گلن کسلر
در نطق سالانه جورج بوش، اشارات مخدوش و گاه گمراه کننده ای به دشمن خارجی ایالات متحده بود، و از گروه های متفرق و متعددی با ایدئولوژی های متضاد به عنوان همفکر در مورد حمله به آمریکا، نام برده شد.
در این نطق کشوری مثل ایران، که دارای نمایندگی رسمی است و میلیارد ها دلار با اروپا تجارت دارد، با القاعده که گروه تروریستی مسئول حمله 11 سپتامبر است در یک کفه قرار گرفته اند. چنان که رییس جمهور در اشاره به شاخه های مختلف مذهب اسلام گفت: “افراطیون شیعه و سنی چهره های متفاوت یک فکر یعنی حکومت مطلقه هستند.”
بر همین منوال وی گفت حزب الله شیعه که در پارلمان لبنان صاحب کرسی است، یک گروه تروریستی است که “بعد از القاعده بیشترین تلفات را به آمریکاییان وارد آورده است.” اشاره وی به حمله به سفارت و پایگاه نیروی دریایی آمریکا در بیروت بود که به دنبال دخالت آمریکا درجنگ داخلی لبنان و بمباران مواضع حزب الله اتفاق افتاد.حزب الله عمدتا درگیر جنگ با اسراییل است و تابستان گذشته نیز با اسراییل درگیر شد، ولی اتحادیه اروپا آن را جزو گروه های تروریستی قرار نداده است.
بوش در فهرست موفقیت و پیشرفت آزادی ها در خاورمیانه از سال 2005 به بعد، از خروج نیرو های سوریه از لبنان و برگزاری انتخابات در عراق سخن گفت و اضافه کرد “یک دشمن متفکر در تمام این وقایع در کمین بوده و در سال 2006 به تلافی برخواسته است.” لیکن در تشریح عملیات این “دشمن” وی یک سلسله عملیات دیپلماتیک و نظامی را ردیف کرد که رابطه ای با یکدیگر ندارند. از حمله به مسجد سنی ها گرفته تا قتل سیاستمدار مارونی لبنانی.
رییس جمهور بوش گفت :” مردم آزاد به خشونت و ایدئولوژی های بیمارگونه گرایش ندارند… و اکثرا اگر حق انتخاب داشته باشند راه بهتر را بر می گزینند. در حالی که گروه های تروریست، دولت های میانه رو را هم می خواهند سرنگون کنند.”
دردو سر افراطی جوامع خاورمیانه، یعنی لبنان و فلسطین، این سخن بوش نقض می شود. حزب الله در لبنان با انتخابات قدرت گرفت در حالی که فلسطینیان حزب فتح را که پیرو راه صلح آمیز است بر کنار کردند و حماس را روی کار آوردند که خواهان محو اسراییل است و از سوی آمریکا یک سازمان تروریستی شناخته شده.
در حقیقت بسیاری از کشورهایی که بوش میانه رو به حساب می آورد نظیر مصر و عربستان سعودی در واقع جزو بدترین نمونه های خود کامگی به حساب می آیند. بر اساس طبقه بندی “فری هاوس” درجه این کشور ها بسیار پایین تر از کوبا، بلاروس و برمه قرار دارد، که از نظر بوش به شدت تشنه آزادی هستند.
بوش ادعا کرد: “ما دارای یک استراتژی دیپلماتیک هستیم که جهان را با خود علیه افراط گرایی متحد سازیم.” ولی روز دوشنبه نتیجه نظر سنجی از 26000 نفر در 25 کشور نشان داد که نظر همه در مورد سیاست خارجی آمریکا به شدت به وخامت گراییده است. سه چهارم پرسش شوندگان سیاست آمریکا در عراق و نزدیک به نیمی نقش آمریکا در دنیا را منفی دانسته اند.
سال پبش در نطق سالانه خود، بوش با اشاره به وضعیت عراق گفت:” ما قادر خواهیم بود نیروهای خود را در عراق کاهش دهیم، ولی این تصمیم فرماندهان نظامی خواهد بود نه سیاستمداران واشنگتن.” امسال وی پیشنهاد افزایش قوا را علی رغم نظر فرماندهان دارد و با تاکید بر این که وضعیت را با فرماندهان نظامی بررسی کرده گفت” من تصمیم به اقدام گرفتم.”
در موردسیاست داخلی در حالی که وی ادعا کرد که برنامه “ترمیم” باعث بوجود آمدن 2⁄7 میلیون شغل جدید شده است، ولی کل مشاغل ایجاد شده از زمان ریاست جمهوری او بسیار کمتر و معادل 6⁄3 میلیون شغل بوده است. در مقایسه با دوران های قبل، این دوره شش ساله اساسا درخشان نبوده است. بر اساس آمار موجود در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون 18 میلیون و دوره رونالد ریگان 10 میلیون شغل جدید ایجاد شده بود.
منبع: واشنگتن پست، 24 ژانویه