نادرایرانی
همزمان با علی اکبرولایتی، مشاور بینالملل آیت الله خامنه أی، سایت تابناک وابسته به جناح امنیتی ـ نظامی قالیباف، لاریجانی و محسن رضایی از ضرورت پذیرش بسته گروه 5+1 سخن به میان آوردند. علی اکبر ولایتی در گفت وگو با روزنامه جمهوری اسلامی که مدیر مسئول آن مسیح مهاجری است به صراحت اعلام کرده که آمریکا مخالف پاسخ مثبت ما (ایران ) به سولاناست. از سوی دیگر تابناک نیز دریادداشتی تاکید کرده که ایران براساس سناریوی آمریکا دارد در آینده نزدیک به نقطه اوج درگیری نزدیک می شود.
ولایتی دراین مصاحبه با اشاره به اینکه “هماکنون آمریکا و آنهایی که خلاف مصالح ما عمل میکنند، میخواهند پیشنهادها را نپذیریم و از همین رو روشن میشود که پذیرش، به مصلحت ماست” به خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی گفته است: ایران باید در صحنه بینالمللی دو کار را به موازات هم انجام بدهد: یکی کار با آژانس و دیگری کار با کشورهای بخصوص تاثیرگذار در صحنه بینالمللی. این کشورها عمدتا در گروه “1+5” متمرکز هستند، البته کشورهای دیگری مثل غیرمتعهدها هستند، ولی در عین حال کار کردن با غیرمتعهدها لازم است اما کافی نیست.
وی در ادامه با اشاره به اینکه مذاکره با “1+5” را مااز سالها پیش پذیرفته ایم و اینکه آقای سولانا به ایران میآید و نامه 6 وزیر را میآورد معنایش این است که در قاعده مذاکره “1+5” را پذیرفته ایم والا نه میزبان آقای سولانا میشدیم و نه نامه 6 وزیر را دریافت میکردیم گفت: ما باید خودمان ابتکاراتی داشته باشیم. موقعی که مطرح کردند آقای سولانا قرار است ایران بیاید و هنوز ایران پاسخ آقای سولانا را نداده بود، آقای بوش اعلام کرد که ما متاسفیم ایران نپذیرفته آقای سولانا به ایران بیاید… این نشان میدهد که آمریکاییها دلشان میخواست ما آقای سولانا را نپذیریم. پس معلوم است آنهایی که خلاف مصالح ما عمل میکنند میخواهند ما نپذیریم پس مصلحت ما در این است که بپذیریم.
ولایتی با اشاره به سخن آیت الله خمینی که “به من گفتهاند شما یک مدت پاریس بمان. حالا به تهران نرو. من فهمیدم باید بروم” گفت: یکی از دلایلی که ما باید مذاکره را بپذیریم این است که کشوری که در راس کشورهایی است که میخواهند به ایران فشار وارد کنند، قبل از اینکه ما جوابی بدهیم او مطرح میکند که ایران مذاکره را نمی پذیرد. سولانا را نمی پذیرد. از این موضوع میتوان استنباطهای زیادی کرد. معلوم میشود که “1+5” وقتی یک نمایندهای مثل سولانا را تایید کردند آمریکا و چین و روسیه بر کشتی اروپا سوار هستند. این و بعضی دلایل دیگر نشان میدهد که اروپا به دنبال این است که از طریق مذاکره با ایران مسایل را حل کند. آمریکاییها به دنبال این هستند که بگویند مذاکره با ایران بی فایده است. باید قطعنامه به کار ببریم تهدید نظامی بکنیم محاصره اقتصادی بکنیم و از این قبیل.
ولایتی در ادامه گفت: آمریکاییها منتظرند از ایران بهانه بگیرند و نظر خود را به کرسی بنشانند و بگویند ”دیدید گفتیم مذاکره با ایران فایده ندارد”. واز این طریق آنها طرف مقابل خود را قانع میکنند که ایرانیها به دنبال مذاکره نیستند. آمریکاییها به دنبال قانع کردن ایران نیستند آنها به دنبال قانع کردن شرکای خودشان هستند… ما باید از کار بینالمللی استقبال کنیم. کار بینالمللی یکی از ابزارهای بسیار مهم ما در احقاق حقمان است. ما که نباید خودمان را از صحنه بینالمللی برای احقاق حقمان محروم کنیم.
