با حکم محسنی اژه ای همسرم را بازداشت کردند

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» بازداشت عبدالحسین هراتی در بازگشت به ایران

چهار سال پیش در نامه ای سرگشاده به مهدی کروبی، دهه ۶۰ را “تونل وحشت تاریخ معاصر ایران” خواند که به نام آیت الله خمینی ثبت شده و از اینکه او و میرحسین موسوی در سخنان خود “پیوسته” از آیت الله خمینی یاد می کردند انتقاد کرد، پس از انتخابات خرداد ۹۲ و دعوت حسن روحانی و دولت از ایرانیان برای بازگشت به کشور، به کشور برگشت، بازداشت شد و حالا به گفته خانواده اش به دلیل همان نامه انتقادی در بند ۲۴۰ زندان اوین زندانی است.

عبدالحسین هراتی، مشاور سابق رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و سرپرست سابق اداره کل اسناد و مدارک دانشگاه آزاد اسلامی ۲۹ خرداد ماه در منزل شخصی اش بازداشت شد. همسرش در مصاحبه با “روز” می گوید که ماموران هنگام بازداشت او گفته اند که از طرف محسنی اژه ای، دادستان کشور و سخنگوی قوه قضائیه هستند.

آقای هراتی در کشور استرالیا سکونت داشت و پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۹۲ و رو ی کار آمدن دولت حسن روحانی به ایران بازگشت. همسرش می گوید: آقای روحانی گفته بودند که برگردید ایران و گفتند کسانی که رفته اند برگردند. ایشان هم به نظام اعتقاد دارد، نظام را دوست دارد و دوست داشت در مملکت خودش زندگی کند و خدمت کند. آدمی است که انتقاد می کند و انتقاد هم می شنود. متاسفانه بر اساس این وعده ها برگشتند و گرفتار شدند.

آقای هراتی اما تنها کسی نیست که پس از بازگشت به کشور طی یکسال اخیر بازداشت شده است. کاظم برجسته، سیدسراج الدین میردامادی، حسین نورانی نژاد، حمید بابایی و معصومه قلی زاده دیگر ایرانیانی هستند که به کشور بازگشتند و زندانی شدند. هرچند حسین نورانی نژاد اخیرا با قرار وثیقه آزاد شده اما ساجده عرب سرخی ، دیگر فعال ایرانی است که پس از بازگشت به کشور چندین بار تحت بازجویی قرار گرفته و حکمی که به صورت غیابی برای او صادر شده بود را به اجرا گذاشته و او را به زندان احضار کرده اند.

همسر عبدالحسین هراتی توضیح می دهد: حدودا ۹ ماهی بود برگشته بودند که بازداشت کردند. حتی احضار هم نکردند یک دفعه ریختند منزل ما. در حالیکه اول باید احضاریه بیاید اما یکباره ریختند منزل ما انگار که محارم ما هستند ما خیلی هم ناراحت بودیم با لباس های توی خانه بودیم و من خیلی بابت این موضوع ناراحت هستم. می توانستند در بزنند و بگویند حکم داریم اما آمدند و گفتند یک ماشین سرقتی است و این ماشین پراید جلوی خانه مال کی است و ریختند توی خانه. بعد که ریختند توی خانه ، حکم را به همسرم نشان دادند من ندیدم. من و دخترم خیلی اصطراب داشتیم و آنطور ریخته بودند توی خانه. حکم را ندیدم اما همان موقع که داشتند همسرم را می بردند شنیدم و گفتند که از سوی آقای محسنی اژه ای هستند.

سوال می کنم که در پی گیری هایی که کرده اید اتهام و دلیل بازداشت همسرتان را چه چیزی عنوان کرده اند؟ می گوید: آقای هراتی ۴ سال پیش نامه ای به آقای کروبی نوشته بودند به خاطر همان نامه می گویند بازداشت کرده اند. ایشان رئیس اسناد دانشگاه ازاد شدند. بعد نمی دانم چه کسانی مشکل ایجاد کردند و از کار ایشان جلوگیری شد. وقتی ایشان استخدام دانشگاه ازاد شدند از طرف وزارت اطلاعات هیچ مشکلی نبود برای ایشان و جواب داده بودند که بلامانع است و مشکلی ندارد بعد دیگر نمی دانم چی شد و سر این نامه اینطور کردند. الان هم که بازداشت، ظاهرا به خاطر این نامه بوده تا آنجایی که من می دانم. البته این نامه را خیلی ها نخوانده بودند و حالا با این مساله خیلی ها می خوانند.

عبدالحسین هراتی اسفند ۹۲ از سوی، طه هاشمی، معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه آزاد به عنوان سرپرست اداره کل اسناد و مدارک این دانشگاه منصوب شده بود. او اما با بازنشر نامه سرگشاده اش به مهدی کروبی که در سال ۸۹ نوشته شده بود اردیبهشت ۹۳ از این سمت برکنار شد. طه هاشمی همان زمان اعلام کرد که “ علیرغم جواب مثبت استعلام‌های وزارت اطلاعات و حراست دانشگاه آزاد به این نتیجه رسیدیم که به کار آقای هراتی در دانشگاه آزاد پایان دهیم”.

همسر عبدالحسین هراتی می گوید که گمان نمی کرد با توجه به وعده های دولت برای بازگشت ایرانیان به کشور، با همسرش چنین برخوردی شود: ما اصلا فکر نمی کردیم اینطور برخورد کنند. ما خیلی خوش بین بودیم و هنوز هم هستیم که مملکت ما طوری باشد که همه بتوانند توی مملکت زندگی کنند و انتقاد کنند و اگر تنتقادی هم است جواب بدهند به انتقادات. زندانی کردن اینها دردی را دوا نمی کند. بالاخره نویسنده می نویسد و کسانی که مخالف اعتقاد ایشان هستند بنویسند و جواب دهند. من آدم سیاسی نیستم خانه دار هستم و اما فکر می کنم باید اینطور باشد.

