همه ی ما می توانیم در خلوت، وقتی کسی نیست کارهایی را انجام بدهیم که انجام دادنش در جمع ممنوع است، همان کارهایی که انجام دادنش یا بر خلاف قوانین و حاکمیت است یا برخلاف عرف و… یعنی می توانیم در خلوت حرفهایی را بزنیم که فریاد زدنش با صدای بلند ممنوع است…
به نظر من اینکه حرفی را یواشکی بزنیم و کاری را یواشکی انجام بدهیم ، این دیگر اسمش آزادی نیست…اگر بود این همه انسان در طول تاریخ برای آزادی هزینه نمی دادند، می گفتند بیایید برویم یک گوشه ای، یک جای خلوتی یواشکی آزاد باشیم…من فکر می کنم اگر قرار بود دلمان را به آزادی های یواشکی خوش کنیم هیچ کس به دنیال آزادی نمی رفت….
حالا شده حکایت صفحه آزادی های یواشکی…کاش دلمان را به یواشکی ها خوش نکنیم…آزادی را باید فریاد زد.با یواشکی کردن آزادی، حرمت آزادی و مبارزه را از بین نبریم و لوث نکنیم…فراموش نکنیم آزادی در خلوت اصلا آزادی نیست، آزادی در جمع و جامعه است که معنا پیدا می کند. من فکر نمی کنم دیکتاتورها با آزادی های پسوند دار مشکل داشته باشند، آنها با “آزادی” مخالفند…
من نگران یک صفحه با این اسم و با هراسم دیگری نیستم، من نگران مشغول کردن و دلخوش کردن خودمان هستم، من نگران گم کردن دائمی راه هستم…اول مبارزه را فیس بوکی می کنیم و بعد هم مبارزه ی فیس بوکی یواشکی…قدم بعدی چیست؟
منبع: وبلاگ نویسنده