با گذشت 4 سال از عاشورای خونین 88 و در حالیکه قاتلان بیش از 9 جانباخته این روز معرفی نشده و شکایات خانواده هایشان مسکوت مانده است، صدا و سیمای جمهوری اسلامی با پخش فیلمی، معترضان را متهم به حرمت شکنی امام سوم شیعیان کرد و مدعی شد که “ظهر عاشورا با حرمت شکنی صریح و اقداماتی نفرت آور، چهره واقعی فتنه را به نمایش می گذارد. برخی رهگذران و ماموران به دست آشوبگران لخت مادرزاد می شوند. تاریخ از این همه شنائت شرمنده و سر افکنده شده است. ساعتی بعد بساط آشوب و ناامنی که در سایه خلوت عاشورایی ملت امکان رخنه و بروز خیابانی یافته بود در پرتو غیرت و وفاداری مردم با آرمان های سیدالشهدا برچیده می شود”.
خانواده های جانباختگان عاشورای 88 در مصاحبه با “روز” پخش چنین فیلمی از سوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی را نشانه ضعف و ناتوانی حاکمیت در پاسخگویی به مردم می دانند و از اقدام عزت الله ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیما ابراز تاسف می کنند. مادر سیدعلی موسوی به “روز” گفت: کسانی حرمت امام حسین را شکستند که در ظهر عاشورا به سوی بچه های ما اسلحه کشیدند و آنان را شهید کردند.
مادر مصطفی کریم بیگی هم به “روز” گفت: بچه های ما برای یک اعتراض ساده و با دستان خالی به خیابان رفته بودند. آنها لباس مشکی حسینی برتن داشتند. حرمت عاشورا را کسانی شکستند که به سوی مردم گلوله شلیک کردند. کسانی که بچه های ما را زیر ماشین های نیروی انتظامی له کردند.
در فیلمی که در بخش خبری شبکه اول صدا و سیما و با عنوان “چهار سال بعد از عاشورای 88” پخش شد هیچ اشاره ای به جانباختگان عاشورای 88 که یا هدف گلوله قرار گرفتند و یا زیر خودروهای نیروی انتظامی جان باختند، نشده و معترضان که جانباختگان این روز هم بخشی از آنها بودند و همچنین میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران جنبش سبز به “زمینه سازی برای حرمت شکنی در عاشورا” و “ارتکاب گناهی نابخشودنی در حق اسلام و ملت بزرگ ایران” متهم شده اند.
این اتهامات از سوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی در حالی تکرار می شود که میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد بیش از هزار روز است در حصر خانگی به سر می برند و امکان پاسخگویی به اتهاماتی که از سوی نهادها و تریبون های مختلف حکومتی به آنها نسبت داده می شود را ندارند. میرحسن حبیبی موسوی اما که فرزندش در ظهر عاشورای 88 بر اثر اصابت گلوله جان باخت به “روز” میگوید: این فیلم ها، ضعف خودشان را می رساند. در موضع ضعف هستند که چنین رفتارهایی می کنند و بعد از 4 سال نبش قبر می کنند و تهمت هم می زنند.
خدیجه موسوی خامنه، مادر سیدعلی موسوی هم به “روز” میگوید: تهمت و اتهام های ناروا و بزرگی می زنند اما خودشان هم میدانند که این حرف ها، تهمت و واقعا مسخره است.
او می افزاید: سالهای سال من اصلا یادم نمی آید ایشان روز عاشورا خانه باشند. هر سال می رفتند مسجد و عزاداری. آن روز هم که برای اعتراض بیرون بودند مثل همه مردم. بچه های ما حسینی بودند.کسانی حرمت امام حسین را شکستند که به سوی بچه های ما اسلحه کشیدند و بچه های ما را در روز عاشورا شهید کردند.
درباره سرنوشت شکایت شان سئوال میکنم.آقای حبیبی موسوی میگوید: ابتدا که گفتند خودسر بودند و بعد هم دیگر مسکوت گذاشتند. ما هم دیگر پی گیر نشدیم. آنهایی که پی گیر شدند به کجا رسیدند؟ ما دیدیم به کسی پاسخی نمی دهند ما هم دیگر پیگیری نکردیم. امکان پی گیری هم نبود.
میگویم با این همه اتهاماتی که به آقای موسوی و آقای کروبی میزنند فکر میکنید چرا حاضر نیستند آنها را دادگاهی کنند؟ پدر شهید موسوی میگوید: مساله امروز نیست که؛ هزار روز است آنها حصر هستند. هیچ کاری انجام نداده اند که بتوانند دادگاهی شان کنند. بیاورند دادگاه چه بگویند؟ حرفی ندارند بزنند. فقط اتهام می زنند و هیچ چیزی ندارند.
سئوال میکنم: با انتخاب آقای روحانی امیدهایی برای رفع حصر ایجاد شد. آیا شما هم امیدی برای بهبود وضعیت آقای موسوی و خانم رهنورد و امکان رفع حصر داشتید؟ همسر خواهر میرحسین موسوی می گوید: دست آقای روحانی نبود که بتواند کاری انجام دهد.به همین خاطر ما امیدوار نبودیم با آمدن ایشان ، اتفاق خاصی بیفتد.