وی در عین حال با اشاره به اینکه نباید با هر واکنش منفی یا یک حرکت مخالف در سطح دنیا عقب نشینی کنیم گفت: همان طور که ما کار میکنیم طرف مقابل ما هم کار میکند. ما باید تلاش خود را بکنیم و ضمن اینکه یک قدم عقب نشینی نمی کنیم اما از این عرصه که عرصه بسیار مهمی در جهت احقاق حقمان استفاده کنیم.
وزیر خارجه دوران دفاع مقدس گفت: حدود 10 سال در دوره جنگ تلاش بینالمللی کردیم و نتیجه هم گرفتیم و حق مان را در صحنههای بینالمللی گرفتیم. بالاخره این تلاش 10 ساله و بسیار طولانی موجب شد که حق ایران به رسمیت شناخته شود. در قضیه هستهای هم همین طور است. ما دستاوردهای هستهای خودمان راداریم. توان هستهای در ایران بومی شده است. وقتی ما به این هدف رسیده ایم خیلی بیشتر باید تلاش کنیم تا این حقمان را در صحنه بینالمللی هم بامذاکره و تدبیر به کرسی بنشانیم.
وی با رد تعلیق به عنوان پیششرط مذاکره گفت: ما که نباید از اول نتیجه آخر را بگیریم. ما گفته ایم که روی یک چارچوب اصولی حرکت میکنیم لیکن از اول هر مذاکرهای میخواهیم بکنیم بدون هر پیش شرطی است. ایجاد محدودیت علیه فعالان و فعالیتهای اقتصادی و بانکی کردن به نفع اقتصاد ما نیست. این مشخص است. اما نمی توانیم تسلیم تحریمها شویم. اگر “1+5” از تحریم به عنوان یک نقطه ضعف استفاده کنند نباید ما اجازه دهیم آنها به این نتیجه برسند که ما با تحریمها وادار به عقب نشینی میشویم. باید سعی کنیم با مذاکرات پیش برویم اما نباید هم اجازه دهیم که “1+5” به این نتیجه برسند که تحریمها برای ما مهم است. ما با تحریم عقب نشینی نمی کنیم.
تصمیم سرنوشتساز در پرونده هستهای
همزمان با این سخنان سایت تابناک نیز در یادداشتی تحت عنوان “از پرونده هسته ای چه می خواهیم”، تحلیلی متفاوت در باره سرنوشت هسته ای با ذکر اینکه پرونده هسته ای هدف نیست بلکه وسیله ای برای تحقق اهداف دیگر نظام است که تا اندازه زیادی تحقق یافته گرایش خود را برای پیوستن به مذاکره براساس مخاطراتی که یادآورشده بود نشان داد. در مرحله بعدی صدای جمهوری اسلامی ایران با برگزاری میزگردی این خط را دنبال کرد وبا یاد آوری مخاطرات رویارویی، این موضوع که پرونده هسته ای خط قرمز نظام نیست را مطرح کرد. اینک نیز که زمزمه هایی درمجلس شورای اسلامی برای مذاکره شنیده می شود، سایت تابناک در یادداشت دیگری با تیتر “تصمیم سرنوشت ساز در پرونده هسته ای”، “آیا ایران غرب را غافلگیر میکند؟” به موضوع پرونده هسته ای پرداخته است.
