حسن زارع زاده اردشیر
روز شنبه هفته جاری، اکبر گنجی به دعوت “مرکز مطالعات ایران دانشگاه تورنتو” در سالن علوم زمین در مورد ساختار نظام کنونی ایران سخنرانی کرد. گنجی در این سخنرانی با اشاره به نحوه انتقال قدرت در کشورهای دیکتاتوری، گفت:” اما در نظام جمهوری اسلامی قبول نمیکنند که انتقال قدرت به آرامی صورت بگیرد و ولی فقیه در جایگاه فائقه ای نشسته و عده ای هم در پائین نمایش اجازه هیچ حرکتی را نمی دهند.”
سخنرانی گنجی که برای شرکت در چند مراسم، از جمله برای دریافت جایزه سالانه سازمان روزنامه نگاران کانادایی مدافع آزادی بیان، درکانادا به سر می برد، با شرکت گسترده دانشجویان و ایرانیان مقیم تورنتو در این دانشگاه رو به رو شد.
وی ابتدا به بررسی ساختار نظام جمهوری اسلامی و جایگاه نهادهایی چون شورای نگهبان و نیز غیردمکراتیک بودن نظام سیاسی ایران پرداخت و با اشاره به نمونه هایی از انتقال قدرت در کشورهای مختلف، گفت: “در شیلی پینوشه حاضر شد با مخالفانش بر سر انتقال قدرت مذاکره کند. مخالفان پینوشه از او انتخابات آزاد می خواستند تا فرایند انتقال قدرت صورت بگیرد. پینوشه با ارائه چند شرط در خواست آنها را پذیرفت و البته بعد هم شکست خورد. در آفریقای جنوبی هم همین روند انتقال قدرت انجام شد و یا در لهستان که با پذیرش انتخابات آزاد بود که انتقال قدرت انجام گرفت. اما در نظام جمهوری اسلامی قبول نمیکنند که انتقال قدرت به آرامی صورت بگیرد و ولی فقیه در جایگاه فائقه ای نشسته و عده ای هم در پائین نمایش اجازه هیچ حرکتی را نمی دهند.”
اکبر گنجی افزود: “ادعای من این است که، گذار به دمکراسی از طریق التزام به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران غیر ممکن است، چون اصل ولایت فقیه اشکال دارد. لذا مهم نیست که چه کسی در راس باشد بلکه مهم این است که این مشکل وجود دارد و باید برداشته شود.”
وی در ادامه گفت: “شرط لازم دمکراسی، سکولاریزم و جدایی نهاد دین از نهاد دولت است. اما در قانون ایران نمی شود از این راه تحولی ایجاد کرد و این ساختار به ما اجازه چنین کاری را نمی دهد. در این ساختار اگر حتی دکتر مصدق هم باشد نمی تواند به جایی برسد. البته ما مبارزه مسلحانه، انقلاب و شورش نمی خواهیم اما راهی جز نقض قوانین ناعادلانه نداریم و باید نافرمانی مدنی را در پیش بگیریم و هر قانون نادرستی را نفی کنیم.”
به گفته این روزنامه نگار: “اگر کسی ادعا کند که با این قانون می خواهد به دمکراسی برسد، در عمل در همان ابتدای راه می ماند چون ساختار رژیم چنین اجازه ای به او نمی دهد.”
وی سپس گفت: “آقای خاتمی می گفت اجازه نمی دهند کاری از پیش ببرد و حتی گفته بود چون جلوی او را گرفته اند، استعفا خواهد داد، اما نداد. البته او رئیس جمهور قانونی مملکت بود و کسی که قانون را پذیرفته دیگر استعفای او فایده ای ندارد. خود خاتمی می گفت من رئیس جمهور قانونی مملکت هستم ولی عده ای انتظار داشتند رهبر اپوزیسیون باشم.”
گنجی ابزار عقیده کرد: “خاتمی راست می گفت چون قانون به کسی که به آن التزام دارد این اجازه را نمی دهد که رهبر اپوزیسیون باشد. حتی آقای قالیباف هم ادعا می کند نمی گذارند برنامه هایش را عملی کند. اما حرف من این است که اگر می بینیم نمی گذارند کاری بکنیم پس چه دلیلی دارد وارد ساختارقدرت بشویم.”
گنجی افزود: “یکی از دوستان می گفت مهم نیست چه کسی کاندیدای ماست بلکه مهم این است که در قدرت نفوذ می کنیم و از این راه جلو می رویم؛ اما آیا می شود با کسانی که اعتقادی به دمکراسی ندارند و یا خودشان در جنایت ها دست دارند در چارچوب قوانین ایران به نتیجه ای رسید؟ کسانی که در سال 67 جنایت کردند حالا کاندیدای ما می شوند.”
اکبر گنجی سخنان خود را با بیان این جمله که “حرف من این است که در این چارچوب راهی برای گذار به دمکراسی نیست” به پایان رساند.
در پایان، اکبر گنجی به سئوال های حاضران پاسخ داد. در این بخش یکی از حاضرین از گنجی خواست به راهبرد مشخص و نتیجه ای از صحبت های خود برسد چرا که این حرفها تازگی ندارد.
گنجی در پاسخ گفت: “با گفتگوهای جمعی و نقد نظرات همدیگر است که می شود به نتیجه خوبی رسید.”
