منتقدان ولی فقیه عاقبت بخیر می شوند؟

بهرام رفیعی
بهرام رفیعی

» تهدید ملیح مشاور نظامی رهبر

در حالی که طی یک سال و نیم گذشته بارها منصوبان آیت الله خامنه ای و برخی از چهره های جناح حاکم در اظهارات مختلف خود وی را نماینده خدا، جانشین امام زمان و فرزند رسول خدا خوانده اند روزگذشته رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه پاسداران و مشاور فعلی رهبر  نیز  وی را “یک ولی فقیه برحق” خوانده و تاکید کرد: “هرکسی که ‏در مقابل ولایت فقیه بایستد عاقبت به خیر نمی شود.”

رحیم صفوی دستیار و مشاور عالی آیت الله خامنه ای که دیروز در همایش تجلیل از پیشکسوتان و بسیجیان سازمان ها و ادارات سخن می گفت، تصریح کرد: “ولایت فقیه در فلسفه حکومت شیعه که اسلام ناب محمدی است نیابت امام زمان است و ‏دستورات اسلام ‏در این زمینه خیلی دستورات روشنی است‏.‏ هرکسی که ‏در مقابل ولایت فقیه بایستد عاقبت به خیر نمی شود، ولایت فقیه یک ولایت بر حق ‏است و هر که با حق ‏درآویزد حق او را زمین می زند واین شوخی بردار نیست.”

فرمانده سابق سپاه پاسداران همچنین “اطاعت، بندگی خدا، عشق به رسول خدا، ترک جهاد، خدمت به خلق خدا و تبعیت از ولایت را عاقبت ‏بخیری دانست” و البته اضافه کرد: “به گذشته نگاه کنید به حال نیز نگاه کنید آنهایی که مقابل امام ایستادند در این کشور ما آیا ‏‏عاقبت بخیر شدند؟ حضرت آقا هم اکنون 21سال است که همان مسیر نورانی امام را با صلابت با قدرت و با آن حکمت و ‏دوراندیشی و بردباری دنبال می کنند.‏”

مشاور نظامی آیت الله خامنه ای البته توضیح بیشتری درباره عاقبت بخیر نشدن کسانی که در مقابل ولایت فقیه می ایستند، نداده است اما دریکسال و نیم گذشته برخی دیگر از فرماندهان سپاه پاسداران تا حدود زیادی این مفاهیم موجود در این “پیام ها” را روشن کرده اند.

چهار روز پیش از برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری یدالله جوانی رییس اداره سیاسی سپاه در مصاحبه ای با نشریه صبح صادق گفت که “احزاب و گروهها و اشخاصی که نظام سیاسی با ماهیت دینی و با محوریت ولایت مطلقه فقیه را قبول ندارند در صدد انقلاب مخملی هستند” و البته در ادامه اضافه کرده بود که “سپاه پاسداران هرگونه تلاش برای انقلاب مخملی را در نطفه خفه خواهد کرد”.

یدالله جوانی استفاده حامیان میرحسین موسوی از رنگ سبز را “نشانه ای از کلید خوردن پروژه انقلاب مخملی در انتخابات دهم” دانسته و تاکید کرده بود: “کسانی پشت صحنه این رنگ قرار دارند که در پیشینه و سوابق خود، طراحی و اجرای سناریوی کوی دانشگاه در 18 تیر و تحصن در مجلس ششم را داشته و معتقد به پیروزی اصلاحات از طریق جنبش اجتماعی و کشاندن هواداران به خیابان ها هستند.”

او همچنین در تعریف دقیق تر موضوع مورد اشاره اش افزوده بود: “البته برخی از این احزاب و گروه ها دارای سوابق اسلامی و انقلابی بوده و حتی بعضی از چهره های اصلی آن ها در گذشته در نظام جمهوری اسلامی دارای مسئولیت هم بوده اند، لکن با گذر زمان به دلایل مختلف از مسیر اصلی انقلاب و اسلام ناب محمدی فاصله گرفتند و اکنون مواضع و دیدگاه هایی متفاوت از قبل دارند.”

 

بخواهند از تخت به زیر بکشند

محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران در شهریورماه سال گذشته طی اظهاراتی که در همایشی به نام “پیشکسوتان ایثار و شهادت” بسیاری از چهره های اصلاح طلب از جمله ؛ سیدمحمد خاتمی، آیت الله موسوی خویینی ها، مصطفی تاجزاده، بهزاد نبوی، ابولفضل فاتح، مهدی هاشمی و در کل اصلاح طلبان را متهم کرد که قصد داشته اند رهبری را از تخت بزیر بکشند.

