( یک بررسی روانشناختی)
خبر: محمود احمدی نژاد رهبران جهان را عقب مانده و احمق خواند، وی در میان جمعیت گفت پوزشونو به خاک می مالم، وی به اوباما گفت تو که هیچی بزرگتر از تو هم هیچ غلطی نمی تونه بکنه، وی سپس به دوربین خیره شد.
نوع بیماری: ماگلیزم( یا مشنگ زدگی) یک نوع بیماری روانی، فیزیولوژیک، اجتماعی است که بطور طبیعی آغاز شده و بطور غیرطبیعی ادامه پیدا می کند. این بیماری در همه جای جهان امکان ابتلا دارد و بعد از ابتلا، قابل سرایت است. ماگلیزم، می تواند تا چند سال بصورت پنهانی رشد کند و پس از آشکار شدن، رشد آن ادامه پیدا می کند.
مراحل رشد:
مرحله آغازین، مهرورزی: در این مرحله بیمار دچار توهم “ مهرورزی” می شود، احساس می کند دارای “ رایحه خوش” است و با دیدن هر نوع نورافکن، چراغ قوه بزرگ، چراغ هواپیما، سالن بزرگ و پرنور، نورافکن تلویزیونی، فلاش دوربین و تعداد بیش از ده میکروفون، دچار توهم شدید بینایی می شود و احساس می کند “ هاله نور” می بیند. این توهم باعث ریزبینی دیگران و نزدیک بینی شدید می شود. در این مرحله بیمار احساس می کند همه رهبران جهان به او تلفن می زنند و دانش آموزان آمریکا و اندونزی از او راه حل می خواهند. بیمار پس از مدتی احساس می کند که با خداوند حرف می زند. در این مرحله پزشک می تواند بیمار را سریعا از جمعیت دور و او را معالجه کند، ولی بهتر است پزشکان بیخودی خودشان را عذاب ندهند، چون ممکن است بیمار در مقابل آنها مقاومت شدید نشان بدهد.
مرحله دوم، خود رئیس بینی مفرط: در این مرحله مشنگ فوق( که می تواند همان مشنگ ذیل هم باشد) دچار احساسات و عوارض خاصی می شود. وی دائما فکر می کند یک کیف بزرگ در دست دارد و دیگران را با زنبیلی در دست، پشت در اتاق کارش می بیند. احساس های این مرحله بصورت مشکل شنوایی شدید و شنیدن زنگ تلفن، تمایل شدید به بالارفتن از هر نوع پلکان، میل به سوار شدن از هواپیما و پیاده نشدن از آن، تمایل به داشتن تعداد زیادی معاون، احساس قدرت برای تصمیم گیری سریع( گاهی اوقات بیمار مایل است در هر دقیقه سه تا ده تصمیم بزرگ بگیرد.) استفاده از ضمیر “ ما” به جای من، جمع بستن افعال، تمایل به دادن خبر اتفاقاتی که سریعا رخ خواهد داد، احساس بدبختی در همه کسانی که نمی شناسد و احساس خوشبختی در همه کسانی که می شناسد، تمایل به قرار گرفتن در نقاط مرتفع، مشکل بینایی( چپ بینی، ریزبینی، انحراف دید، از دست دادن قدرت دید نزدیک و دوربینی شدید) و میل فراوان به رفتن از محل کار و نفرت از بازگشت به محل واقعی بروز می کند. بیمار گاهی اوقات فکر می کند توانایی اداره همه جا را دارد. صبحها زود از خواب بیدار می شود و شبها دیر می خوابد.
مرحله سوم، اسکل شخصیگری: در مرحله سوم بیمار با مجموعه ای از ناکامی ها مواجه می شود، وی که در مواجهه با واقعیت دچار مشکل شده است، تصور می کند واقعیت همان چیزی است که درون ذهن اوست. عوارض این مرحله به صورت قهرمخفی با بقیه و رفیق بازی با انواع “ اسکل شخصی”( هوگوئیسم به جای اگوئیسم) شکل می گیرد. مشنگ مذکور، سعی می کند با تعدادی رفیق شخصی که او را اسکل کرده یا او آنها را اسکل کرده( یا هر دو) رابطه عمیق پیدا کند. در این مرحله بیمار احساسات خاصی پیدا می کند. وی با تعدادی پوتین و هوگو رابطه نزدیک برقرار می کند. معمولا به دلیل احساس شکست های عاطفی در مرحله مهرورزی، سعی می کند دوستانش را از میان کسانی که نمی بیند( معمولا همسایه های دور) و دشمنانش را از میان کسانی که دائما می بیند( همسایه ها یا همکاران سابق) انتخاب کند. وی که قبلا تمایل داشت با صد نفر غریبه دوبار ملاقات کند، با دو نفر غریبه صد بار ملاقات می کند. احساس های این مرحله شامل خریدن محبت و رابطه عاطفی از دیگران از طریق ارتباطات ویژه( منظورم آن چیزی که شما فکر می کنید نیست.)، دعوت کردن تعداد معدودی آشنا برای دفعات متعدد، میل شدید به دروغگویی و جنگیدن با دشمن فرضی، رفتن به سفرهای نزدیک به جای سفرهای دور، فراموشی شدید حافظه و گفته های قبلی، مصاحبه با کسانی که می شناسد به جای گفتگو با همه کسانی که نمی شناسد، پاسخ دادن به سووالات با طرح سووال، پوشیدن لباس های مختلفی که از خودش بزرگترند و هراس از رفتن به میان جمعیت، از عادات و تمایلات این مرحله بیماری است. مشنگ مذکور که قبلا به این نتیجه رسیده بود که کشورش از خودش کوچکتر است، به همین دلیل تمایل دارد که جمعیت کشور را زیاد کند، به این نتیجه می رسد که جمعیت کشور زیاد است و باید آنها را صادر کند. وی در این مرحله دچار درونگرایی شدید می شود و سعی می کند با هر چیزی که بیرون خودش است، بجنگد.
