، تاکنون چندین بار به ایران سفر کرده تا به طور رسمی درخصوص لبنان مذاکره کند.
رویکرد مضاعف فرانسه، همان طور که آقای کوشنر اظهار داشت، تحریم های جدی خارج از چارچوب سازمان ملل و به موازات آن، پیشنهاد برای “مذاکره، مذاکره و مذاکره بی وقفه” خواهد بود. این رویکرد مضاعف می تواند حربه هایی به دست وزیر امور خارجه امریکا، کاندولیزا رایس، بدهد. در نزد دولت بوش، او یکی از طرفداران دیپلماسی است. ازطرف دیگر، او تحت فشار است، زیرا از زمانی که [مه 2006] جرج بوش را متقاعد به ملحق شدن به پیشنهاد همکاری اروپایی ها با ایران کرده، دیگر نمی تواند در به دست آوردن نتایج ملموس به خود ببالد. در عین حال، ایران نیز فعالیت های غنی سازی خود را متوقف نکرد و طرفداران اعمال خشونت مجدداً عرصه را در واشنگتن از آن خود کردند. در پاریس امید بر این است که فشارهای اقتصادی بتوانند در تقویت اردوگاه “عملگرایان” در تهران که از هرگونه سناریوی نظامی دوری می کنند نقش داشته باشد.
و اگر این نیز مفید واقع نشد چه؟ آقای سارکوزی در سخنرانی 27 اوت خود درخصوص سیاست خارجی فرانسه اعلام کرد “ایران مجهز به سلاح اتمی [در نظر او] غیرقابل قبول است”. او مشخص نکرد که آیا حمله نظامی نیز برای فرانسه غیرقابل قبول خواهد بود یا خیر، ولی در عین حال اظهار داشت که چنین رویدادی یک فاجعه خواهد بود. آقای سارکوزی در تاریخ 26 آوریل در زمان مبارزات انتخاباتی خود در پاسخ به اینکه آیا سناریوی حمله امریکا زمینی است یا به صورت حملات هوایی هدفمند، تأکید کرد نمی تواند تصور کند که ایالات متحده “خطای مداخله نظامی علیه ایران را انجام دهد”.
ازطرف دیگر، آقای کوشنر نیز این فرصت را یافت تا نظر خود درخصوص مداخله نظامی علیه ایران را طی مقاله ای عنوان کند. این مقاله تحت عنوان “دیپلماسی فرانسه، یک موضوع داخلی؟” در نوامبر 2006 در مجله “سیاست بین الملل” به چاپ رسید. او در این مقاله در رابطه با برنامه هسته ای ایران می نویسد: “من از سکوت دولتمردان فرانسه که نمی خواهند مردم را از خطر واقعی مطلع کنند بسیار متأثر شده ام. اگر اکنون در رابطه با برنامه هسته ای ایران هوشیاری به خرج ندهیم، چگونه می توانیم یک واکنش لازم تدافعی را در زمان مناسب به اجرا برسانیم؟”
او در ادامه می نویسد: “فراموش نکنیم که سال ها وقت صرف شد تا تصاویر سارایوو که حتی در قاره اروپا واقع است، بتواند افکار عمومی فرانسوی ها را به اعزام نیرو به بالکان متقاعد کند.”
منبع: لوموند، 15 نوامبر
مترجم: علی جواهری