حصر بحرانی درون جمهوری اسلامی

نویسنده
جلال یعقوبی

» تغییبر مواضع محافظه‌کاران تندرو

حسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان روز شانزدهم آذر در دانشگاه صنعتی شریف حاضر شد و در حالی سخنرانی کرد که دانشجویان فریاد می‌زدند “کیهان برو گم‌شو”، “اسرائیل، کیهان، پیوندتان مبارک”، “می‌کشم، می‌کشم، آن‌که برادرم کشت”، “موسوی، کروبی، آزاد باید گردد” و….

 به گزارش کیهان، شریعتمداری در پاسخ به یکی دیگر از شعارهای مکرر دانشجویان مبنی بر ضرورت آزادی موسوی و کروبی گفته بود: “من این را هم با جرأت می‌گویم واقعا که خود جناب آقای روحانی هم قلباً به آزادی این‌ها راضی نیست، چون نمی‌خواهد براندازان به دولتش طمع کنند. از این روی باید از آقای روحانی تشکر کرد که می‌داند با آزادی آنها دوباره کانون و پایگاهی برای اسرائیل درست می‌شود.” شریعتمداری همچنین اضافه کرده بود: “اگر سران فتنه را آزاد کنند همین فتنه‌گران آنها را می‌کشند، همانطور که ندا آقاسلطان را کشتند.”

حسین شریعتمداری، پیشتر اما داستان دیگری درباره خطر رفع حصر داشت. بیستم اسفند ماه سال ۱۳۹۰ روزنامه کیهان نوشته بود: “برخی از خبرها حکایت از آن دارد که حصر موسوی و کروبی به درخواست خودشان بوده تا از انتقام مردم در امان باشند و از مسئولان امنیتی هم خواسته‌اند این قضیه لو نرود!”

از طرفی دیگر، کیهان پنجم دیماه سال گذشته گفتگویی با اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی منتشر کرد که در آن درباره حصرموسوی و کروبی گفته بود: “قرار بود واقعا با اینها برخوردهای جدی کنیم ولی آقا اجازه ندادند. در یک جلسه‌ای بعدازفتنه، روز عاشورا، ما به ایشان عرض کردیم که یک تعداد از کسانی که در این فتنه دخیل هستند باید دستگیر شوند. فرمودند بروید ابتدا احراز کنید، بعد بیاورید پیش من، از من مجوز بگیرید. بعد از احراز یک لیست ۴۰ نفره بردیم، فرمودند؛ این چند نفر بامن.”

 تاکید او بر این بود که نحوه برخورد با موسوی و کروبی با نظر رهبر جمهوری اسلامی بوده است.

ماجرای حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی به یکی از بحران‌های مهم حکومت ایران تبدیل شده است. مواجهه محافظه‌کاران تندرو با این مساله در طول حدود سه سالی که از حصر می‌گذرد، پر از تناقض بوده است. آنان ابتدا حصر سران جنبش سبز را از اساس منکر شدند، بعد به مرور، حصر را خواسته خود آنان دانستند که از ترس مردم حزب‌الله و به دلیل امنیت آنان اعمال شده است. با گذشت زمان حصر تبدیل شد به حداقل مجازاتی که برای این “فتنه‌گران” می‌توان در نظر گرفت، که با حکم رهبر ایران و با رافت اسلامی اعمال شده است، و بعد روایت جدیدی ساخته شد که حصر رهبران جنبش سبز به این دلیل است که در صورت آزادی‌شان هوادارانشان آنها را خواهند کشت.

روز ۲۹ بهمن ۱۳۸۹ در حالی که چهار روز از آخرین راهپیمایی جنبش سبز به دعوت موسوی و کروبی گذشته بود، آیت‌الله احمد جنتی در نماز جمعه تهران خواستار حصر رهبران جنبش سبز شد. او مدعی بود که مردم درخواست محاکمه و اعدام این افراد را دارند و گفته بود: “اینها به خودی خود اعدام شده‌اند و علی‌رغم درخواست دوستان باید گفت که این‌ها نزد افکار عمومی و در جامعه سقوط کرده‌اند.” جنتی در همین سخنرانی خطاب به قوه قضائیه گفت: “درهای خانه‌های این افراد باید بسته شود، رفت و آمد آنها با عواملشان باید قطع شود، تلفن، اینترنت و وسایل ارتباطی اینها باید مسدود شود و در حقیقت در خانه خود زندانی شوند.”

همزمان آیت‌الله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه نیز گفت: “ما راه را بر اطلاع پراکنی سران فتنه خواهیم بست و اجازه نمی‌دهیم بیش از این از تحمل نظام اسلامی سوء‌استفاده کنند.”

 او با اشاره به شعارهای برخی نمایندگان مجلس برای محاکمه و اعدام رهبران جنبش سبز، گفته بود: “ضمن تشکر از شما جهت محکوم کردن این حرکات، از شما می‌خواهم اجازه دهید قوه قضاییه در چارچوب قانون و مد نظر قرار دادن مصالح نظام، به این مسایل رسیدگی کند و اطمینان می‌دهم کوتاهی نمی‌کند.”

