ایلیا سازان
هفته گذشته، نامه 214 نویسنده، شاعر، مترجم و روزنامهنگار خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی ایران، علی جنتی، منتشر شد و در این نامه اهالی فرهنگ ایران، خواستار این شدند تا سانسور پیش از انتشار کتاب برداشته شود و مسئولیت هر کتاب، برابر قوانین داخلی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به صاحب کتاب و مترجم کتاب واگذار شود. نامهای که نشاندهنده مشکلاتی عمیق در موضوع انتشار کتاب در ایران است.
تا سالها بعد از انقلاب اسلامی ایران، نشرهای ایران به جز در زمینه کتابهای کودک و نوجوان که ممیزی پیش از انتشار میشدند، مشکلی در انتشار کتابهایشان نداشتند. درحقیقت، یکی از مسائل انقلاب 1357 ایران، موضوع آزادی بیان و مبارزه با سانسور و تفتیش عقاید بود، مواردی که در قانون اساسی ایران بند به بند قید شدهاند. مشکلات وقتی جدی شد که مهندس میرسلیم در دولت هاشمی رفسنجانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد و دورانی سیاه، بر صحنه انتشار کتاب خلق کرد.
در زمان محمد خاتمی، فضا بازتر شد ولی دولت محمود احمدینژاد از همان ابتدا، تمام قدرت خود را برای اِعمال قوانین سانسور جدیتر و همچنین محدود کردن فضای نشر به کار گرفت. آئیننامه “اهداف، سیاستها و ضوابط نشر” در سال 1389 توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد و محمود احمدینژاد آن را امضا کرد و اجرای آن را برعهده گرفت. فرق این آئیننامه با نسخه سال 1367 آن، اضافه شدن سه سر فصل بود که در بندهایی گنگ، کلی و گیجکننده، به ممیزین کتاب این اجازه را میدهد تا هرگونه سانسوری را به دلخواه و سلیقه خود بر انتشار کتاب اِعمال کنند.
فضا آنقدر تیره شد که بعضیها مانند شهرام شکیبا، طنزنویس، رسماً به خبرگزاریها گفتند انتشار کتابهایشان را در ایران دیگر دنبال نخواهند کرد و کتابهایشان را در کشوری مانند افغانستان منتشر خواهند کرد. افغانستان بعد از سقوط طالبان، از قانون اساسی مدرنی سود میبرد که در آن انتشار کتابها، داشتن مجله و روزنامه و همچنین شبکههای رادیویی و تلویزیونی آزاد است و محدودیتی بر آن اِعمال نمیشود. شما صرفاً باید نام کتاب خود را ثبت کنید و فیپای آن را دریافت کنید، کتابتان را به چاپخانه ببرید و منتشر کنید.
سالها پیش از این، چهرههایی فرهنگی مانند صادق هدایت، کتابهایشان را در کشوری مانند هندوستان منتشر میکردند اما در آن زمان، امکانات چاپ کتاب در ایران محدود بود ولی این سالها، امکانات وجود دارد اما محدودیتهای ممیزی، بیشتر از گذشته محسوس است.
خارج از فضای محدود فرهنگی ایران، قوانین نشر اما بیشتر از آنچه نگران موضوعی به نام “سانسور” باشند (که امروزه در بسیاری کشورهای جهان جزو تاریخ گذشتگان است) بیشتر نگران حقوق مادی و معنوی کتاب هستند. بهعنوان مثال راهنمای انتشار کتاب در یک دانشگاه اینترنتی میگوید قبل از هر چیز شما باید اجازهای برای انتشار کتاب خود به ناشر بدهید تا ناشر به جای شما کتاب را ثبت کند. بعد باید حقوق مشخصی در زمینه انتشار، پخش و فروش اثر خود مشخص کنید که مربوط به مسائل کپیرایت میشود. باید مدت زمان مشخصی برای قرارداد قائل شوید و همچنین شرایطی مشخص برای پایان دادن به قرارداد تعیین کنید.