در این یادداشت که به روشنی مسایل ایران با روند حمله آمریکا به عراق مورد مقایسه قرار می گیرد تاکید شده: “در سناریو تازه ( آمریکا ) و برخلاف پروژه عراق، بار اصلی پرونده به جای آنکه بر یافتهها و ادعاهای اثباتنشده اطلاعاتی و جاسوسی استوار شود، برعکس بر بخش شفاف و مورد تأیید نهادهای بینالمللی قرار داده شد و بر این اساس، به جای انحراف در پرونده هستهای ایران، غنیسازی به مرکز این پرونده تبدیل شده و پس از آن طی شش ماهه گذشته، روند فشارها بر جمهوری اسلامی شدیدتر شده است.“
این یادداشت تصویب قطعنامه سوم تحریم، تصویب مجازاتهای فراتر از شورای امنیت در اجلاس آمریکا و اروپا و سرانجام بیانیه هشت کشور صنعتی، را نشان دهنده آن می داند “که مسیر جدید، روندی شتابان داشته و به سوی نقطه اوج خود پیش میرود.“این یادداشت می افزاید: “این نقطه اوج از سوی مراکز قدرت مختلف غرب با تعبیرهای متفاوتی همراه شده است. برخی بر این باورند که اسرائیل در این نقطه، دست به حمله هوایی به مراکز اتمی ایران شبیه حمله سال 1981 این کشور به مرکز اتمی عراق در «اوراسیک» خواهد زد.“
براساس تحلیل سایت بازتاب برخی دیگر، این نقطه اوج را اقدام نظامی بوش در ماه نوامبر و پیش از ترک کاخ سفید علیه ایران میدانند و گروهی دیگر، تحریمهای گسترده اقتصادی از جمله نخریدن نفت ایران و یا عدم فروش بنزین به جمهوری اسلامی را شیوه افزایش فشارها بر تهران می دانند. اما این نقطه اوج هرچه باشد، یک نقطه در آنها مشترک است و آن، روند فزاینده فشارها در ماههای آینده است، برعکس آنچه از سوی برخی مقامات پیشبینی و اعلام شده است.
این یادداشت درادامه می افزاید: در اوضاع کنونی، مسأله اصلی تهران، انتخاب استراتژی مناسب و تدابیر همهجانبه برای رویارویی با این بحران در شرایط آینده است و به نظر میرسد در شرایط موجود، دو انتخاب عمده برای جمهوری اسلامی در این پرونده وجود دارد: 1-انتخاب نخست که میتوان آن را غافلگیر کردن غرب در این پرونده نامید، بر پذیرش کلیات بسته پیشنهادی “1+5” از سوی ایران ایران تأکید میکند.
تابناک درادامه می نویسد: “در صورت انتخاب این گزینه، عملا سناریو گسترده غرب برای ایجاد اجماع علیه ایران وهمراه ساختن افکار عمومی جهان در برخورد با جمهوری اسلامی عقیم می ماند. چرا که براساس شواهد و قرائن بیشمار، ارائه بسته پیشنهادی به جمهوری اسلامی با پیش بینی رد شدن آن توسط تهران صورت گرفته و جنجال تبلیغاتی و طراحی سفر سولانا به تهران نیز همین هدف را دنبال میکرد تا به افکار عمومی القا کند که جمهوری اسلامی بنای توافق با نظام بینالملل را ندارد.“
تابناک سپس پا را از تحلیل های مشاور آیت الله خامنه ای فراتر می گذارد و تاکید می کند: “با توجه به آنکه اساس این بسته بر تعلیق استوار است، جمهوری اسلامی در صورت پذیرش بسته پیشنهادی، باید در پاسخ خود، با تفسیری جدید از تعلیق موافقت کند که البته این تفسیر میتواند شامل مستثنی کردن فعالیتهای تحقیقاتی از تعلیق یا مدتدار کردن تعلیق باشد و مثلا ایران اعلام کند به مدت چند ماه تا پایان ریاستجمهوری آمریکا، تعلیق محدود را میپذیرد، مشروط بر قبول شرایط ایران در برابر فهرستی از مطالبات خود که محدود به طرف مقابل ارایه میشود و باید شامل مطالبات اقتصادی، سیاسی، امنیتی و به ویژه تعهد غرب به احداث نیروگاه آب سبک به تعداد مورد نیاز کشور در اولین فرصت باشد.ایران باید همچنین شرط کند اگر کوچکترین ناامنی به وجود آید، نه تنها تلافی خواهد کرد، بلکه غنیسازی گسترده را شروع خواهد نمود.“
تابناک “ نقش محوری در این گزینه “را بر “عهده تیم مذاکرهکننده ” می داند که “ با توجه به عملکرد ضعیف وزارت خارجه ” چگونه عمل خواهد کرد.
