اثرات سازش با غرب؟

احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی

در حالی که بازداشت و اعمال فشار علیه فعالان دانشجویی، کارگری و زنان در ایران افزایش یافته است، برخی از تحلیل‌گران سیاسی، این بازداشت‌ها را به مصالحه پنهان جمهوری اسلامی و غرب بر سر پرونده هسته‌ای ایران و برخی بحران‌های منطقه‌ای نسبت می‌دهند.

در روزهای گذشته به میزانی که بر خوش بینی برخی از محافل بین المللی نسبت به حل مسالمت‌آمیز بحران هسته‌ای ایران افزوده شده است، فشار بر نیروهای سیاسی، فعالان حقوق بشری و مطبوعات غیر دولتی نیز افزایش یافته است.

این همزمانی سبب شده است که برخی از تحلیل‌گران ایرانی بین دو رویداد فوق رابطه‌ای ببینند.

از نظر این تحلیل‌گران، مصالحه‌ای بین ایران و آمریکا در حال انجام است و دانشجویان بازداشتی عضو دفتر تحکیم وحدت و سازمان ادوار تحکیم، “وجه‌المصالحه” دو طرف قرار گرفته‌اند.

در طول صد سال گذشته، اغلب اندیشمندان ایرانی بر این نظر بوده‌اند که “استعمار خارجی” و “استبداد داخلی” دو روی یک سکه بوده‌اند که با کمک یکدیگر مردم ایران را از دستیابی به حقوق سیاسی‌شان باز داشته‌اند.

در طول دوران استعمار و نیز دوران جنگ سرد، قدرت‌های بزرگ غربی به دلیل منافع اقتصادی و امنیتی خود، نظام‌های دیکتاتوری را به دموکراسی‌های مستقل و یا متمایل به چپ ترجیح می‌دادند که یکی از جلوه‌های این سیاست، کمک به کودتای نظامی علیه محمد مصدق نخست وزیر ملی‌گرا و دموکرات ایران در 28 مرداد سال 1332 بود.

با آنکه در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سپری شدن عصر جنگ سرد، ایالا ت متحده آمریکا مدعی است که سیاست خارجی خود را بر گسترش “دمکراسی” در سطح جهان و بخصوص خاور میانه استوار کرده است، اما به علت تجربه کودتای 28 مرداد، بسیاری از نخبگان ایرانی همچنان نسبت به سیاست ایالات متحده آمریکا بدبین‌اند و به رغم آنکه کاخ سفید سیاست رویارویی را با دولت ایران در پیش گرفته است، این دسته از نخبگان همچنان از سازش دو طرف بر سر سرکوب فعالان حقوق بشر در ایران بیمناکند.

در رقابت های انتخاباتی دور نهم ریاست جمهوری در ایران، برخی از فعالان اصلاح طلب بر این باور بودند که در صورت به قدرت رسیدن محافظه کاران، آنها با غرب به سازش می‌رسند و در نتیجه اقدام به سرکوب داخلی می‌کنند.

با آنکه از زمان به قدرت رسیدن دولت محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران، روابط ایران و آمریکا به شدت متشنج شده است، اما برخی از اصلاح طلبان هر نشانه‌ای از نرمش در برابر غرب را که با فشارهای داخلی همراه باشد، به مثابه صحت نظر خود تلقی می‌کنند.

مساله اما این است که آیا بین یک سازش احتمالی دولت ایران با جهان غرب و تشدید فشارهای داخلی، رابطه‌ای منطقی وجود دارد؟

از نقطه نظر منطقی، سازش احتمالی با دنیای خارج قاعدتا باید همراه با فضای ملایمتر سیاسی برای نیروهای میانه رو و به حاشیه راندن نیروهای افراطی حامی حکومت باشد، چرا که نیروهای میانه رو که اینک منتقد دولت‌اند، از مصالحه با جهان خارج حمایت می‌کنند در حالی که تندروهای طرفدار حکومت مخالف چنین مصالحه‌ای هستند.

با این همه، باید در نظر داشت که دولت ایران نیز با منطق خاص خود به جهان نگاه می‌کند، نگاهی که بی‌شباهت به نوع تحلیل برخی از اصلاح طلبان نیست.

به عبارت روشن‌تر، دستگاههای حاکم نیز ممکن است تصور کنند که مصالحه با دنیای خارج سبب سکوت جامعه جهانی در برابر نوع رفتار آنها نسبت به نیروهای منتقد می‌شود و از همین رو، معدود نشانه‌های خوش بینانه در باره حل احتمالی بحران هسته‌ای را زمینه مناسبی برای تشدید فشار علیه فعالان عرصه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی دانسته‌اند.

این در حالی است که نه روند کلی پرونده هسته‌ای ایران رو به بسته شدن است و نه جهان غرب در موقعیتی است که بخواهد یا بتواند بر سر مساله حساس حقوق بشر در ایران با جمهوری اسلامی “معامله” کند.

بنابراین، اگر بازداشت‌ها و فشارهای جمهوری اسلامی علیه نیروهای سیاسی و اجتماعی به تصور مقام های ایرانی از مناسبات بین المللی ربط داشته باشد، در آن صورت، آنها با وضعیتی خلاف انتظار خود در سطح بین‌المللی روبرو خواهند شد.