مرحله چهارم، پرخاشگری رفتاری: در این مرحله بیمار دچار پرش شدید حافظه شده و یادش می رود که قرار بود چه کند، به همین دلیل هر کاری که مجبور است انجام دهد، به عنوان اهدافش اعلام می کند. بیمار در این مرحله دائما یا احساس می کند مردم به او فحش می دهند یا واقعا مردم به او فحش می دهند. احساسات این مرحله به صورت تمایل شدید به کودتا، پرروبازی در مواجهه با دیگران، عوض کردن دائمی دوستان نزدیک و ترک دائمی دوستان دور، میل به عبور از خیابان با هلیکوپتر، تمایلات شدید عقده اودیپ( نزدیکی به پدر یا آقا یا هر کسی که بچه را تحویل بگیرد) و ترس شدید از نگاه کردن به بیرون و همزمان با آن ترس از ارتفاع( احساس سقوط دائمی) بروز می کند. مشنگ مذکور( که همان مشنگ قبلی است ولی دیوار محکم توی صورتش خورده است) در تشخیص آمار و ارقام دائما اشتباه می کند، هر عددی را که به ذهنش می رسد به عنوان آمار واقعی مطرح می کند. وی احساس می کند باید هرچه می تواند محبت دیگران را جلب کند. اگر در مرحله قبل از طریق دادن پول قلمبه به همسایگان دور جلب توجه می کرد، تصمیم می گیرد از یارانه هدفمند استفاده کند. در این مرحله احساس می کند مورد توجه نیست و همین موضوع ناکامی را در وی شدید می کند.
مرحله پنجم، مادرتو فلانگرایی: این مرحله که معمولا یک سال پس از مرحله چهارم رخ می دهد، با عوارض شدید پرخاشگری، دادن فحش خواهر و مادر، استفاده از الفاظ چارواداری در جمعیت نزدیک و سکوت کامل در جمع دیپلماتیک همراه است. در این مرحله بیمار از الفاظی مانند “ همه تون احمق و عقب مونده اید”، “ پوزتونو به خاک می مالم”، “ هیچ غلطی نمی تونی بکنی”، “ گمشو سیاه عوضی” استفاده می کند. در برخی موارد کف کردن دهان و احساس تشنگی شدید و میل به گاز گرفتن در بیمار ایجاد می شود. در مورد بیمار “ میم اژه ای” شواهد بسیاری وجود دارد که وی پس از خیره شدن به دیگران میل شدید به گاز گرفتن داشت. وی قندان را پرتاب می کرد و دوست داشت پایه میز را خرت و خرت( نحوه بروز میل گاز گرفتن در این مرحله) بجود. مشنگ مذکور در این مرحله دائم به پشت خودش نگاه می کند و حس می کند کسی به او می گوید “ برو دارمت” اما هر چه به عقب برمی گردد، می بیند هیچ کس او را ندارد. وی تمایل شدید به استعفا پیدا می کند، اما از دادن به شکل مذکور می ترسد.
پیشرفت بیماری: ماگلیزم( مشنگزدگی یا شنگولیزم) در مراحل پیشرفته بتدریج به سوی لگد زدن، جفت پا توی شکم بزرگترها رفتن، میل شدید به شرکت در جنگ می رسد. در مراحل پیشرفته پزشکان می توانند بیمار را بستری کنند و با دادن دارو و بردن او به یک فضای کاملا دورافتاده درمان کنند، ولی چون در مرحله قبلی پزشکان اخراج شده یا گاز گرفتگی شدید پیدا کرده اند، اصولا کسی برای درمان وجود ندارد، به همین دلیل بیمار به وضعیت “ خودت کردی که لعنت بر خودت باد” می رسد.
آداب و ترتیبات دفن: مستحب است پس از دفن میت بر او نماز میت اقامه شود، احتیاط واجب است میت لمس نگردد. بر او حمد و سوره بخواند و وقتی گفته شد “ فبای آلاء ربکما تکذبان” سر را به راست و چپ تکان دهد و یاد قرقیزستان بیافتد. آمین یا رب العالمین.