تابناک در ادامه تحلیل خود به طورغیرمستقیم در باره تغییر استراتژی و تغییر چهره ها می نویسد: “تجربه یک دوره اعتمادسازی در پرونده هستهای که با محوریت حجتالاسلام حسن روحانی انجام شد و یک دوره ایستادگی در دیپلماسی تهاجمی که با محوریت دکتر احمدینژاد گذشته است، به ما نشان میدهد که تغییر استراتژی، نیازمند تغییر چهرهها و تنظیم افراد با نقشهاست و الزامی نیست که محور تحرکات دیپلماتیک همواره رئیسجمهور، وزیر خارجه یا دبیر شورای عالی امنیت ملی باشد. بنابراین در اوضاع کنونی، استفاده از ظرفیتهای مناسب و بکر دیپلماسی از نظر بینالمللی، فرصت چانهزنی خوبی به کشورمان داده و فرصت بهانهسازی از سوی دشمنان را کاهش میدهد، که دولت میتواند از این ابزار استفاده کند.“
تابناک می افزاید: “در صورتی که این روند با توافق ایران و طرف مقابل عملی شود، به نظر میرسد هم طرفهای غربی و هم طرف ایرانی، نفع خواهند برد و بازی برد ـ بردی شکل خواهد گرفت.“
تابناک در باره راه حل دوم می نویسد: “در صورتی که انتخاب دوم که از آن میتوان به مقابله تا آخر تعبیر کرد، به تصمیم نظام تبدیل و مقرر شود تا جمهوری اسلامی در هر شرایطی در برابر زورگویی غرب و کشورهای «1+5» و اجبار غیرمنطقی نظام بینالملل مبنی بر تعلیق غنیسازی بایستد، در آن صورت هم دولت و هم ملت ایران شرایط لازم را برای ایستادگی و عبور از این مرحله با کمترین هزینه فراهم خواهد کرد. البته این راه نیز الزامات خاص خود را دارد و در تعارض با روند کنونی کشور به ویژه از نظر اقتصادی است و در آن، میزان وابستگی به خارج باید با سرعت کاهش یابد.“
تابناک ماهیت اصلی فشارها را دستکم در کوتاهمدت، فشارهای اقتصادی می داند که دور جدید آن با تحریم بانک ملی در اروپا آغاز شده است و می افزاید: “برای رویارویی با چنین شرایطی، مدیریت اقتصاد کشور باید حالتی انقباضی به خود بگیرد. چراکه در صورت تحریم فروش بنزین رویدادهایی چون بلوکه کردن دیگر حسابهای ملی در آینده با فضای کاملا انبساطی و مصرف فزاینده در کشور مغایر است. صرفهجویی که در هشت سال دفاع مقدس هم تمرین شده، یکی از راهکارهای اصلی است.“
تابناک با ارائه مثال هایی دراین باره تاکید می کندکه: “افزایش مصرف بنزین خودروهای شخصی که عملا 20 درصد مصرف بنزین کشور را افزایش داد با این سناریو کاملا ناهماهنگ است و باید مصرف داخلی در حد معقولتری قرار گیرد تا از اتکا به بنزین وارداتی در شرایط تحریم خودداری شود”.
تابناک از جمله دیگر الزامات راه حل دوم را”تشدید کنترل دولت بر مصرف، با ابزارهایی چون سهمیهبندی و پرداخت یارانه به تولیدکنندگان دانست که در همه کشورهای دنیا در شرایط جنگ یا فشارهای بینالمللی استفاده میشود و بدیهی است در این شرایط، بهکارگیری آزادسازی قیمتها و پرداخت یارانه نقدی که اساس طرح تحول اقتصادی رئیسجمهور را تشکیل میدهد، عملا غیرممکن است. چراکه جدا شدن بازار داخلی از بازار بینالمللی بر اثر تحریم قیمتهای متعادل، بیمعنی خواهد بود و آزادسازی و پرداخت یارانه نقدی، به تشدید تورم منجر خواهد شد.“