گاهی اوقات باید کلاه تان را عقب تر بگذارید، حداقل بخاطر ده سال حمایت از قاضی سعید مرتضوی که نورچشمی و قاضی اول دستگاه عدل جمهوری اسلامی بود. این کار را فراموش نکنید، اما یادتان باشد که کلاه تان را باد نبرد. کم نیستند کسانی که در جرم مرتضوی شریک اند و در حالی که همه آنها می دانستند حامل مذکور، عامل اصلی جنایت در کهریزک بوده است، او را از این جرم تبرئه کردند. اما حواس تان باشد که هر کاری می کنید، فقط به فکر حفظ این کلاه نباشید، این کلاه به آن اندازه پشم ندارد که بتوانید از آن نمط سرپوشی بر جنایت کهریزک فراهم کنید.
اصولا استفاده از کلاهی که پشم ندارد، به عنوان سرپوشی بر خطاهای بی شمار قوه قضائیه، کاری نادرست است، همانطور که استفاده از پوتین های نظامی سردار رادان هم برای پاپوش دوختن برای بیگناهان گرفتار در کهریزک مشکلی را حل نکرد. هنوز نفهمیده ام چرا دنبال پاپوش و سرپوش می گردید، آن هم در روزگاری که فاصله محرمانه اعلام شدن اقدامی مجرمانه، تا آشکار شدن آن اینقدر کوتاه است.
اصولا در داستان کلاه و پشم، همیشه حق با پشم است. وقتی یک دولت با یک انتخابات کلاه گشادی سر مردم گذاشته است، چطور انتظار دارد، وقتی کلاه مذکور پشم ندارد، مردم دائما کلاه دولت را به باد ندهند و سرشان کلاه برود؟ دیروز دولت اعلام کرده که همکاری با شصت شرکت و موسسه جرم است، یکی از آنها بی بی سی است و یکی شان صدای آمریکا و لابد دولت مذکور فکر می کند با صدور این اطلاعیه دیگر کار تمام است و دیگر کسی نه با بی بی سی سروکار دارد نه صدای آمریکا دیگر به گوش کسی می رسد. قبلا که کلاه دولت هنوز کمی پشم داشت و در فاصله سیزده آبان تا عاشورا دچار اپیلاسیون ملی نشده بود، یکی از متهمان دادگاه اعتراضات خیابانی به اتهام زدن ای میل به صدای آمریکا و درخواست فیلترشکن از آنجا، به سه سال زندان محکوم شد. یکی دیگر از متهمان هم به اتهام زدن ای میل به بی بی سی به سه سال زندان محکوم شد. تازه سه ماه بعد از اینکه حداقل دو نفر هر کدام به سه سال زندان محکوم شدند، دولت انتظار دارد کسی با بی بی سی و صدای آمریکا همکاری نکند. وقتی زدن ای میل به صدای آمریکا سه سال زندان دارد، لابد تماشای آن پنج سال و مصاحبه با آن ده سال زندان دارد و حتما با همین وضع فرناز قاضی زاده به عنوان مجری بی بی سی باید هفت بار اعدام با اعمال شاقه بشود؟ حالا محسن سازگارا چهره اثرگذار صدای آمریکا که باید هفت بار گوشتش را چرخ کنند و با آن کتلت دسته دار درست کنند، بماند سرجای خود.
این که دیگر تقصیر ما نیست که مردم به ریش تان و پشم تان می خندند. البته منظور پشم کلاه است. وقتی یک مجری تلویزیون اعدام باید گردد، لابد پانزده میلیون نفر هم باید حبس ابد بشوند که چرا گفته اند “ رای من کو؟” آن هم در حالتی که وزیر دولت مهرورزی و بقول رهبر نظام “ جذب حداکثری و دفع حداقلی”( رژیم فیروزآبادی) اعلام کرده که به پلیس گفته ایم “ دیگر با مردم مدارا نکنند.” حالا خیلی خوب حرفی زده، هی تکرارش هم می کند. این که می گویم کلاه وزیر کشور هم پشم ندارد، همین است. حداقل پنجاه نفر مثل “ تاج زاده” و “ رمضان زاده” و “ بهزاد نبوی” و “ میردامادی” قبل از اینکه نتیجه انتخابات اعلام شود، دستگیر شده و به اتهام سازماندهی و شرکت در تظاهراتی که یک هفته بعد از زندان رفتن شان رخ داده، شش ماه است زندانی هستند. یعنی این افراد بدون اینکه در تظاهرات شرکت کنند، زندانی شده اند و آزاد هم نمی شوند، چطور انتظار دارید وقتی “ مدارا می کردند” کسی که تظاهرات نکرده بود، ششماه زندانی می شد، حالا قرار است مدارا هم نکنند. یعنی احتمالا اگر همسایه تان توی دلش شعار بدهد، شما را هم بیست و سه سال زندان می کنند. وقتی مدارا می شود شش ماه زندان، انتظار دارید بقول احمدی نژاد برای مدارایتان مردم “ تره و هویج فرنگی خرد کنند”؟( نقل از سخنرانی مرحوم احمدی نژاد در کرمان).