سپس یکی از دانشجویان ایرانی دانشگاه تورنتو خطاب به گنجی گفت: “انصافا در ایران شرایط عوض و وضع بهتر شده، ضمن اینکه در کشورهای آزادی مثل کانادا و آمریکا نیز مشکلات مشابهی وجود دارد.”
گنجی در پاسخ گفت: “ما کاری به آمریکا و کانادا نداریم و راجع به ایران صحبت می کنیم. در کدام کشور به این شکل دسته دسته آدم می کشند و جنایتکاران را بدون مجازات رها می کنند؟”
وی در ادامه در پاسخ به دانشجوی دیگری که در حوزه فقه صحبت می کرد، گفت: “ ما در ایران یک خدا نداریم؛ علما و فقها هر کدام تصویر متفاوتی از خداوند ساخته ند که من هم قبول ندارم و خیلی ها با این خدایان ارتباطی ندارند. البته این در فرهنگ های مختلفی و ادیان دیگر نیز بوده است. مثلا آنچه در مورد ارتداد گفته می شود برخاسته از فقه است و در این مورد فقها و حتی آیت الله منتظری معتقدند اگر از روی عناد امری صورت بگیرد فرد مرتد است.”
به گفته این روزنامه نگار: “شرط دمکراسی، جدایی دو نهاد دین و دولت از یکدیگر است. اگر چه هر دو هم می توانند فعال باشند، به مانند آنچه در آلمان اتفاق می افتد و آلمانی ها پذیرفته اند که هر دو نهاد فعال باشند و نمی شود یکی را حذف کرد.”
اکبر گنجی در پاسخ سئوال دیگر اظهار داشت: “یکی از دلایل مهم تحول و پیشرفت دمکراسی، فرهنگ دمکراسی در جامعه است. در ساختن این دمکراسی همه می توانند نقش داشته باشند. هیچ کس نمی تواند منکر آزادی و دمکراسی شود بخصوص که در حال حاضر این مسئله جهانشمول شده است و همین نگاه ها، روند تحولات را به سمتی دیگر می برد.”
او در ادامه گفت: “بعد از انقلاب عده ای را اعدام کردند و روزنامه هایی مثل کیهان در صفحه اول تیتر درشت زدند، عده ای کف زدند و خیلی ها حتی چپ ها هم از این اعدام ها حمایت کردند. اما پس از آن روند تحولات اجازه نمی داد به این روشنی کسی از هر اقدام ضد انسانی حمایت کند. در سال 67 خیلی ها اعدام شدند اما کسی جرات نمی کرد خبر آن را اعلام کند و حتی منکر چنین کاری بودند. در قضیه قتل های زنجیره ای هم دیدیم که رهبر در نماز جمعه گفت کسانی راکه در قتل ها نقش داشتند بگیرید.”
گنچی سپس با اشاره به تاثیر فشار مردم بر نظام سیاسی کشور، گفت: “مسیر28 سال گذشته نشان می دهد تحولات به سمت دمکراسی روی سران نظام هم تاثیر گذاشته، اما عوض شدن رفتار آنها به خاطر فشار مردم است. حدود 10 سال پیش آقای جنتی می گفت مردم مثل گوسفند هستند اما الفاظی که الان بکار می برند فرق کرده است. اینها نشان می دهد که به سبب تحولات جامعه، در قوانین و مواضع مسئولان نیز تغییراتی یوجود آمده است.”
در بخشی دیگر از پرسش و پاسخ ها، اکبر گنجی در پاسخ به دانشجوی دیگری، به فعالیت های اقشار مختلف جامعه برای رسیدن به حقوقشان اشاره کرد و از جمله گفت: “راه اندازی کمپین یک میلیون امضا از طرف فعالان حقوق زنان یکی از اقداماتی است که تاثیر زیادی دارد. اینها چون مبارزه میکنند و هزینه هم پرداخت می کنند پس نتیجه هم می گیرند و همین در تحولات داخل کشور تعیین کننده است.”
گنجی افزود: “در جامعه ایران نارضایتی های عمیقی وجود دارد که جلوه های گوناگون آن را می بینیم. مانند موضوع زنان و یا کارگران که سندیکا می خواهند، اقلیت های قومی و دینی که مشکلات زیادی دارند. بهایی ها را که اصلا آدم حساب نمی کنند. اما با همه اینها، جنبش نمی تواند پیوند درستی با این موضوعات ایجاد کندو در حالیکه آرمان های جنبش و مطالبات مردم باید در ارتباط با هم باشند. کسانی که برای دمکراسی مبارزه میکنند باید همه این مسائل را مورد توجه قرار دهند. جنبش دمکراسی خواهی راهی ندارد جز اینکه مطالبات مردم و همه اقشار را در نظر بگیرد و بدون توجه به آن و سطح توقعات و مشکلات جامعه نتیجه ای نمی گیریم. از طرفی نخبگان ما هم مشکل دارند چون همه چیز را بدون هزینه می خواهند. در خانه نشستن و منتظر ماندن نه تنها نتیجه ای ندارد بلکه وضعیت را بدتر هم می کند.”
گنجی سپس در مورد خطرات عدم توجه به مسیر درست مبارزه هشدار داد و در ادامه گفت: “یک عده ای نشسته اند و فقط منتظرند آمریکا نظام را تحویل آنها بدهد.”