مسئولان کشورهای دنیا هنگامی که در موقعیتی رسمی قرار دارند، معمولا بسیار منضبط و محتاط و منطقی اظهار نظر میکنند، اما هنگامی که از سمت خود کنار میروند، دیگر در اظهار نظر خود منضبط نیستند و از همین رو، بیپروا و گاه غیر منطقی میشوند.
در کشور ما ظاهرا وضع به گونهای معکوس است. تا کسی مسئولیتی بر عهده دارد به ندرت میتوان حرف منضبط و حسابی از او شنید اما همینکه از قدرت کناره میگیرد و یا برکنار میشود، حرفهای او جدی و شنیدنی میشود.
نطق تودیع آقای دانش جعفری وزیر سابق اقتصاد و دارایی ایران واقعا شنیدنی و خواندنی بود. او مانند یک کارشناس متعهد به مبنانی علم و عقل سخن گفت چیزی که گویی به تدریج در ساختار سیاسی ایران به گوهری نایاب تبدیل میشود.
آقای پور محمدی وزیر کشور در حال کناره گیری نیز روز چهارشنبه در همایش ارتباط بین فرهنگی در جوامع چند فرهنگی گفته بود که باید به سمت نظامی حرکت کنیم که قالب (غالب؟) دنیا حرکت میکند.
سخن آقای پور محمدی هر چند که ظاهری آرام و بیآزار دارد اما از نقطه نظر فلسفهای که تندروها برای وجود نظام جمهوری اسلامی تعریف میکنند، محتوایی براندازانه دارد! مگر نه این است که آقایان، مدعی حرکت در جهت مخالف امور جهان در همه ابعاد آن هستند و همراه شدن با نظام جهانی را مباین نظام اسلامی میدانند؟
به هر حال، تغییر و جابجایی پستها در جمهوری اسلامی اگر فقط همین یک تاثیر را داشته باشد، مغتنم است و باید از آن استقبال کرد و آرزوی آن را داشت تا آن دسته از مسئولانی که حدود سی سال است در پستهای مختلف جا خوش کردهاند به هر دلیلی صندلی خود را ترک کنند تا بتوان جملهای هم از آنان شنید که اعصاب را خراش ندهد!
سخن اصلی این مطلب اما این است که تعمق در اظهارات آقای دانش جعفری ضروری است.
او فقط نکتههایی را افشاء نکرده بلکه پرده از ماجرایی برداشته است که برای یک ناظر بیرون از دولت قابل درک نیست.
در واقع سیمایی که آقای دانش جعفری از دولت آقای احمدی نژاد ترسیم کرده نشان میدهد که این دولت به معنای امروزین آن “دولت” نیست بلکه حلقهای از افراد است که تحت نام دولت، منویات خاص خود را دنبال میکنند.
ساختار دولت مدرن مبتنی بر عقلانیت بورکراتیک است و از همین رو رفتار شخص و اشخاص درون آن باید مبتنی بر این نوع عقلانیت باشد.
به یاد دارم که در اوایل انقلاب هر نوع بورکراسی تحت عنوان قرطاس بازی محکوم میشد و نهادهای انقلابی در پی آن بودند که با اجتناب از کاغذ بازی که آن را مخل شتاب لازم برای اداره امورد میدانستند، طرحهایی را به انجام برسانند.
دیگری نگذشت که بر آنها فاش شد که اگر قرار باشد مبلغی در جایی هزینه شود، باید روند اختصاص و هزینه شدن آن در جایی ثبت شود و گرنه بازار فساد و هرج و مرج رونق شایانی خواهد گرفت.
این نهادهای انقلابی پس از آنکه تاسیس شدند، دستگاه بورکراتیک خود را به راه انداختند، اما این دستگاههای بورکراتیک به دلیل آنکه متاخر بر ایجاد نهاد اصلی بودند، هرگز کارایی لازم را پیدا نکردند و کاغذ بازی و سرگردانی ارباب رجوع را به حد اعلاء رساندند.
من خود برای انجام خدمت سربازی وارد یکی از همین نهادها شدم. جالب اینکه این نهاد بر اساس قانونی امثال مرا جذب کرده بود که شامل حال آن نمیشد و هنگامی هم که دوره خدمتمان تمام شد، راهی برای خروج از آن نهاد پیش بینی نشده بود. به عبارت دیگر، بورکراسی آن نهاد راه خروجی نداشت و برای پیدا کردن چنین راهی، به هر صاحب نامی هم که متوسل شدم، فایدهای نکرد. دست آخر هم، یک آدم کارکشته در یک نهاد به جا مانده از قبل از انقلاب، قوانینی که به نحوی میتوانست شامل حالم شود برایم تشریح کرد. پیگیری این روند چندین ماه وقت بیارزش مرا گرفت.
خلاصه آنکه بورکراسی به خودی خود نه فقط بد و دست و پا گیر نیست، بلکه ضرورت تشکیل دولت مدرن است و بدون آن هرج و مرج و سردرگمی کامل حکمفرما میشود. آنچه منتقدان امور اداری در مذمت آن سخن گفتهاند بورکراسی فاسد و ناکارآمد است نه اصل بورکراسی.
در حقیقت، از سخنان آقای دانش جعفری چنین برداشت میشود که دولت نهم چندان در قید و بند منطق بورکراتیک نیست و به جای آنکه بکوشد تا بورکراسی ناکارآمد و فاسد و دست و پا گیر کنونی را اصلاح و متحول کند، در صدد دور زدن و نادیده گرفتن آن است.
همین رفتار است که امکان حضور دستهای از افراد به قول آقای دانش جعفری ناآگاه به منطق امور اجرایی را در دولت نهم فراهم کرده است، افرادیکه میتوانند آزادانه به هر نقطهای سرک بکشند و بر مبنای علایق و منویات شخصی خود در باره مجریان امور گزارش تهیه کنند، گزارشهایی که ظاهرا قرار است به صورت کلی در تجمعات عمومی به آنها استناد شود اما به طور مشخص پیگیری نشوند.
با این شیوه، سرنوشت دولت نهم روشن است. وای به حال دولتی که پس از آن سر کار آید!