در ایران اما قانون جهانی کپیرایت وجود خارجی ندارد چون ایران عضویت در آن را قبول نکرده است. درنتیجه هر کتابی را میتوان به دلخواه مترجم یا ناشر برای انتشار انتخاب کرد و هر کتاب ایرانی را میتوان بدون اجازه صاحب اثر به زبانی دیگر ترجمه کرد. همین امر، باعث میشود ایران در فهرست برخی جوایز مثل نوبل نتواند حضور رسمی داشته باشد.
در ایران همچنین نگرانی همیشه مربوط به نحوه کسب مجوز و انتشار کتاب است و این سوال جدی مطرح نمیشود که حق و حقوق مادی و معنوی کتاب چگونه از مولف و مترجم، به ناشر واگذار میشود؟ آن هم در شرایطی که ناشر ایرانی، در اغلب موارد، تمام بندهای مربوط به حق و حقوق مادی و معنوی کتاب را در لحظه امضای قرارداد، از صاحب اثر میگیرد، بدون آنکه بگوید مثلاً چگونه ناشر حقی بر نسخههای صوتی یا سینمایی یا تلویزیونی یک اثر مشخص دارد؟
قوانین جهانی کپیرایت، حق مادی یک اثر را تا 70 سال بعد از درگذشت او محفوظ نگه داشته است اما قوانین ایران این حق را تنها برای 50 سال قائل هستند و بعد از مرگ نویسنده، اگر مالک قانونی کتاب مشخص نشود، کتاب متعلق به ولی فقیه وقت خواهد شد.
بااینهمه، انتشار کتاب در ایران محدود به سوال اساسی کسب مجوز کتاب شده است. مجوز کتاب، در دوران احمدینژاد با تمدید اجازه فعالیت نشرهای کشور گره خورده است. برای همین نشرها مجبور به خودسانسوری گسترده شدند. نامه 214 امضایی، این وحشت را در میان فعالان دیگر فرهنگی کشور بهوجود آورده است که اگر چنین خواستهای اجرا شود، تمامی چهرههای فرهنگی از نگرانی زندانی شدن، خودسانسوری گستردهتری از امروز را وارد آثار خود کنند و نشرها از نگرانی توقیف شدن، خود به حلاجی کتابها بپردازند.
همین نگرانیهاست که سوالهای اساسیتر نشر در ایران را پَس میزند. آینده نشر کتاب در ایران چه خواهد شد؟ در تمام دنیای امروز، انتشار الکترونیکی کتاب، تجارتی است رو به رشد. در ایران این تجارت چه خواهد شد؟ دستگاههای کتابخوان چه زمانی میتوانند گسترده در ایران استفاده شوند؟ دنیای امروز بهسمت حذف نشرها گام برمیدارد و بتدریج هر کسی، خود ناشر کتاب خود میشود چون امکانات نشر گسترده است. در این میان، وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی، چگونه میخواهد عقب افتادگیهای گسترده بین نحوه انتشار کتاب بین ایران و کشورهای دیگر جهان را کاهش دهد، وقتی در سوال تاریخگذشته سانسور قفل شده است؟
کشورهای همسایه ایران، در کنار تقریباً تمامی دیگر کشورهای جهان، سانسور پیش از انتشار کتاب را کاملاً کنار گذاشتهاند. سانسور، نشانهای است از کنترل دولت بر زندگی مردم کشور خود و نشانهای است از دیکتاتوری و نبود دموکراسی. دولتی که نمیخواهد صدای مردم خود را بشنود، صدای مردم را برای خود و برای مردم، سانسور میکند و اجازه نمیدهد تا واقعیتها در جامعه جریان پیدا کنند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران، علی جنتی، میگوید موظف به اجرای قوانین داخلی کشور است و نمیتواند ممیزی پیش از انتشار کتاب را حذف کند اما قطعاً او در جایگاه یک وزیر میتوانید قوانین جدیدی را تنظیم و تصویب کند که ضامن اجرای قانون اساسی کشور و همچنین ضامن اجرای قوانین بینالمللی آزادی بیان برای تمامی مردم ایران باشند.