شهنار اکملی، مادرمصطفی کریم بیگی، دیگر جانباخته عاشورای 88 در مصاحبه با “روز” می گوید که برای عزت الله ضرغامی متاسف است و می افزاید: اینکه کار فقط امسال شان نیست. کار هر ساله شان است. از همان 88 همین حرف ها را میزدند و عاشورایی ها را میگفتند محارب با خدا. مصطفای من برای یک اعتراض ساده رفته بود خیابان. جزو هیچ گروه و دسته ای نبود، آزادیخواه بود و اعتراضی ساده داشت. همان سال 88 هم که کشته شد گفتند اینها محارب با خدا هستند. پسر مرا شبانه دفن کردند، پر از ماموران امنیتی و در تاریکی شب، در حالیکه میگویند تیره آفتاب باید توی قبر بخورد. اسلام این را می گوید اما بچه مرا در تاریکی شب…. او جز اعتراض ساده کاری نکرده بود. هر سال مراسم اش که می رسد می خواهم تولد بگیرم، مشکل تراشی میکنند. میخواهم سالگرد بگیرم مشکل تراشی میکنند. هر جا میخواهم بروم زنگ میزنند مرا میخواهند. بعد از 4 سال مرا ول نمی کنند. گفته ام من دیه نمیخواهم مرتب می گویند بیا دیه بگیر. من میگویم قاتل بچه مرا معرفی کنید.
خانم اکملی می گوید: بچه های ما دنبال رای شان رفته بودند. مگر غیر از این بود که رای دیگری داده بودند و رای دیگری اعلام شد. آنها اعتراض داشتند و دنبال رای شان بودند. بچه من سالی 4 بار خون میداد. بچه من روزه می گرفت. لباس مشکی تن اش بود، به امام حسین اش احترام میگذاشت. آن روز سکوت بود، داد و فریادی نبود. خودشان اسلحه کشیدند به طرف بچه های ما. من نمی گذرم. پسر من با دست خالی رفته بود و فقط یک شال سبز داشت.الان آن شال سبز همیشه روی سر من است. این راه پسر من است و این شال سبز از سر من نمی افتد. بچه من در راه سبزش رفت.من به بچه ام افتخار میکنم و راهش را ادامه میدهم. من نه آدم سیاسی بودم نه چیزی. من صدای مصطفی هستم. بدانند که مصطفی زنده است. من صدای مصطفی هستم.
مادر مصطفی کریم بیگی می افزاید: برای آقای ضرغامی واقعا متاسف ام. اگر ایشان خودش را بگذارد جای یکی از ما خانواده ها. اگر فرزند خودش هم بود چنین فیلمی را پخش میکرد؟ بالاخره آقای ضرغامی در مقام یک پدر هم هست.خود را جای ما بگذارد و بگوید که این جواب ما است؟ واقعا متاسف ام برای او. یعنی شبی که این فیلم را پخش کردند و رفتند خانه، توانستند با خیال راحت سر بر بالش بگذارند؟ وجدان ندارند؟ اگر ندارند که هیچ و حرفی نیست. اگر دارند کمی فکر کنند که شاید بچه خودشان به جای مصطفی، امیرارشد و فرهادی راد بود، شاید برادر خودشان جای آقای راسخ نیا بود، شاید دختر یا خواهر خودشان جای شبنم شهرابی بود. خجالت نمی کشند؟ بعد از 4 سال قاتلی معرفی نکرده اند و چنین فیلم هایی پخش میکنند. آه من مادر دامن گیرشان است. آه خواهر مصطفی دامن گیرشان است. بالاخره عدالت پنهانی وجود دارد. بجای اینکه بچه ام را بغل کنم و ببویم در قاب عکس او را می بینم و آه می کشم . باید حسرت این را بکشم که توی خواب ببینم؟ که هر شب بگویم مصطفی توی خوابم بیا. مطمئن باشید آه ما خانواده ها دامن گیرشان است.بچه من باید زیر خروارها خاک باشد به خاطر یک اعتراض ساده؟ با دستان خالی رفته بود. چطور به خودشان اجازه میدهند چنین اتهاماتی بزنند؟
خانم اکملی همواره اعلام کرده که خونبهای فرزندش، آزادی زندانیان سیاسی است. اکنون نیز میگوید: حرف من عوض نمی شود، خونبهای بچه من آزادی همه زندانیان سیاسی است، چه کسانی که می شناسیم، چه کسانی که غریبانه در زندان ها هستند و کسی اسمی از آنها نمیداند. اینها بچه های ما هستند. خواهران و برادران ما هستند.
جانباختگان عاشورای 88
سید علی موسوی حبیبی، فرزند خواهر میرحسین موسوی بود که ظهر عاشورا با اصابت گلوله جان باخت. براساس گزارش ها روز عاشورا حوالی ساعت ۱ تا ۲ بعدازظهر یک اتومبیل پاترول مشکی رنگ با چهار سرنشین لباس شخصی با سرعت هرچه تمامتر به سمت مردمی که در خیابان شادمان حضور داشتند یورش برد؛ ابتدا دو نفر را زیر گرفت و از روی یکی از آنها به طور کامل رد شد، نفر کنار راننده هم که مسلح به کلت بود، در طول حرکت، چند گلوله به سمت مردم شلیک و سپس طول خیابان شادمان را به همین صورت طی کرد، دور زد و به سمت خیابان آزادی برگشت.
آقای موسوی در همین منطقه و در حالی از ناحیه سینه ، هدف گلوله قرار گرفت. او به گفته خانواده اش از چند روز قبل به صورت تلفنی تهدید شده و از سوی افرادی تحت تعقیب بود.
مصطفی کریم بیگی، جوان 26 ساله ای بود که روز عاشورا با اصابت گلوله ای بر پیشانی اش جان باخت. شهرام فرج زاده، امیرارشد تاجمیر، شاهرخ رحمانی و شبنم سهرابی توسط خودروهای نیروی انتظامی زیر گرفته شدند و جان باختند.
مهدی فرهادی راد، جهانبخت پازوکی و محمدعلی راسخی نیا نیز بر اثر اصابت گلوله در روز عاشورای 88 جان باختند.
تاکنون قاتل هیچ یک از جانباختگان آن روز و دیگر روزهای اعتراضات 88 و 89 معرفی نشده اند.