ری مک گاورن
اکنون بیش از پنج سال از طرح “محور شرارت” توسط آقای بوش میگذرد. لازم است تا نقش سازمان اطلاعاتی آمریکا در ارائه مفهوم “ محور” و سیاستها و اقدامات نادرستی که در پی آن آمد مورد ارزیابی قرار بگیرد.
برای آنکه “محور شرارت” به ابزار ترقی شرکائی مانند جرج تنت، رئیس سابق سی.آی.ای، تبدیل شود، چاره ای جز دلالی نبود. این بخشی از سخنرانی آقای بوش در 29 ژانویه سال 2002 است که در آن “محور” مطرح شد:
“کره شمالی رژیمی است مسلح به موشک و سلاحهای کشتار جمعی… ایران بشدت در پی دستیابی به این سلاحهاست… رژیم عراق سالهاست برای ساخت میکرب سیاه زخم و گاز اعصاب و سلاحهای اتمی زمینه چینی میکند… چنین دولتهایی و متحدان تروریست آنها یک محور شرارت ایجاد کرده اند… که خطری هولناک و فزاینده است… و من منتظر رویدادها نخواهم شد…”
و آشکارا منتظر اطلاعات درست نیز نشد.
معمولا رئیس جمهورها، حداقل تا اندازه ای، تصمیمات خود را براساس نظرات جامعه اطلاعاتی اتخاذ میکنند. اما اینجا با کمال تعجب قضیه عکس شده است، رئیس جمهور اعلام “خطر هولناک و فزاینده” میکند و سپس به عوامل خود همچون تنت میگوید تا “اطلاعات” تائید کننده اظهارات او را فراهم کنند. این خلاف واقعیت با پیامدهای فاجعه بار است.
ایران: وقتی نوبت به ایران میرسد، شاید این گزارش مستمر در مورد خطر اتمی “محور شرارت” باعث شود تا افراد جدی پرده را کنار بزنند و بگویند خودش است. جامعه اطلاعاتی در مورد ایران حداقل یکدست، اگرچه که نه چندان قانع کننده عمل کرده است. از سال 1995 به بعد، همه ساله آنها گفته اند که ایران “پنجسال تا” دستیبابی به سلاح اتمی فاصله دارد. وقتی که گزارش تخمین اطلاعات ملی دو سال پیش انتشار یافت، این پیش بینی به 10 سال افزایش یافت. اما پیش بینی کنندگان با تخمینی عصبی به این توافق رسیدند که “ از اوائل تا اواسط دهه آینده”. مایکل مک کانل، مدیر اطلاعات ملی، در شهادت خود در مقابل مجلس سنا از همین فرمول استفاده کرد.
گزارش جدید اطلاعات ملی در مرحله پیش نویس است، و مک کانل بی تردید میداند چگونه با این پرسش برخورد کند. حال فرض کنیم که تخمین جدید درست باشد- که ایران قصد دارد سلاح اتمی بسازد و در این فاصله ی زمانی به این توانایی دست خواهد یافت.
خوب! یعنی برای گفتگوی بی قید و شرط و دوجانبه آمریکا- ایران هنوز وقت باقی است، و می توان در باره مقاصد ایران صحبت کرد- خصوصا اگر- ایرانیان مصمم هستند تا “خطر هولناک و فزاینده” از آن نوعی که برای عراق پیش بینی میشد، ایجاد کنند. همانگونه که چرچیل می گوید “چانه زدن بهتر از جنگیدن است.”
منبع: میامی هرالد- 12مارس 2007