با آغاز فصل تابستان و خشکیدن مراتع و پوشش گیاهی، کوهستانهای زاگرس در معرض تهدید و خطرات جدی ناشی از آتش سوزیها قرار میگیرند، بطوری که در سال جاری خورشیدی نیز دهها بار جنگلهای زاگرس طعمه حریق شدهاند.
اما گره کار این است که تاکنون ریشه اصلی آتش سوزیهای کوهستانهای زاگرس مشخص نشده است. مسئولین دولتی بی توجهی و سهلانگاری مردم محلی را عامل اصلی این آتش سوزیها اعلام میکنند. حال آنکه برخی از شهروندان نیروهای دولتی را مسئول مرگ جنگلهای زاگرس معرفی میکنند.
اما عامل این آتش سوزیها هر چه باشد، این جنگلهای زاگرساند که قربانی میشوند؛ جنگلهایی که بعنوان سرمایه ملی از آنها یاد میشود.
“امنیت از جنگلها مهمتر است”
فعالیتهای مسلحانه جریانهای کُرد مخالف جمهوری اسلامی ایران نه تنها موجب تشدید فضای امنیتی در مناطق کُردنشین ایران شده، بلکه بهگفته مردم محلی و برخی از فعالان محیط زیست به خطری برای جنگلهای زاگرس نیز تبدیل شده است.
مردم محلی بارها نیروهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی را به سوزاندن جنگلها و مراتع زاگرس متهم کردهاند. بومیهای منطقه بر این باورند که دولتیها چنین القا میکنند که این آتش سوزیها بر اثر حوادث غیرمترقبه و یا سهل انگاری شهروندان رخ میدهند.
این ادعا توسط برخی از فعالین حوزه محیط زیست نیز تأیید میشود. یک فعال محیط زیست در مریوان که نخواسته نامش فاش شود به وبسایت کُردپا گفته است: “بسیاری از موارد آتشسوزی جنگلها و مراتع طبیعی منطقه مستقیماً توسط مأموران امنیتی حکومت اسلامی روی میدهد.”
وی حتی ادعا میکند که “برای سخنانش مدرک کافی و مستدل در اختیار دارد” اما مدرکی ارائه نکرده است.
وجود جنگلهای انبوه میتواند پوششی مناسب برای اختفای گروههایی باشد که علیه حکومت به فعالیتهای مسلحانه اقدام میکنند؛ موضوعی که میتواند از بین بردن این جنگلها را جهت حفظ امنیت توجیه کند.
تشدید فضای امنیتی در این گونه مناطق نیز احتمال سوزاندن هدفمند جنگلهای زاگرس را توجیه پذیر میکند. برای مثال “انجمن سبز چیا” که طی سالیان اخیر در حوزه حفظ محیط زیست در شهر مریوان فعالیت میکرد تحت فشارهای امنیتی، فعالیتهایش عملا متوقف شده است.
حتی برخی از مردم بومی ادعا میکنند که تلاشهایشان جهت اطفای حریق با ممانعت نیروهای امنیتی مواجه شده است.
تابستان سال ۱۳۹۰ یکی از فعالین کُرد در وبلاگ شخصی خود مدعی شد: فرماندهان نیروهای نظامی مستقر در منطقه در پاسخ اعتراضات مردمی گفتهاند که “امنیت از جنگلها برای ما بسیار مهمتر است.”
البته اگر بپذیریم که برخی از آتش سوزیها در کوهستانهای زاگرس به مسائل امنیتی مربوط میشود، ولی نمیتوان آن را به تمامی این حریقها تعمیم داد.
اگر نیروهای نظامی و امنیتی جهت اعمال حیطه بر مناطق مرزی و مکانهای که ظن آن میرود محل اختفای نیروهای مسلح باشد، به چنین اقدامی مبادرت ورزند، اما کوهستانهای زاگرس تنها به برخی از مناطق کُردنشین و هممرز محدود نمیشود.
از دیگر عوامل آتش سوزی در جنگلهای زاگرس سهل انگاریهای شهروندان در امر حفظ محیط زیست است، که با بی توجهیهای مسئولین و متولیان امر خسارتهای جبران ناپذیری را متوجه این سرمایه ملی کرده است.
محمد درویش کارشناس محیط زیست به خبرگزاری مهر میگوید: هر درخت بلوط ۵۰ ساله را تا ۲۰۰ هزار دلار ارزش گذاری کردهاند که اگر تعداد اصلههای درخت بلوطی که در استان لرستان وجود دارد سه میلیون اصله باشد و ارزش این درختان را با ارزش چند بالگرد که باید در این استان قرار بگیرد و قرار نمیگیرد مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد که چه سرمایهای را به دلایلی مانند کمبود اعتبار و یا عدم داشتن اولویت از دست میدهیم.
خسارتهای غیرقابل جبران به سرمایههای ملی
در سالجاری بارها مراتع و جنگلهای کامیاران، مریوان، پاوه، جوانرود، ثلاث باباجانی، کوهدشت و… طعمه حریق شدهاند.
