برونو ترتره
آیا بحران تمام نشدنی ایران که اکنون بیش از یک دهه است ادامه دارد، در سری آخر مذاکرات در ماه فوریه که در شهر آلماتی برگزار شد، دستخوش تغییر شده؟ گروه کشورهای ۱+۵ که درواقع نماینده جامعه بین المللی اند، یک “بسته” جدید را به ایران پیشنهاد کرد که هدف آن ایجاد اطمینان و انجام مذاکرات واقعی درخصوص برنامه هسته ای ایران بود. در این پیشنهاد که نسبت به پیشنهادات گذشته بسیار جذاب تر به نظر می رسید، مطالبات فوری نسبت به ایران [که مهم ترین آن به غنی سازی اورانیوم ۲۰ درصدی مربوط می شود] کاهش یافته و لغو بخش کوچکی از تحریم ها نیز پیش بینی شده است.
با نگاهی به اظهارات رسمی، موضع گیری های مطبوعات تهران و نظرات “کارشناسان” ایرانی، این پیشنهاد نشانه عقب نشینی است. اینطور که به نظر می رسد جامعه بین المللی مواضع ایران را پذیرفته و صبر حکومت تهران به بار نشسته. فقط کافی است که ایران قدری بیشتر صبر کند تا به تمامی اهداف خود برسد. به عبارت دیگر، نیت خیر ما به صورت یک نشانه ضعف تعبیر شده است.
آیا آیت الله علی خامنه ای، رهبر انقلاب و تصمیم گیرنده اصلی در این حوزه، تاکنون تصمیم ساخت بمب را گرفته؟ هنوز مشخص نیست. ولی نکته مسلم این است که ایران هر چه بیشتر به آستانه اتمی نزدیک تر شود، وسوسه گذر از این آستانه نیز بیشتر و بیشتر خواهد شد. از سال ۱۹۴۵ تمامی کشورهایی که در زمینه اتمی نظامی سرمایه گذاری کرده اند به آن رسیده اند، مگر اینکه حکومت شان تغییر کرده باشد [برزیل در اواخر سال های ۱۹۸۰] یا وارد یک رویارویی بین المللی شده باشند [عراق در سال ۱۹۹۱]. پس چه باید کرد؟ استراتژی جامعه بین المللی باید چهار مورد را شامل شود.
هدفمند کردن تحریم ها
اول اینکه جامعه بین المللی نباید درخصوص خواسته های فوری اش درخصوص اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی ضعف نشان دهد. فعالیت های غنی سازی این کشور برای وقت کشی و جلوگیری از حمله اسراییل است.
دوم اینکه تحریم ها را باید هدفمند کرد و جامعه بین المللی نیز باید تلاش خود را بر اموری که به طور مستقیم برنامه هسته ای ایران را تحت تأثیر قرار می دهند متمرکز کند. این اقدامات از قبل کارآمدی خود را نشان داده اند: کاهش سرعت در روند پیشرفت برنامه هسته ای ایران. تحریم دیگری که می تواند کارآمد ظاهر شود، دارایی ها و سرنوشت شخصی سران ایرانی و سپاه پاسداران است که اغلب به امور بازرگانی مشغول اند. تحریم ها می توانند کارآمد ظاهر شوند، ولی تنها در دراز مدت. این درحالی است که تنها از یک سال پیش تاکنون شاهد کارآمدی واقعی تحریم ها علیه جمهوری اسلامی بوده ایم. و اینکه ایران بار دیگر به پای میز مذاکره بازگشته، خود نشان از شدت این تحریم ها و میزان کارآمدی آنها دارد. درخصوص مردم ایران نیز باید گفت که آنها بیشتر از مدیریت اقتصادی فاجعه آمیز حکومت رنج می برند تا از خود تحریم ها.
