موش ها و آدم ها

نویسنده

» نگاهی به فیلم "شهر موش ها ۲"

پرده نقره‌ای/ اکران تهران - مهرداد زمانی: عروسک های دوست داشتنی برنامه ی تلویزیونی “مدرسه ی موش ها”، در میانه ی سال های جنگ، مبنای ساخت فیلم فیلمی شدند که خارج از انتظار سازند گان آن، به فروشی غیر قابل تصور رسید. داستان فیلم “شهر موش ها” در ارتباط کامل با شرایط روز بود. گربه ای قلدرو ترسناک - که موش ها حتی از ذکر نام او هم واهمه داشتند و او را “اسمشو نبر” صدا می زدند – به شهر موش ها حمله کرد. بچه موش ها، از ترس او، وبه کمک موش کوه نشینِ ورزیده ای به نام “موشیرو موشینه” پس از تحمل مصایب بسیار، به شهر بزرگ موش ها هجرت کردند.

در نگاهی درون متنی به فیلم “شهر موش ها” می توان گفت که داستان فیلم، بر مبنای شناخته شده ترین نوع قصه سازی، یعنی برخورد دو قطب مطلق و مخالف هم و این بار درقالب “خیر/ دوست داشتنی/ ضعیف” و “شر/ منفور/ ظالم” استوار شده، که باتوجه به طیف مخاطبان فیلم، یعنی کودکان دوره ی خود، و همچنین وضعیت اقتصادی سینما ی ایران در آن سالها، راهکاری منطقی و سنجیده به نظر می رسید.

اما در نگاه فرامتنی به فیلم، می توان ارتباط وضعیت عمومی جامعه ی جنگ زده ی آن سالها، با داستان فیلم را نیزدر نظر گرفت، که علاوه برتامین نظر مدیران نهادهای رسمی، امکان ارتباط بیشتر فیلم با عموم مخاطب را هم فراهم می کرد.

حال سازندگان فیلم شهر موش ها، سی سال بعد و در میانه ی سال ۹۳، با تکیه بر حس خاطره بازی طبقه ی متوسط که درسال های اخیرتشدید هم شده است، فیلم “شهر موش ها ۲” را ساخته و روانه ی سینما کرده اند. بی شک سازندگان و مشاوران این پروژه ی سینمایی در تحلیل های خود به این نتیجه رسیده اند که مخاطبان اصلی این فیلم، نه کودکان ِ این روزها، بلکه کودکان دیروز و میان سالان امروز هستند که برای مرور خاطرات کودکی ِ خاکستری خود، به دیدار این فیلم خواهند نشست. امری که در یک بررسی میدانی از سالن های سینما یی که این فیلم را نمایش می دهند، هم کاملا مشهود است. چرا که اکثر قریب به اتفاق بینندگان این فیلم، افراد سی سال به بالا بوده که به محض دیدن شخصیت “کپل” و یا “نارنجی” سوت و کف می زنند.

اما برای بررسی نسبت میان فیلم “شهر موش ها ۲” با جامعه ی امروزو سطح سلیقه ی عمومیِ مخاطبانش، می توان از همان زوایایی که به قسمت اول “شهر موش ها” نگریستیم به “شهر موش های ۲” نیز نظر کرد.

قصه ی فیلم، همچنان از مدل تقابل دو قطبی “خیر – شر” پیروی می کند. در “شهر موش ها – ۲” دوباره “اسمشو نبر” به شهر موش ها، حمله می کند. ما مساله این است که اگر در سالهای میانه ی دهه ی شصت، سلیقه ی سینمایی عموم مردم، همچنان پذیرای این گونه جبهه گیری های مطلق بود، در طول همه ی این سالها وبه دلایلی بسیار، ذهنیت عمومی از قضاوت ها و نگرش های مطلق به نفع نوعی نسبی گرایی تعدیل شده و قصه هایی با چنین مضمون سیاه و سفیدی، خود بخود و بالقوه جذابیت چندانی ندارد. از این منظر، بازآفرینی ومعادل سازی همان چند شخصیت عروسکی خاطره انگیز “شهر موش ها ۲”، همچنان تنها تمهید سازندگان آن برای همراهی تماشاگران با فیلم محسوب می شود. در حالیکه “شهر موش ها ۲” می توانست با در نظر گرفتن ذهنیت معاصر طبقه ی متوسط، و با معادل سازی روابط بین موش ها با روابط خانوادگی و یا شخصی انسان های درگیر در زندگی شهری این روزها، واگویه ای متناسب با فضای فانتزی خود، از جامعه ی امروز ایران باشد.

و در نگاه فرامتنی نیز “شهر موش ها -۲” بر موضع قبلی خود، یعنی تامین نظر سیاست های کلی نهاد های فرهنگی استوار ایستاده است. بدیهی آنکه با توجه به نوع ذهنیت مدیران رسمی عرصه ی فرهنگی، که همواره درگیر توجیه و یا رد آثار هنری بر اساس مولفه های ظاهری فیلم ونسبت میان آنها با شعائر رسمی می باشند، این فیلم هم بهترین راهکار برای تامین نظر این ذهنیت تقلیل گرایانه را انتخاب کرده است. با بررسی و تحلیل نشانه های مستتر در فیلم، به راحتی می توان مساله ی “ضرورت دستیابی به سلاح های پیشرفته نظامی جهت دفاع از خود در مقابل مهاجمان” را به عنوان یکی از بنیادی ترین اصول نهاد قدرت در اداره ی جامعه، در این فیلم رد یابی کرد. برای معادل یابی بهتر می توان گفت که بچه موش هایی که با استفاده از هوش خود و همچنین مواد شیمیایی آزمایشگاه شیمی مدرسه شان، ابزار دفاع در برابر “اسمشو نبر” را مهیا کرده و او را به هلاکت می رسانند، نمایه ای از این همراهی استراتژیک با سیاست های کلی نظام تلقی می شود.

در کل فیلم “شهر موش ها ۲” صرفا با اتکا به داشته های قبلی خود ساخته و راهی ِسینماها شده تا کودکان گذشته و میان سالان امروز را دوباره و به حکم خاطره بازی، دور یکدیگر جمع کند.

امری که با حضور شخصیت “موشیرو موشینه” در انتهای فیلم، که نوید حضورش در قسمت های بعدی را اعلام می کند، مطمئنا ادامه خواهد یافت. در این صورت باید دید که در آینده دیدگاه سازندگان آن با ذهنیت و سطح سلیقه ی مخاطبان امروز سینما تغییر خواهد کرد؟