تدوام کشتار کولبران کرد در مرزهای مناطق کردنشین به امری عادی و روزانه تبدیل شده است. این کولبران در نقاط هممرز با عراق مورد شلیک مستقیم نیروهای انتظامی و مرزبانی ایران قرار میگیرند، و کسی هم جوابگوی این مسئله نیست.
از یک سو شهروندان کم درآمد و بیکار مرزنشین در تلاش برای امرار معاش سینه خود را سپر میکنند و از دیگر سو نیروهای نظامی و انتظامی جمهوری اسلامی برای حفظ امنیت به هر سینهای شلیک میکنند، حتی یک کولبر بیدفاع.
بنابر آخرین آماری که خبرگزاری “کردپا”، که اخبار مناطق کردنشبن را پوشش میدهد، طی شش ماه گذشته حداقل ۲۵ کولبر کشته و ۲۶ تن دیگر نیز زخمی شدهاند.
بهگزارش این خبرگزاری طی دو هفته اخیر ۱۴ کولبر قربانی شدهاند. یعنی بطور میانگین در هر روز یک کولبر.
شغلی کاذب به نام “کولبری”
کولبر در مناطق کردنشین ایران به کسی گفته میشود که جهت امرار معاش و رهایی از بیکاری در نقطه سفر مرزی با بستن بار بر پشت خود اقدام به انتقال کالا و عبور دادن آن از پاسگاههای مرزی میکنند. آنها در قبال این کار دستمزد ناچیزی دریافت میکنند. این کولبران تنها وسیلهای برای انتقال کالا هستند و برای اینکار از نیروی جسمی خود مایه میگذارند.
کولبری شغلی مطلوب و به باب طبع کولبران هم نیست، بلکه آنها تنها از روی اجبار و نبود فرصتهای شغلی دیگر به این شغل کاذب روی میآورند. آنها علاوهبر تقبل مسئولیت باری که بر دوش میکشند باید کیلومترها راه را تا رسیدن به مقصد بپیمایند و خطر جانی این راه را که هر لحظه شاید نیروهای نظامی و انتظامی دولت ایران به کمین آنها نشسته باشند، به جان بخرند.
البته تنها نیروهای نظامی ایران عامل تهدیدی برای کولبران نیستند، بلکه مینهای برجایی مانده از دوران جنگ و وضعیت آب و هوایی منطقه نیز برای آنها ایجاد خطر میکند. بارها کولبران قربانی مینها شده و یا براثر سرما و حتی بهمن جان باختهاند. برخی از آنها که زمانی نانآور خانواده بودهاند به دلیل ناقص العضو بودن به مشکلی برای خانواده نیز تبدیل شدهاند. برخی از زخمی شدگان و آسیب دیدگان کولبری، براثر حوادث مسیر راهی که میپیمایند عضوی از بدن خود را از دست میدهند.
فقر تنها به بزرگسالان محدود نشده است. بلکه فقر، کودکان را نیز بسوی کولبری سوق داده تا بتوانند در تأمین معیشت خانواده و یا حداقل تأمین برخی مایحتاج خود سهیم باشند.
کولبری بیشتر در میان مرزنشینان استانهای کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی رواج دارد؛ استانهایی که به لحاظ سرمایهگذاری در حد نصاب بسیار پایینی قرار دارند و کمتر مورد توجه حکومت مرکزی قرار گرفتهاند.
فقر عامل کولبری
مناطق مرزی معمولا مناطق صعبالعبور، کوهستانی و خشک هستند که برای کشاورزی و دامپروری کمتر مورد استفاده قرار میگیرند. نبود سرمایهگذاری در حوزههای مختلف، مردم این مناطق با مشکلات متعدد روبرو کرده است.
بخش عمدهای از مردم استانهای مرزی جهت امرار معاش به شهرهای صنعتی و مرکزی ایران روی میآورند که در زمینههای مختلف به کار مشغول میشوند. البته برخی از آنها اوقات زیادی را به دلیل نبود فرصتهای شغلی در بیکاری میگذرانند. از سوی دیگر اغلب آنها به دلیل نداشتن هیچ تخصصی صرفا به کارگری و فروش نیروی بازوی خود با دستمزدهای حداقلی اکتفا میکنند. دستمزدی که به هیچ وجه احتیاجات زندگانی و روزمره آنها را تآمین نمیکند، چه رسد به سطح توقعات.
این وضعیت بخور و نمیر باعث میشود که برخی از مرزنشینان به کولبری روی آورند که گرچه کولبری مکانی ایدهآل برای کسب درآمد نیست، ولی شاید این حسن را دارد که به خانوادههای خود نزدیکترند.