همان زمان وبسایت کلمه که به میرحسین موسوی نزدیک بود خبر داد که دستور حصر رهبران جنبش سبز توسط بیت رهبری صادر شده است.

در روزهای بعد ارتباط رهبران جنبش سبز با مردم قطع شد و هیچ خبری از آنان منتشر نمی‌شد، اما مسئولان قضایی از پذیرش رسمی حصر آنان خودداری می‌‌کردند. حتی عباس جعفری‌ دولت‌آبادی، دادستان تهران طی سخنانی دستگیری و حبس موسوی و کروبی را دروغ دانسته بود. او در پاسخ به این پرسش که آیا میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حصر خانگی به سر می‌برند گفته بود: “این تعابیر معانی دیگری پیدا می‌کند، آقایان کروبی و موسوی به همراه همسران‌شان در منزل‌های خود حضور دارند.”

یک‌ماه بعد علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم در گفت‌وگو با یک روزنامه خارجی ضمن تکذیب بازداشت خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی، گفت: “این‌طور نیست. این افراد دارای اسکورت هستند. در عین حال مرتکب اقداماتی خلاف قانون، مانند ترتیب دادن تظاهرات فاقد مجوز شده‌اند و به همین دلیل امکان دارد مورد پیگرد‌قانونی قرار بگیرند.”

آیت‌الله حائری شیرازی از از اعضای مجلس خبرگان نیز در گفتگو با نشریه یالثارات‌الحسین، ارگان انصار حزب‌الله، گفته بود: “میرحسین موسوی و مهدی کروبی درب خانه‌های خود را بسته و خود را از مردم دور کرده‌اند.”

در اسفند ۱۳۸۹ یکی از سایت های محافظه‌کار حتی در خبری مدعی شد که موسوی و کروبی به دیدار یکدیگر هم می‌روند.

تا مدتها محافظه‌کاران تندرو از به کاربردن کلمه “حصر” گریزان بودند. غلامعلی رجایی از نزدیکان هاشمی رفسنجانی در آن روزها طی یادداشتی اعتراض کرده بود: “این روز‌ها خبر بی‌سر و صدای حصر خانگی اعلام نشده جناب مهندس موسوی و جناب آقای کروبی نقل بیشتر جاهاست. از این پیش‌آمد تلخ و پرهزینه، دوستان انقلاب غصه دارند و دشمنان این آب و خاک علوی شادخوار. اگر آقایان اعمال حصر می‌کنند و این کار را قانونی می‌دانند چرا در اعلام آن به مردم در می‌مانند؟”

حدود یک سال بعد، محسنی‌اژه‌ای سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به این سئوال که آیا حصر خانگی برخی از چهره‌های سیاسی به معنای بازداشت موقت است، گفت: “حصر خانگی، بازداشت نیست. برخی از افراد به نفع خودشان است که محدود شوند ولی در آئین دادرسی چنین تعبیری وجود ندارد.”

 او اضافه کرد: “گاهی صلاح است که برخی از دستگاه‌ها و اشخاص برای حفظ نظام و یا حفظ خود محدود شوند.”

با گذشت زمان پذیرفته شد که “حصر” وجود دارد هر چند هنوز رسانه‌های وابسته به نهادهای امنیتی وجود حصر را تکذیب می‌کردند.

برای نمونه ۲۵ آذر ۱۳۹۱ خبرگزاری دانشجو در نوشته‌ای با عنوان “خاتمی چرا نگران زهرا رهنورد است؟” به اعتراض‌های مکرر خاتمی درباره “حصر” انتقاد و تصویری مبهم منتشر کرد که مدعی بود از زهرا رهنورد به هنگام انجام امور بانکی تهیه شده است. اوایل مرداد ۱۳۹۲ نیز سایت نقد دولت تصویری از مهدی کروبی منتشر کرد که او را در ساحل دریا نشان می‌داد. این سایت تیتر عکس را “کروبی در حصر” گذاشته بود. این سایت‌ها مدعی بودند که هیچ محدودیتی بر موسوی و کروبی اعمال نشده است. با اینحال در اظهارات رسمی، دیگر امکان تکذیب حصر وجود نداشت. اما توضیح علت حصر البته متفاوت بود.

اوایل دی‌ماه ۱۳۹۰ مهدی طائب رییس قرارگاه عمار گفته بود: “اینها حصر خانگی هستند، اما نه برای اینکه از اقدامات‌شان جلوگیری شود، برای اینکه مردم آنها را نزنند. تقاضای خودشان است.”

 کیهان هم در خبری نوشته بود: “یکی از عناصر فراری ضد انقلاب مدعی است موسوی و کروبی به خواست خود در حصر رفتند تا در معرض اعتراض مخالفان قرار نگیرند.”