فرمانده سپاه پس از آن نیز بارها با اشاره به اعتراضات پس از انتخابات تکرار کرد که “دشمنان اسلام با شکل‌گیری یک کودتای مخملین در این برهه از زمان با هدف هتک حرمت اسلام، انقلاب، ولایت و ولایتمداری به ویژه شخص محترم ولی فقیه قصد نابودی نظام و کشور را داشته‌اند.”

همزمان یدالله جوانی رییس اداره سیاسی سپاه نیز طی مقاله ای در صبح صادق مدعی ضد ولایت فقیه بودن میرحسین موسوی شدو نوشت که “میرحسین موسوی از ابتدای انقلاب تا به امروز رفتاری منافقانه داشته و در حالی که اعتقاد به نظام دینی و قانون اساسی و ولایت فقیه نداشته، طوری رفتار کرد که حتی توانست در یک مقطعی نخست وزیر گردد.”

در آبان ماه سال گذشته نیز شخصی موسوم به “سردار مشفق” طی اظهاراتی با تکراراتهامات و اسامی مورد اشاره فرمانده کل سپاه احزاب اصلاح طلبی مانند مجمع روحانیون مبارز، مجمع نیروهای خط امام، مشارکت، مجاهدین انقلاب، کارگزاران، همبستگی و مردمسالاری را به برنامه ریزی برای براندازی علیه جمهوری اسلامی و ولی فقیه متهم کرده و تاکید کرد: “ما (سپاه پاسداران)  با اطلاع از این مساله تلاش آنها(اصلاح طلبان) را مختل کردیم و نگذاشتیم ادامه بدهند.”

حسین صفارهرندی وزیر برکنار شده ارشاد اسلامی و مشاور فعلی فرمانده سپاه نیز البته پس از مدتی به جمع سایر فرماندهان این نهاد نظامی در معرفی مخالفان ولایت فقیه پیوست و گفت: “کسانی که در دوران پس از رحلت امام روی رهبری نظام تشکیک کرده بودند، امروز خود را لو داده‌اند که در زمان حضرت امام هم ولایت مطلقه فقیه را قبول نداشتند.”

مشاور کنونی سپاه پاسدارن البته در ادامه با نام بردن از آیت الله هاشمی رفسنجانی اضافه کرده بود که “بنا به فرموده رهبری ما به آقای هاشمی نمی‌خواهیم اهانت کنیم، اما تحلیل قضایا را نمی‌توانیم نادیده بگیریم. مهدی هاشمی فرزند آقای هاشمی سال 83 مصاحبه‌ای با یک روزنامه پرتیراژ آمریکایی کرد که اگر پدر من این بار رئیس جمهور شود با تغییر قانون اساسی، اختیارات ولی‌فقیه را در حد ملکه انگلستان کاهش می‌دهد.”

صفارهرندی که از ده ها سال قبل مشغول نوشتن مقالاتی بی ماخد در روزنامه کیهان بوده است، برای این ادعای خود هم منبعی ذکر نکرد. پیش از این چنین خبری هرگز منتشر نشده بود.

 

خودی ها هم !

البته پس از بازداشت های گسترده فعالان سیاسی و مطبوعاتی و لغو مجوز فعالیت دو حزب فراگیر اصلاح طلبان؛ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مشارکت ایران اسلامی و همچنین توقیف و محدودسازی رسانه های اصلاح طلب منصوبان آیت الله خامنه ای تعاریف تازه تری هم از مخالفان ولایت فقیه و معیارهای جدید در این باره ارایه کردند.

علی سعیدی نماینده آیت الله خامنه ای مردادماه سال جاری در این باره تصریح کرده بود: “روزی ناخدا کشتی حق امام خمینی بود و امروز هم ناخدای کشتی حضرت سید علی خامنه‌ای است. کسانی هستند که رهبری را قبول دارند‌، اما برای جلب نظر طرف مقابل موضع‌گیری نمی‌کنند و این انتقاد برانگیز است.”

البته کمی پیش از او علیرضا پناهیان، یکی از مشاوران رییس نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها نیز طی یک سخنرانی در میان بسیجیان دانشگاه ها گفته بود: “آماده باشید که در آینده کسانی به مبارزه با خط اصیل انقلاب و امام و رهبری به میدان بیایند که از گزاره‌ها و نمادهای دینی استفاده کنند.”