طی روزهای اخیر حریق حدود ۱۵۰ هکتار از جنگلهای بلوط شهرستان کوهدشت در استان لرستان را از بین برد، که به دلیل صعب العبور بودن منطقه و نبود امکانات لازم برای اطفای حریق پس سه روز به سختی مهار شد.
مدیرکل منابع طبیعی لرستان اسفند ماه سال گذشته گفته بود که سالانه بین چهار تا پنج هزار هکتار از جنگلهای این استان از بین میرود.
با وجودیکه تیرماه ۱۳۹۱، معاون آمادگی و مقابله سازمان مدیریت بحران کشور گفته بود: برای جلوگیری از آتش سوزی در پرخطرترین جنگلهای کشور، از فروردین ماه، در منطقه زاگرس وضع بحرانی اعلام شده است، اما این موجب نشد تا جنگلهای زاگرس طعمه حریق نشوند.
به گفته یک فعال محیط زیست، تنها در سه ماهه گذشته ۷۶ حالت آتشسوزی در جنگلهای مناطق غربی استان کردستان به ثبت رسیده است.
به گفته مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان کرمانشاه، فقط در سهماههی نخست سال جاری بیش از ۱۰ مورد و در سال ۱۳۹۰ نیز حدود ۱۱۴ مورد آتشسوزی در جنگلهای استان کرمانشاه به وقوع پیوسته است.
در سال ۹۰ بیش از یکهزار و صد هکتار از مراتع و جنگلهای استان کرمانشاه در حوادث مرتبط با آتشآسوزی از بین رفت.
به گفته رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست، در پنج دهه گذشته سطح جنگلهای ایران از ۱۸ میلیون هکتار به ۱۴ میلیون هکتار کاهش پیدا کرده است.
بنابر برخی گزارشها، در ۱۰ سال منتهی به سال ۱۳۹۰، ۱۳ هزار و ۸۳۲ مورد آتش سوزی در جنگلها و مراتع ایران رخ داده است که سبب خسارت ۱۴۲ هزار و ۹۴۱ هکتاری به زیست بومهای ارزشمند کشور شده است.
روزنامه جام جم روز ۱۲ خردادماه ۱۳۹۰ گزارش داد، که فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری سال ۱۳۸۹ از افزایش صد در صدی آتش سوزیها در این سال سخن گفته است.
بنابر آمارهای رسمی سازمان جنگلها، جنگلهای زاگرس در سال ۱۳۸۹، ۶۰۹ بار و در وسعت ۵ هزار و ۵۴۵ هکتار دچار حریق گشتهاند.
تمامی این آمارها زنگ خطر زوال و نابودی جنگلهای زاگرس را به صدا در میآورد که باید برای حفظ این سرمایه ملی چارهای اساسی اندیشیده شود.
تأثیرات آتش سوزیها
به عقیده کارشناسان محیط زیست، این آتش سوزیها تأثیرات مخرب و دراز مدتی بر زیست بوم خواهد گذاشت و باعث فرسایش خاک، جاری گشتن سیلابهای ویرانگر، افزایش گرد و غبار، ممانعت در رویش گیاهان و زیست جانداران و آمیختگی انواع نباتات و حرکت مواد معدنی و… میگردد.
حتی وقوع یک آتش سوزی محدود نیز موجب خسارتهای جبران ناپذیری خواهد شد، بطوری که جبران آن میتواند دهها سال به درازا بکشد.
آتش سوزیها موجب از بین رفتن گونههای گیاهی میشوند و حیات حیوانات را نیز به شدت تهدید و در معرض خطر جدی قرا میدهند.
جنگلهای زاگرس علاوه براینکه میتواند تأثیرات مثبتی بر وضعیت آب و هوایی منطقه داشته باشد، میتواند یکی از جاذبههای گردشگری نیز بشمار آید.
این جنگلها حتی میتواند یکی از منابع درآمد و اشغال مردمان بومی باشد. برای مثال از درختهای “ون” برای تولید آدامس بهرهبرداری میشود.
این درختهای جنگلی میتوانند در زمینههای تولیدی دیگری نیز مورد بهرهبرداری قرار گیرند. برای مثال در تولید کاغذ و…، که از بین رفتن آنها این فرصت شغلی را شهروندان خواهد گرفت.
برخورداری از محیط زیست سالم یکی از ارکان نسل سوم حقوق بشر را تشکیل میدهد، که باید دولتها در حفظ و تأمین آن کوشا باشند. و چون از بین رفتن جنگلها براثر آتشسوزی موجب خسارت به محیط زیست سالم میشود، میتوان از آن بعنوان نقض حقوق بشر نیز یاد کرد.
صیانت از حقوق بشر یکی از وظایف دولتهاست و سهل انگاری آنها در حفاظت از محیط زیست، به مثابه نقض حقوق بشر میباشد.