چهار هزار نفر درروستای کومزار در تنگه هرمز زندگی می کنند و به زبانی هزار ساله حرف می زنند که هیچ کس در دنیا آن را نمی فهمد. این ده در شبه جزیره مسندم در دریای عمان واقع شده است و کوهستان زیبایی آن را از آب های خلیج فارس جدا کرده است. کومزار یک ده کوچک و آرام است که به بهشت می ماند و مردمانش از راه ماهیگیری روزگار می گذرانند.
با ورود تلویزیون و اینترنت که اخیرا به ده آنها آمده، مردم کومزار متوجه شده اند که ممکن است زندگی شان به دلیل جنگ در ایران که 50 کیلومتری شان قرار دارد، به خطر بیافتد.
زبان کومزاری را که ترکیبی از یک زبان هند-اروپایی و عربی است و 1400 سال پیش در شبه جزیره عربستان از آن استفاده می شده است.
قرن ها پیش مردم کومزار در صف اول تاریخ قرار داشتند. آنها اولین کسانی بودند که در ارتش امپراطوران فاتحی که تلاش می کردند کنترل تنگه هرمز را بدست بیاورند جنگیده اند. تنگه هرمز شاهراه دریایی مهمی برای تجارت دریای بود که امروز قسمت اعظم نفت مورد نیاز جهان از آن می گذرد.
کومزار در نگاه اول به نظر دور افتاده از تمدن می رسد، اما با نگاهی عمیق تر متوجه رد پای زندگی مدرن که در ده سال اخیر وارد این ده شده است، می شویم: برق، آب آشامیدنی، مدرسه، بیمارستان، تلویزیون ماهواره ای و اینترنت.
این ابزار لوکس جدید برای جوانان شهر خوش آیند است، اگرچه کارشناسان معتقدند که اثری سوء بر زبان گفتاری شان می گذارد.
کریستینا فان در وال، محقق دانشگاه لایدن، هلند، که مدتی در این ده زندگی کرده است، می گوید:« در مدرسه کومزار، دروس به زبان عربی تدریس می شود، جاهای دیگر هم بشدت تحت تاثیر امارات متحده عربی و عمان است و بچه ها به خوبی پدربزرگ و مادر بزرگشان به زبان کومزاری حرف نمی زنند.»
کلمه کومزاری، همان اجاق به زبان پرتغالی است که در قرن 16 و 17 میلادی در منطقه حکومت می کردند. فان در وال، می گوید:« کلمات بسیاری از عربی و فارسی نیز وارد زبان کومزاری شده اما تحول پیدا کرده است طوری که عرب ها و ایرانی ها این زبان را نمی فهمند.»
اریک انوبی، محققی که مدتی در کومزار زندگی کرده است می گوید که آنها برای کلمه “ ماشین” از کلمه موتور استفاده می کنند و همچنین “راها” یعنی رادیو و “آپ سیت” که درانگلیسی به معنای ناراحت است و وارد این زبان شده است. در زبان کومزاری لغاتی وجود دارد که از لحاظ معناشناسی در هیچ زبان دیگری موجود نیست.
این دو محقق بر آن شده اند که از مرگ این زبان جلوگیری کنند. انوبی درحال تهیه روش نوشتاری این زبان است و فان در وال بر روی دستور زبان کومزاری کار می کند.
در عین حال تلویزیون و اینترنت موجب تفریح جوانان شده که در این دهکده دور افتاده زندگی می کنند و زندگی شان همیشه کسل کننده بوده است. جمایل، دختر پانزده ساله از اهالی ده می گوید:« در اینجا تفریح خاصی نداشتیم به غیر از کوهنوردی، اما حالا می توانیم تلویزیون نگاه کنیم و وارد اینترنت شویم و موسیقی گوش کنیم.» خواننده محبوب او مایکل جکسون است.
مریم، دوست صمیمی جمایل آرزو دارد معمار بشود و خانه های سنگی ده شان را اصلاح کند. او می گوید:« این ده امکانات زیادی برای بهتر شدن دارد.» او قصد دارد به محض فارغ التحصیل شدن به کومزار بازگردد و ده اش را بازسازی کند.
با وجود فرهنگ متعصب اسلامی که بر ده حکمفرماست، خانواده ها فرزندانشان را برای درس خواندن به مسقط، پایتخت عمان، یا حتی به خارج از کشور می فرستند. مریم احمد، در 13 سالگی ازدواج کرد و خیلی زود اولین فرزندش به دنیا آمد؛ او حالا 34 سال و سه فرزند دارد و یکی از دخترانش دانشجوی کامپیوتر است. در حالی که شوهرش از اظهارات او خوشش نیامده است، می گوید:« فرزندان ما امروز دیگر در سنین پایین ازدواج نمی کنند. اگر قرار باشد دخترمان را در 12 سالگی شوهر بدهیم، برای چه اصلا او را به مدرسه بفرستیم؟»
ساکنان دهکده مردمانی مغرور و مفتخر به تاریخشان هستند. اگرچه آنها عرب های عمان محسوب می شوند، اما خود را “کومزاری” می خوانند. آنها نوادگان شیوخی هستند که قرن ها حکمران شبه جزیره بوده اند. آنها مردمانی نیمه کوچ نشین بودند که در پاییز و زمستان و بهار در کومزار ماهیگیری می کردند و تابستان ها به خصب، شهر مجاور می رفتند و خرما می چیدند.
با این حال زندگی شان کم خطر نیست. در فاصله کوتاهی از ده، پایگاه نظامی آمریکا در عمان قرار دارد. آن سوی آب چند جزیره، میزبان نظامیان ایران هستند که موشک های میان برد را در آنجا مستقر کرده اند.
ماهیگیران کومزار، آب های خلیج فارس را با ناوهای جنگی آمریکایی و قایق های موتوری نظامیان ایران، شریک شده اند. یک ماهیگیر 31 ساله که نامش زید است، می گوید:« ما به دلیل اینکه در تنگه هرمز زندگی می کنیم، همواره زیر خط آتش قرار داریم.» با تشدید اختلافات ایران و غرب بر سر برنامه های اتمی ایران و تهدید ایران به بستن تنگه هرمز، مردم ده خود را در برابر یک جنگ قریب الوقوع می بینند.
زید می گوید:« اگر در تنگه هرمز جنگ شود، از ما کاری بر نمی آید. اما همچنان به زندگی و ماهیگیری ادامه می دهیم زیرا رقم زدن سرنوشت از دست ما خارج است.»
لاستامپا، 20 آوریل