سوم اینکه ایران متقاعد شود که به واقع راه خروجی از این بحران وجود دارد و تهران نیز بدین ترتیب می تواند وجهه خود را حفظ کند. تعیین چارچوب برای یک راه حل دراز مدت مشخص شده: اکنون پس از یک دوره تلاش برای ایجاد اطمینان، غنی سازی اورانیوم برای میزان کمتر از ۵ درصد [به میزان “صلح آمیز”] تنها درصورتی امکان پذیر است که آژانس اتمی بتواند آزادانه تأسیسات اتمی این کشور را مورد بازرسی قرار دهد و اطمینان حاصل کند که اهداف این برنامه صلح آمیز است. ولی امروز آژانس اتمی قادر نیست چنین اطمینانی بدهد.
مشکل اینجاست که حتی آنهایی که در ایران آماده اند تا از گزینه نظامی صرف نظر کنند، اکنون براین باورند کشورهای غربی درحقیقت می خواهند حکومت را تغییر دهند و اگر ایران در زمینه هسته ای عقب نشینی کند، خود را در معرض فشارهای سیاسی قرار خواهد داد. پس ما باید آنها را در این زمینه متقاعد کنیم که اینطور نیست. باید بخاطر داشته باشیم که دموکرات های ایران را ترک نکنیم و حقوق بشر را قربانی منع تکثیر اتمی نسازیم. درحقیقت باید بین پرونده ها تمایز قائل شویم.
توسل به زور، یک گزینه امکان پذیر
چهارم اینکه باید تهران را متقاعد سازیم که توسل به زور ازسوی ایالات متحده یک گزینه امکان پذیر است. کاملاً مشخص است که هیچ کس نمی خواهد و توصیه هم نمی کند که یک مداخله نظامی علیه ایران به وقوع بپیوندد. ولی در اواخر جنگ خلیج فارس در سال های ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸، ترس از ورود ایالات متحده به جنگ در تصمیم گیری آیت الله خمینی در درخواست برای آتش بس تعیین کننده بود. زیرا آنچه برای سران جمهوری اسلامی اهمیت دارد، تنها حفظ قدرت شان است. بی شک آنها از حمله نظامی اسراییل هراسی ندارند، چرا که چنین حمله ای الزاماً محدود خواهد بود و حتی می تواند، به قول خودشان، وجهه حکومت را بهتر کند. ولی حمله آمریکا بسیار گسترده تر است و بی شک بر نیروهای محرکه حکومت تهران، ازجمله پایگاه ها و مراکز فرماندهی سپاه پاسداران، تأثیر بسزایی خواهد گذاشت.
اغلب ناظران نهایت بحران هسته ای ایران را رویارویی با ایالات متحده می دانند، ولی در این ماجرا سازمان ملل علیه ایران قرار دارد. و اروپایی ها نیز در این راستا یک نقش اساسی ایفا می کنند. ولی کلید حل مشکل در واشنگتن است. باراک اوباما همه راه ها را امتحان کرده و پیشنهادات او برای مذاکره مستقیم و بدون شرط بار دیگر در ماه فوریه ازسوی تهران رد شد. در اینکه آمریکا نخواهد گذاشت ایران از آستانه اتمی بگذرد شکی نیست. اوباما اکنون درتلاش است تا بنیامین نتانیاهو را از اراده خود مطمئن کند و این مسأله یکی از اهداف سفر اخیر او به اسراییل بوده. درواقع واشنگتن درتلاش است تا اسراییل اقدام عجولانه ای انجام ندهد و در کل منطقه ایجاد فاجعه نکند؛ به ویژه اینکه درحال حاضر جنگ سوریه، که ایران نیز بیش از پیش در آن دخالت دارد، از حد گذشته و ثبات لبنان و عراق را تهدید می کند. ولی او به ویژه باید علی خامنه ای را متقاعد سازد که ادامه تلاش های جمهوری اسلامی در دراز مدت به جایی نخواهد رسید و صرفاً قدرت شخص خامنه ای و حکومت اش را به خطر خواهد انداخت.
منبع: لوموند، ۲۴ مارس