او با ابراز نگرانی از وضعیت جسانی همسرش و رد پاسخ به این سوال که اکنون آقای هراتی در چه وضعیتی هستند؟ می گوید: از موقعی که بازداشت شده اند یعنی ۲۰ روز پیش ، فقط سه بار تماس دو دقیقه ای با من داشتند. ابتدا گفتند انفرادی هستند و در تماس بعدی گفتند که در سلولی با ۴ نفر هستند. گفتند اوین بند ۲۴۰ هستند. پادرد شدید دارند و قبلا آمبولی شده بودند گفتند که تاکنون او را به دکتر یا درمانگاه نبرده اند و من به شدت نگران وضعیت جسمانی ایشان هستم. قبل از اینکه بازداشت شوند از بابت ریه خیلی مشکل داشتند دکتر ابتدا سرطان تشخیص داد بعد گفتند نه سرطان نیست رگ های ریه اش گرفتگی دارد. دارو دادند و گفتند حتما باید تحت نظر باشی و ده روز دیگر باید مجددا بیایی که بازداشت شد و نتوانست برود. دفعه دومی هم که تلفن کرد گفت پادرد شدیدی دارم چون قبلا آمبولی پا گرفته بود خیلی نگران شدم گفت دکتر هم نبرده اند و نیاز به دکتر و درمان دارد و خیلی نگران هستیم.

خانم هراتی می افزاید: من بیشتر از همه مسائل ، نگران وضعیت سلامتی ایشان هستم. ۵۵ سال سن دارد و وضعیت ریه اش آنطور است و حالا هم درد پا. سه سال پیش که آمبولی شده بود و تحت درمان قرار گرفته بود به ما گفته بودند که خیلی مراقب باشید حالا دیگر نمی دانم از دوشنبه پیش که با من تماس گرفتند من نمی دانم اصلا الان زنده است یا نه.رفتم جلوی اوین که ببینم می توانم ایشان را ملاقات کنم گفتند نه خیر بروید بازپرس را ببینید و تا بازپرس نگوید ملاقات نمی توانی بکنی. بازپرس را هم موفق نشدم ببینم.

 سوال می کنم که با توجه به اینکه همسرتان مشاور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده ایا از این نهاد و سایر نهادها وضعیت او را پی یگری کرده اید؟ می گوید: از مجمع تشخیص یا هیچ جای دیگر کسی تماسی با ما نگرفته و شما اولین نفری هستید که با من تماس می گیرید. امیدواریم ایشان که خیلی مریض هستند و بقیه زندانیان زودتر آزاد شوند. من و بچه هایم بیشتر از همه نگران سلامتی ایشان هستیم. ببرند دکتر و بیمارستان و بعد هم امیدواریم ازاد شوند.

عبدالحسین هراتی در نامه سرگشاده اش به مهدی کروبی در سال ۸۹، نوشته بود: از اینکه شما و مهندس موسوی عزیز پیوسته در سخنان خود از “امام” یاد می‌کنید، من و بسیاری دیگر در رنج بوده‌ایم اما پیوسته خود را اینگونه توجیه می کرده‌ایم که شرایط مبارزه در ایران چنین اقتضایی دارد و لذا خون جگر می خوردیم و سکوت اختیار کرده بودیم.

او در ادامه خطاب به مهدی کروبی نوشته بود: من دفاع شما و بخش عمده‌ای از دوستان اصلاح طلب از “امام خمینی” را نمی‌فهمم. از این جهت می‌گویم نمی‌فهمم که هنوز باب گفتگویی در این باره گشوده نشده و هنوز ایشان در زمره تابوهای اصلاح طلبان است و متأسفانه برخی دوستان ما حتی جرأت فکر کردن در باره وی را به خود نمی‌دهند، و البته اولین سوال بنده در همینجاست که آیا اینکه کسی به خود مجال و جرأت فکر کردن در مورد فردی را ندهد، این خود از مصادیق شرک نیست؟ و البته خوشحالم که شما دلاور جنبش سبز این مرز را نیز شکستید و مجال گفتگو در باره ایشان را باز کردید.

آقای هراتی دهه شصت را تونل وحشت تاریخ معاصر ایران دانسته و نوشته بود: دهه‌ای که همه خشونت‌ها و جنایت‌ها و تحجر‌ها و بدعت‌های غیر انسانی و ضد توحیدی و شرک آلود آن به نام امام خمینی در تاریخ ما ثبت و ضبط شده است و کسی را یارای پاک کردن آن از این تاریخ نیست.

به گفته او “اگر کسی ادعا کند که «امام خمینی» نمی‌دانست که در زندان‌هایش چه می‌گذرد به او خواهم گفت که نه این حقیقت نیست، چون شاهد عادلی وجود دارد که می‌گوید هرچه می‌گذشته است ایشان از ریز و درشت آن مطلع بوده است و آن شاهد عادل بدلیل اعتراضاتش به همین جنایت‌ها نهایتا مورد غضب و خشم «امام خمینی» و حصر خانگی قرار گرفت. مگر هم او نبود که برای ایشان نوشت که وزارت اطلاعات شما از ساواک بدتر است. بله منتظری را می‌گویم. مگر هم او نبود که بدلیل مبارزاتش با اعمال و عقاید خشن و نابهنجار «امام خمینی» به قهرمان ملت ایران و جنبش سبز تبدیل شد؟ مگر منتظری نگفت که ولایت مطلقه شرک است؟ و مگر «امام خمینی» واضع تئوری ولایت مطلقه نبود؟”