با طولانی شدن ماجرا، اخباری منتشر شد که نشان می‌داد علت حبس موسوی و کروبی نه درخواست خود آنان، بلکه دستور آیت‌الله خامنه‌ای بوده است. به این ترتیب رسانه‌های وابسته به راستگرایان تندرو با پذیرش “حصر”، اینبار داستانهایی از پشیمانی موسوی و کروبی در حصر منتشر کردند. سایت جوان‌آنلاین وابسته به سپاه پاسداران این خبر را منتشر کرده و نوشته بود: “نزدیکان کروبی این احتمال را می‌دادند که شیخ سابق اصلاحات با نوشتن متنی خطاب به ملت ایران و نظام ضمن برائت از جریان فتنه، از رفتار ۲ سال گذشته‌اش نیز تبری بجوید.”

 یکبار هم روزنامه کیهان در خبری ویژه مدعی شد “نشانه‌هایی از توبه و پشیمانی در کروبی دیده می‌شود.”

اما داستان‌پردازی‌های جدید هم به نتیجه‌ای نرسید. موسوی و کروبی عذرخواهی نکرده بودند. آیت‌الله مهدوی‌کنی دو سال پس از حصر طی سخنانی گفت: “آنهایی که در انتخابات ۸۸ و پس از آن خلافی را مرتکب شدند، باید اظهار پشیمانی کنند و گرنه اصلاحی اتفاق نخواهد افتاد. اشتباهات بسیار و پی‌در‌پی توسط آقایان در این ایام صورت گرفته است و به این خاطر نمی‌توان با تعارف و حلوا‌حلوا کردن، قدم برداشت، لذا تاکید می‌کنم که صلح با کسانی که اظهار پشیمانی نکرده‌اند، درست نیست.”

و پس از گذشت نزدیک به هزار روز از “حصر”، آیت‌الله خامنه‌ای نیز طی سخنانی که اوایل آبان ۱۳۹۲ منتشر شد، گفت: “چرا و به چه دلیل مدعیان تقلب در انتخابات ۸۸ برای مواجهه با مسئله، به خیابان‌ها اردوکشی کردند!؟ بارها و بارها این سؤال را نه در مجامع عمومی بلکه به شکلی که قابل پاسخ دادن باشد مطرح کرده‌ایم پس چرا جواب نمی‌دهند، چرا عذرخواهی نمی‌کنند؟”

به نظر می‌رسید که “حصر” نتیجه مورد نظر را نداشته است. چندی بعد آیت‌الله جنتی در نماز جمعه تهران گفت: “اگر رافت اسلامی نبود اینها باید اعدام می‌شدند” اوتاکید داشت که جمهوری اسلامی “بر سر اینها منت گذاشته و گفته در خانه خود زنده باشید، امکانات داشته باشید و بهداشت خود را رعایت کنید، اما اینها در عین حال حاضر نیستند اظهار ندامت کنند.”

اما بجز “حصر” چه راه دیگری در برابر حکومت ایران مانده است؟ علی مطهری در پاسخ به جنتی گفته بود: “اصل کلی است که حصر خانگی بدون محاکمه، ظلم است و ظلم بد و مذموم است و باید از مظلوم دفاع کرد.” او تاکید کرده بود : “راه‌حل آن آزادی آنهاست و در صورت نیاز، محاکمه علنی همزمان آقایان موسوی، کروبی و احمدی‌نژاد.”

اما گویا محاکمه سران جنبش سبز چیزی نیست که جمهوری اسلامی در پی‌اش باشد. زمانی حجت‌الاسلام علی سعیدی، نماینده آیت‌الله خامنه‌ای در سپاه پاسداران گفته بود: “برخی می‌گویند چرا موسوی و کروبی را محاکمه نمی‌کنند، دلیلش این است که آنها حریم و یک عده هوادار دارند که من نمی‌توانم اسم هواداران آنها را ببرم. همین چند روز پیش مرد خاکستری گفته بود که من از این دو نفر تبری نمی‌جویم. اینها آدم‌های خوبی هستند. خب حالا ببینید ما چند نفر عمامه به سر داریم که همچنان از عناصر بین الغی در فتنه حمایت می‌کنند.” او درباره مرد خاکستری توضیح بیشتری نداده بود.

تندروها راه‌حل دیگری هم دارند که بارها بر آن تاکید کرده‌اند. اواخر آبان گذشته، حجت‌الاسلام مهدی طائب، رئیس قرارگاه عمار در گفتگو با خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران گفت: “اگر اینها از حصر خانگی آزاد شوند به‌احتمال قریب به یقین توسط کسانی که روزی آنها را برای فتنه پشتیبانی می‌کردند، همان‌ها برای اینکه نظام اسلامی و مسلمانان و اسلام را بدنام کنند، این آقایان را سر به نیست کرده بگویند افراد رادیکال تندرو این کار را انجام دادند. به‌هرحال نگه داشتن کروبی و موسوی در حصر به‌نوعی جلوگیری از کشته شدن آنها توسط کسانی است که روزی از حرکت آنها پشتیبانی کردند. بنابراین آنها باید شاکر نظام اسلامی و دستگاه قضایی باشند که این‌گونه آنها را حفاظت می‌کنند.”

این همان داستانی است که مدیر کیهان نیز در دانشگاه صنعتی‌شریف گفت.