این روحانی حامی محمود احمدی نژاد در 13 تیرماه  امسال همچنین تاکید کرده بود که: “در آینده فتنه‌هایی صورت می‌گیرد که افرادی با ادبیات دینی و انقلابی به میدان می‌آیند و از منابع دینی سند می‌آورند و به موضوعات مهم می‌پردازند و تنها چیزی که عامل نزاع است این است که اهم‌فی‌الاهم نمی‌شود و فقط افرادی در صراط مستقیم باقی می‌مانند که در این مسئله دارای تشخیص سالمی باشند.”

و البته در اظهاراتی از این دست هفته گذشته نیز یدالله جوانی رییس اداره سیاسی سپاه مقداری دایره خودی هایی که می توانند در برابر نظام و ولایت فقیه بایستند را بزرگتر کرده در این باره گفت: “دشمن در جنگ نرم به دنبال مدیریت چهار حوزه ادراکات، احساسات، تصمیم‌گیری‌ها و در نهایت مدیریت رفتارها و تغییر باورها و اعتقادات است. امروز اگر کسی ادعای خط امامی بودن را دارد باید چشمش به رهبری باشد.امروز در جنگ نرم دشمن به دنبال یارگیری از جبهه انقلاب برای قرار دادن در مقابل آن است.”

 

رای مردم به جمهوری اسلامی بود نه نظام ولایت فقیه

این همه اظهارات فرماندهان سپاه پاسداران و منصوبان آیت الله خامنه ای در معرفی و اعلام معیار برای شناساندن مخالفان ولایت فقیه درحالی است که در هفته جاری سایت های اینترنتی متن کامل دفاعیه ابولفضل قدیانی یکی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را منتشر کردند که وی در این متن انتقادات شدیدی را به حکومت مستقر در ایران وارد کرده بود.

این عضو هیات موسس سازمان مجاهدین در بخشی از لایحه دفاعیه خود با اشاره به اصرار جناح حاکم بر ترویج و ترجیح “نظام ولایت فقیه” بر “جمهوری اسلامی” تصریح کرده بود: “تاریخ گواه است که آنچه به مردم عرضه شد و مردم نیز به آن رأی دادند نظام جمهوری اسلامی بود، نه نظام ولایت فقیه. بنابر این مطابق موازین حقوق اساسی، حتی اگر برای گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، مبنایی قانونی قائل باشیم و التزام بدان را شرط قانونمداری بیانگاریم، نباید آن را شامل بر نظام بدانیم و سایر اصول قانون اساسی و قوانین موضوعه را با آن تفسیر کنیم.”

ابولفضل قدیانی همچنین اضافه کرده بود که “بنده همین‌جا به صراحت اعلام می‌کنم که در عین التزام به قانون اساسی، اساساً به نظریه‌ی ولایت فقیه معتقد نیستم. البته سابقه‌ی بنده نشان می‌دهد که سال‌ها مدافع نظریه ولایت فقیه بوده‌ام. دلیل این دفاع نیز جز این نبوده است که به جد گمان می‌کردم پیاده شدن این نظریه در جامعه آرمان‌های آزادی، عدالت، جمهوریت و اسلامیت را در سرزمین ما تحکیم می‌کند. اما تجربه ثابت کرد که این نظریه مستعد استبداد است و باعث هدم آن آرمان‌هاست.”

او با نام بردن از بسیاری از چهره های دینی و بسیاری از مراجع بزرگ شیعه از جمله شیخ طوسی، شیخ مرتضی انصاری، آخوند خراسانی، حاج شیخ عبدالکریم حائری، حاج آقا حسین بروجردی، آقا سید احمد خوانساری، سید ابوالقاسم خویی، سید علی سیستانی، سید حسن مدرس و علامه طباطبایی یادآوری کرده بود که هیچ کدام از این اشخاص به  “ولایت فقیه” به عنوان یک ضرورت در دین اعتقاد نداشته اند.

قدیانی همچنین تاکید کرده بود: “بر اساس تصریح قانون اساسی، رهبری نسبت به وضعیت کشور مسئول است. چرا که طبق قانون اساسی، بیشترین اختیارات و قدرت از آن ایشان است و بدیهی است که هرکسی به اندازه‌ی اختیاراتی که دارد مسئول است. ایشان باید به ملت ایران درباره‌ی وضعیت کنونی ایران پاسخگو باشند… متأسفانه مکانیزمی وجود ندارد که از ایشان طلب توضیح کند. اگر چنین مکانیزمی وجود داشت اساساً کار به اینجا نمی‌کشید. متأسفانه باید گفت سی‌ سال بعد از انقلاب اسلامی، دوباره همان استبداد سابق در این کشور، در لباسی دیگر بازتولید شده است و باید اذعان کرد که انقلاب به یکی از مهمترین اهدافش که همانا ریشه‌کنی استبداد بود دست نیافته است.”