همین جوری می شود که یک باد می آید و یکهو می بینی یک دانه پشم هم به کلاه تان نمانده. حالا این وزیر کشور هیچ، آن دادستان کل یعنی حضرت محسنی اژه ای که معاونش به عنوان قتل عمد فعلا تحت تعقیب است و آن برادر حسینیان که معاون سابق اش قبل از اینکه به وضع مرتضوی دچار شود، خودش واجبات و مستحباتش را انجام داد، آنها هم پشمی به کلاه شان یا عمامه شان نمانده است. در همه جای دنیا نمایندگان ملت جمع می شوند در خانه ملت که مدافع حقوق ملت باشند، در مجلس شورای اسلامی 37 تا نماینده کلاهشان را گذاشته اند بالاتر و بالاتر و دارند خودشان را دچار پارگی مفرط می کنند که طرحی تصویب کنند که مردم را به جای 25 روز در 5 روز اعدام کنند. خدا پدر فرانکشتین و دراکولا را بیامرزد، آن وقت می گویند چرا مردم به حکومت و دولت احترام نمی گذارند.
موقعی که قانون تصویب نشده بود و هنوز قرار نبود کسی بخاطر مخالفت با دولت یا شعار دادن در خیابان اعدام بشود، پنج تا بدبخت فلک زده را به عنوان اعضای انجمن پادشاهی که معلوم نیست، انجمن اش کجاست و پادشاهش کیست و ربط انجمن پادشاهی و انتخابات جمهوری چیست، محکوم به اعدام شدند و بیچاره های فلک زده که اوایل اردیبهشت دستگیر شده بودند، اعتراف کردند که اواخر خرداد در تظاهرات خیابانی قصد سرنگونی نظام را داشتند. حالا آنها کجا رفتند و چه شدند و اعدام شان به کجا رسید، که حالا قرار است عده ای به اتهام توهین به عاشورا اعدام شوند. اصلا دستگیر کردن این افراد در روز عاشورا خودش بزرگترین توهین به عاشورا بوده. حالا ما که فعلا کاری به عاشورا نداریم، فعلا مشکل ما پشم است و اینکه وقتی شما کسی را که اصلا معترض نبوده، وادارش می کنید اعتراف کند، و بعد هم حکم اعدامش را صادر می کنید، بعد هم معلوم می شود خود قاضی متهم اصلی است، چه کشکی! چه پشمی! چه کلاهی!
دقت کردید که چه شد؟ سی چهل نفر در جریان انفجار مسجد آتشی های شیراز کشته شدند، تا حالا چهل پنجاه نفر به عنوان دخالت در آن انفجار اعدام شدند، تازه هفته گذشته همان مسجد به اتهام اینکه مسجد آیت الله دستغیب بوده، پلمب شده، ولی هنوز قرار است کسانی که دستگیر می شوند به اتهام انفجار مسجد آتشی ها، و اعتراض به انتخابات، و همکاری با منافقین، و دادن کمک مالی به رضا پهلوی و توهین به عاشورا اعدام باید گردند. همین می شود که هی کلاه تان را قاضی می کنید، بعد چون کلاه تان پشم ندارد، آخرش می شود قاضی مرتضوی که اگر کلاهش پشم داشت، شاید احتیاج به واجبی هم پیدا می کرد.
البته، راستش را بخواهید آدم می ترسد. آن آقای محسنی اژه ای وقتی توی جلسه هیات نظارت مطبوعات بود، گاز می گرفت و این آقای کوچک زاده توی مجلس و در حضور مردم لگد می زد و آن آقای حسینیان که بقول علی مطهری” علاقه خاصی به اعدام دارد”. خوب، آدم می ترسد! یک مشت حجت الاسلام دراکولا و آیت الله فرانکشتین جمع کردید با دندان تیز و هی مردم را تهدید می کنید که اعدام می کنیم، می زنیم، می کشیم، این دفعه همه را بدون مدارا تکه تکه می کنیم. بسیار خوب، قبول! ترسیدیم. ولی شما که این همه تهدید می کنید که الدرم و بلدرم و می کشم می کشم بدون اینکه کسی برادرم را کشته باشد، برای چی خودتان را جر می دهید که ندا را ما نکشتیم، موسوی را هم منافقین کشتند، ترانه موسوی هم وجود ندارد، اصولا کسی در خیابان کشته نشده و در عوض بیست نفر بسیجی هر روز شهید می شوند که هیچ کدام اسم ندارند. شما اگر کلاه تان پشم داشت، یا نه فقط کلاه تان، بلکه هر جایی، حالا نمی دانم امشب چرا این آقا اینقدر گیر داده به کلاه، راست و حسینی، اگر کلاه تان پشم داشت و جرات اعدام کردن داشتید، قشنگ، مثل همه قاتلین بالفطره، می آمدید جلو و می گفتید ندا را ما کشتیم، سهراب را ما کشتیم، موسوی را ما کشتیم، زورمان هم زیاد است، باز هم می کشیم.
ببینید، بیخودی راجع به پشم حرف زدم، اصلا ولش کنید، طرف اینقدر کلاهش را باید عقب بگذارد که پشم داشته باشد یا نداشته باشد، کسی متوجه آن نمی شود. اصلا بیخیال پشم، بچسب به کشک.