گلایه از آقای باهنر

مسعود بهنود
مسعود بهنود

po_masoud_01.jpg

به باورم باید از آقای باهنر گلایه داشت بابت جمله صریحی که روز پیش گفته است در باب این که مانع از سئوال نمایندگان از رییس جمهور خواهد شد، کاری که سخنگوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم آن را مفید ارزیابی کرده است. در حالی که در شرایط فعلی، به صدا در آوردن زنگ بزرگ تنها کاری است که می توان کرد که شرایط موجود دو سال و نیم دیگر قابل تحمل باشد.

نایب رییس مجلس که سال های دراز تجربه حضور در قوه مقننه دارد خوب است بگوید به جای استفاده از این راهکار قانونی برای توجه دادن دولت به خطاهایش، و بیدار شدن چه پیشنهاد بهتری دارد که آقای احمدی نژاد را متوجه وخامت شرایط خود کند و کشور را از دادن هزینه بیش تر معاف دارد. اگر بپرسید چرا چنین نگاه تیره ای به دولت یک سال و نیمه وجود دارد، در پاسخ صد دلیل می توان آورد که یکی این رضایت مدام ایشان از حرکات خود و نادیده گرفتن تمام قواعد پذیرفته شده در جوامعی است که انتخاب و قانون در آن نقشی دارد. سیاه دیدن همه جهان و سفید مطلق دیدن خود، آن بیماری مهلکی است که در یک سال و نیم گذشته همه علائمش آشکار شده است. این نوشته های سرکار خانم رجبی که تائید صریح آقای احمدی نژاد و تائید ضمنی آقای مصباح یزدی را همراه دارد، به باورم بیش از آن که برای نشان دادن علائم بیماری به کار آید و چنان که معمول است طنزپردازان را راضی کند، نشان از آن دارد که کسانی چه در مغزشان می گذرد که انتشار آن را به عهده خانمی گذاشته اند که به هر حال از مصونیتی برخوردارست. از همین رو قابل پیش بینی است که اگر عاملی این جمع را از واقعیت و اندازه های خود و محدودیت هایشان با خبر نکند، در آینده نه چندان دور، همین مجلس مجبور خواهد شد دست به کار بررسی عدم کفایت شود. این را اگر از زبانی دیگر نشنیده اید، این جا خوانده باشید.

سئوال از رییس جمهور، درست دیده است جناب باهنر، مرحله تندی است ولی مگر در عالم واقع الان کشور در مرحله تندی نیست. نگاه کنید به اختلافاتی که تا پیش از آشکار شدن پدیده ای چنین، پنهان می ماند، و در نهایت گاهی حل می شد. ببنید که شکاف ها تا کجا خود را بالا کشیده است. اگر پیش بینی قانونی که رای یک چهارم نمایندگان مجلس را ایجاب کرده است، برای چنین روزی نیست پس برای کدام موقع است.

آقای باهنر اثر و نفوذ کلامی اگر در دولت دارد خوب بود مصرف آن می کرد که رییس جمهور برای گزارش سالانه پیشرفت اقتصادی و نسبت اعمال دولت با برنامه چهارم توسعه به مجلس برود. تهیه آن گزارش موجب می شد که سرانجام آن چه را آقای احمدی نژاد در سر دارد آشکار شود و مجلس هم واکنش نشان دهد و تمام. همان که چندباری هم در اول کار دولت بیان شد اما ظاهرا کسانی نصیحت کردند که عمل کن و مگو. منظورم بی اعتقادی به برنامه هاست که به گفته آقای احمدی نژاد “همان هاست کشور را به این پایه رسانده است” این ضدیت با برنامه همان است که دولت را واداشته تا آقای فرهاد رهبر را هم تحمل نکند. چه راه حلی برای یک تصور باطل چنینی وجود دارد که رییس دولتی بی اعتقاد به برنامه ای که قانونا موظف به اجرای آن است، هر روز دنبال راهکاری برای نادیده گرفتن قانون و برنامه ها باشد. دنبال گذاشتن مجلس و کشور در موقعیت اضطراری و اجبار. مگر داستان بنزین و این لایحه اخیر که قرارست امروز مطرح شود و در آن عملا اجرای تبصره 13 مصوبه مجلس را به بعد از دوره این دولت محول می کند، چه معنا دارد. آقای باهنر بگویند که معنایش چیست جز بی اعتنائی کامل به قوه مقننه و بعد به دست خود قوه مقننه بی اعتبار کردنش.

گیرم این شیطنت تلخ، مانند چند باری که دولت مجلس را در موقعیت باریک گذاشته و صندوق ذخیره ارزی را خالی کرده، به نتیجه رسید و نمایندگان نگران از امنیت و نارضایتی توده ها علیه قانون قبلی خود رای دادند و بدون آن که تبصره 13 و شعارهای دیگر لغو شده باشد، لایحه جدید که به بهانه سامان دادن به مصرف سوخت و … تهیه شده رای آورد، آیا آقای باهنر تصور می کند که اصولا چرخ کشور در وضعیت موجودی که بدان گرفتارست به این ترتیب چرخیدنی است.


اینک وقتی شرایط کلی کشور به نظر گرفته می شود، آن چه آزار دهنده تراز همه می نماید، تهدیدهای آمریکا نیست که کمی بیش تر از سابق شده است. آرایش جنگی در کنار مرزهای کشور نیست که قبلا قابل تصور بود. حتی وضعیت دردناک گرانی و تورم نیست، کمی موضوع تمام شدن ذخیره ارزی هست اما این هم باز تمام اسباب نگرانی نیست. بلکه به نظرم بدتر از همه تصویری است که از ایرانی ها در نقاطی از دنیا ثبت شد. تصویری همانند دوران ایدی امین در اوگاندا که همواره می خندید و می گفت ببین چقدر هوادار دارم که تمساح ها هم اگر فرمان بدهم دهان می بندند. از جمله های معروف ایدی امین هم یکی این بود که هر روز از لندن برایم نامه می نویسند و از من می خواهند راه حلی برای مشکلشان پیدا کنم.

پیشنهاد می کنم کسانی که نخوانده اند شرح اعمال ایدی امین را بخوانند، کنفرانس هائی که برپا می کرد. رفتاری که داشت و سفرهای داخلی و خارجی که می کرد.

به باورم این تصویری که از ما شکل می گیرد بدترین بخش تجربه ای است که داریم می کنیم.

به باورم آقای باهنر و همه کسانی که هوادار و هواخواه این دولت هستند، بهترست اجازه دهند زنگ ها به صدا در آید. تا اگر احتمال شنیدنی هست، به کار آید. جلوگیری از به صدا درآمدن زنگ ها، هیچ کمکی به خوابزدگان نمی کند.