مناطق مرزی ایران بنا به دلایل گوناگونی توسعه پیدا نکرده و میتوان گفت که در فقر اقتصادی و سرمایهگذاری بسر میبرند. نبود امنیت، سیاستهای تبعیضآمیز دولتی، جنگها و درگیریهای متعدد و… عواملی هستند که راه توسعه در این مناطق را سد کردهاند.
برخی از مرزهای ایران ـ از مرزهای شمال غربی تا جنوب غربی و مرزهای جنوب شرقی ـ مرکز زدوخوردهای گوناگون میان نیروهای نظامی جمهوری اسلامی با مخالفان دولت مرکزی و حتی دشمنان ایران بوده است. هشت سال جنگ در غرب و جنوب غربی، جز ویرانی، از بین رفتن زیرساختهای اقتصادی، بیکاری، فقرو… چیزی بر جایی نگذاشت. در مرزهای جنوب شرقی وجود گروههای مسلح قومی و قاچاقچیان مسلح، امنیت در این مناطق را زدوده است.
سرمایهگذاریهای اقتصادی نیازی مبرم به وجود امنیتی پایدار دارند. در هر جایی که امنیت غایب باشد، سرمایه هم وداع خواهد گفت و به مکانهای امنتر نقل مکان خواهد کرد. توسعه و شکوفایی اقتصادی بستگی به سطح امنیت در هر منطقه و حتی یک کشور دارد. بنابراین نمیتوان در فقدان امنیتی پایدار انتظار سرمایهگذاریهای کلان و حتی در سطح متوسط و کوچک را هم داشت. برای مثال سرمایهداران کرد به دلیل نبود امنیت حاضر به سرمایهگذاری در مناطق کردنشین نیستند و بیشتر در شهرهایی با امنیتی پایدارتر و کلان شهرهای ایران سرمایهگذاری میکنند.
عوامل مختلفی همچون جنگها و برخوردهای مسلحانه گروههای مسلح ـ تحت هر عنوانی صورت گرفته باشد ـ موجب از بین رفتن امنیت شده است. باوجودیکه احزاب مسلح کُرد سالهاست که مشی مسلحانه را کنار گذاشتهاند ولی همچنان و به شکلی بالاقوه خطری برای امنیت در مناطق کُردنشین محسوب میشوند. این وضعیت باعث شده است تا امنیتی پایدار به وجود نیاید.
سیاستهای تبعیضآمیز دولت مرکزی در ایران نیز یکی از عوامل مهم در عدم توسعه یافتگی و رشد سرمایه و عقب ماندگی مناطق مرزی است. دولت ایران به شکلی تعمدی سیاستهای تبعیضآمیز در مناطق مرزی که اغلب مناطقی قومی هستند را به کار گرفته است.
“تبعیض به قوانین، برنامه، سیاست، و یا مجموعه برخوردهایی گفته میشود که دولتی، حکومتی، حزبی، گروهی و… بر علیه گروههای نژادی دیگر، جنس مخالف، غیره حزبیهاو… اعمال میکنند و آنها را از حقوقشان محروم میکنند. اعمال تبعیض آمیز با معیارهای دمکراتیک در تضاد است و باعث تضعیف ارزشهای دمکراتیک در هر جامعهای خواهد شد.”
اقدامات مسلحانه در مناطق مرزی به یاری سیاستهای تبعیضآمیز دولت مرکزی آمده است تا فقدان سرمایهگذاری و عدم تلاش در راستای توسعه و پیشرفت این مناطق را توجیه نماید. دولت نبود امنیت در این مناطق را بهانهای برای اعمال تبعیض علیه آنها کرده است. در سالیان اخیر اقدامات مسلحانه شاخه ایرانی حزب کارگران کردستان ترکیه ـ پکک ـ حزب حیات آزاد کردستان ـ پژاک ـ بهانهای شده است تا دولت ایران مناطق کردنشین را تحت تدابیر شدید امنیتی قرار دهد و با هر اقدامی بعنوان حرکتی ضد امنیتی برخورد شدید نماید.
بنابراین عوامل متعددی موجب شده است تا مناطق مرزی ایران از عقب ماندگی شدید رنج ببرند و مردم مرزنشین صرفا برای امرار معاش به کار طاقت فرسا و پر از مخاطرهی کولبری روی آورند. رنج و خطرات ناشی از انتقال کالاها را کولبران به جان میخرند و سود و نفع آن به جیب کسانی دیگر میرود. این کولبران برای قاچاقچیانی در این یا آنسوی مرزهای ایران کار میکنند که زندگانی مرفه و بدون دغدغهای دارند و ابایی از کشته شدن کولبرانی ندارند که برای ادامه حیات سینهها را سپر میکنند.