والتر گوبار
حسن روحانی، رییس جمهور ایران، با واشنگتن و بروکسل به یک توافق پنهانی دست یافته که بزودی آن را رسمی خواهد کرد. قرار است که ایران را در کنار غربی ها بپذیرند و به رؤیای صدور انقلاب خمینی پایان دهند [نه کمتر و نه بیشتر].
اقدامات رییس جمهور جدید ایران روز به روز بیشتر از استراتژی تعریف شده توسط آیت الله خمینی در سال ۱۹۷۹ فاصله می گیرد. او به شکلی بیهوده قصد داشت انقلاب خود را به سراسر جهان صادر کند. به نظر می رسد که آیت الله علی خامنه ای، رهبر انقلاب، پس از حمایت از انتخاب حسن روحانی، اکنون تصمیم به آن گرفته که با توافق پنهانی با ایالات متحده و اتحادیه اروپا به مخالفت بپردازد.
ایران، پس از پیروزی انقلاب امام خمینی، بدون توجه به عقاید مذهبی اعضایش، از تمامی جنبش های ضدامپریالیستی خاورمیانه حمایت کرده، ولی تنها جایی که توانسته در آن به پیروزی هایی دست یابد، لبنان بوده. جنبش شبه نظامی حزب الله، به عنوان طرفدار ایران، در مجلس لبنان حضور پیدا کرده و به یک عامل محلی و منطقه ای قدرتمند تبدیل شده. و این درحالی است که پیکارجویان آن در کنار نیروهای بشار اسد درحال نبرد در سوریه هستند.
ولی ایده صدور انقلاب در سال ۲۰۰۹ به شدت ازسوی جنبش سبز مورد انتقاد قرار گرفت. در آن زمان، میرحسین موسوی، نامزد انتخابات، در کمپین انتخاباتی اش اعلام کرد که علی رغم احترامی که برای حماس و حزب الله قائل است، ولی دلیلی ندارد که ایرانیان هزینه تسلیحات آنها یا بازسازی فلسطین و لبنان را پرداخت کنند. سال ها بعد، در سال ۲۰۱۳، حسن روحانی که به سمت رییس جمهور ایران انتخاب شده بود، اظهاراتی بیان کرد که یک جنجال سیاسی واقعی به راه انداخت. او گفت باید خزانه ملی ایران در اختیار مردم ایران باشد، نه اینکه از جنبش های مقاومتی حمایت کند که برخی شان حتی شیعه هم نیستند.
روحانی انتخاب شد، زیرا توانست رأی دهندگان را متقاعد کند که ایران با ایالات متحده و اتحادیه اروپا به توافق خواهد رسید، به “تحریم ها” پایان خواهد داد، و باعث افزایش قدرت خرید مردم خواهد شد. درحقیقت، ایران توان خود را برای فروش نفت در بازارهای بین المللی به دست آورد، و در نتیجه توانست ارزش ریال را در برابر ارزهای خارجی به تثبیت برساند.
سایت تحلیلی “دبکا فایل” اخیراً افشا کرده که واشنگتن و تهران همکاری نظامی نزدیکی با یکدیگر دارند. نیروهای ویژه آمریکایی و ایرانی در تاریخ ۳۱ اوت در کنار یکدیگر جنگیدند و به حصر ۱۰۰ روزه شهر آمرلی در عراق [در ۱۰۰ کیلومتری مرز ایران] خاتمه دادند. و این یک پیروزی بزرگ در اولین عملیات نظامی مشترک شان در خاک عراق بود.
پس از آن، در روز چهارشنبه ۳ سپتامبر، جنگنده های آمریکایی به یکی از پایگاه های دولت اسلامی در شمال عراق حمله کردند و ابوهاجر الصوفی، فرمانده آنها، و دو تن از معاونان ابوبکر البغدادی را به هلاکت رساندند.
ظاهراً حملات هفته های اخیر در سوریه به لطف اطلاعات جمع آوری شده توسط نیروهای امنیتی-اطلاعاتی ایران امکان پذیر شده. همچنین حمله هوایی علیه پادگان القاعده- داعش در شهر رقه، در شمال سوریه، که طی آن چندین تن از فرماندهان دولت اسلامی به هلاکت رسیدند نیز، نتیجه همین همکاری های عجیب سه جانبه بوده است.
به نوشته بی بی سی و به نقل از منابع نامشخص در تهران، رهبر انقلاب آیت الله علی خامنه ای “به ارشدترین فرمانده نظامی خود اجازه داده که هماهنگی لازم را برای اجرای عملیات در کنار نیروهای آمریکایی انجام دهد”. ظاهراً این شخص، سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی القدس، است که فرماندهی واحد عملیات برون مرزی سپاه پاسداران را برعهده دارد.
سه ماه پیش، زمانی که دولت اسلامی حملات خود را در شمال عراق آغاز کرد و کنترل موصل را به دست گرفت، خامنه ای نسبت به “هرگونه مداخله در عراق” به آمریکا هشدار داد. رهبر ایران همچنین تلاش کرد که به رویارویی میان شیعه و سنی اشاره ای نکند. ولی زمانی که جهادگرایان در ماه اوت نیروهای کرد تا حدودی درهم شکستند و به مرزهای ایران نزدیک شدند، مسؤولان ایرانی مجبور شدند در استراتژی خود بازنگری کنند.
به هرحال، رییس جمهور روحانی به شکلی محرمانه با واشنگتن و بروکسل به توافق رسیده که آن را بزودی رسمی خواهد کرد. ولی این توافق فراتر از آن چیزی است که بسیاری از تحلیلگران پیش بینی کرده بودند. به گفته روزنامه نگار، تیه ری میسان، “قرار است که ایران را علی رغم ورود اخیرش به “سازمان همکاری شانگهای” در کنار غربی ها بپذیرند [نه کمتر و نه بیشتر]“.
براساس این توافق، ایران گاز خود را به اتحادیه اروپا خواهد فروخت و بدین ترتیب این اتحادیه از وابستگی کنونی اش به گاز روسیه خارج خواهد شد و جنگ سرد جدیدی را آغاز خواهد کرد. ازسوی دیگر، چین برای ادامه طرح های توسعه و گسترش خود نمی تواند روی گاز ایران حساب کند.
رییس جمهور روحانی در تاریخ ۲۴ سپتامبر سال گذشته، در زمان گشایش مجمع عمومی سازمان ملل، با همتای اتریشی خود، هانس فیشر، که کشورش مسؤول اجرای پروژه خط گاز “نابوکو” است، دیدار کرد. دو رییس جمهور درخصوص سرمایه گذاری در حوزه های نفت و گاز ایران به مباحثه پرداختند؛ و این پروژه ای است که هزینه آن بیش از ۸۵۰۰ میلیون دلار برآورد می شود.
رسیدن به چنین توافقی بی شک به مناقشات بمب اتمی ایران، که احتمالاً “ظرف چند هفته” می تواند آن را بسازد، خاتمه خواهد داد.
رهبر انقلاب علی خامنه ای با حمایت از انتخاب روحانی تلاش کرد تا وقفه ای در رویارویی با واشنگتن به وجود آورد، ولی ظاهراً اکنون به این باور رسیده که روحانی از حد و حدود خود خارج شده و اکنون ایدئولوژی خمینی را زیر سؤال برده است.
از دید طرفداران خمینی، معاشقه با واشنگتن معادل با نابودی انقلاب ایران و بازگشت به دوران شاه است. بدین ترتیب، ایران باید نفوذ سیاسی خود و تجارت بین المللی را فراموش کند. در سطح داخلی، این وضعیت به معنی بازگشت به آرامش برای سران است، ولی نه برای مردم. و مطمئناً جنبش هایی مانند حزب الله در لبنان، و حماس در غزه، حمایت سیاسی و نظامی تهران را ازدست خواهند داد.
ولی ممکن است که این مهندسی پیچیده توسط عوامل داخلی و خارجی شکست بخورد. ازیک طرف، باید به یاد بیاوریم که این اولین تلاش واشنگتن برای جلب توجه سران ایرانی نیست. در زمان رونالد ریگان، تسلیحات نظامی به صورت پنهانی برای ایران تأمین شد تا از آنها در جنگ علیه عراق استفاده کند و سران ایرانی نیز با روی باز این معامله را پذیرفتند. ولی در همان زمان، یک روزنامه لبنانی دست به افشاگری زد و از این معامله به عنوان “رسوایی ایران کنترا” نام برد. درحقیقت، این تسلیحات از وجوه به دست آمده از قاچاق کوکائین تأمین گردید.
در همین راستا، دولت اسراییل [که دارای لابی پرنفوذی در واشنگتن است]، درست به مانند رییس جمهور سابق ایران، محمود احمدی نژاد، هر کاری می کند که توافق حاصل نشود. البته انگیزه های آنها کاملاً با یکدیگر در تضاد است.
با پیش بینی اینکه شکست احتمالی روحانی می تواند به مثابه یک “فرود و صعود” زودگذر تلقی گردد [که البته احتمال آن نیز بالاست، مگر اینکه رهبر انقلاب به شکلی غیرمنتظره حذف شود]، واشنگتن خود را برای طرح دوم اش آماده می کند: طرحی گسترده برای ایجاد بی ثباتی؛ درست به مانند انقلاب به ثمر نرسیده سوریه در سال ۲۰۱۱.
منبع: اینفو نیوز، ۳۰ اکتبر