پنجشنبه سیاه

بیژن صف سری
بیژن صف سری

ضرب و شتم اخیر زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین، قدرت نمایی دیگری از رژیم است تا مبادا این گمان خام پیش آید که با گزارش اخیر جامعه جهانی و سازمان های مدافع حقوق بشر مبنی بر نقض گسترده حقوق مردم ایران، ترس و واهمه ای به دل دولتمردان ولایی راه یافته تا ازشدت ظلم خود بکاهند. اگر چه بعد از انتشار به هنگام این خبر در رسانه های خارج از کشور و وب سایت ها، رئیس زندان های کشور مجبور به تکذیب می شود و به گونه ای خبر این ضرب و شتم را کتمان می کند، اما آدمی نا خود آگاه به یاد آن ضرب المثل معروف می افتد که میگویند “از روباه پرسیدند شاهدت کیست میگوید دمم”.
 این “دم” و “دنباله”های نظام که طی سی و پنج سال گذشته برای کتمان حقیقت و سرپوش گذاشتن به جنایات رژیم همواره از زیر عبای ولی فقیه بیرون می زند و بعنوان شاهد و سند بی گناهی به رخ کشیده می شود، از قضا سند و مدرکی معتبربرای جنایات رژیم است چرا که پا روی این “دم” گذاشتن هاست که دژخیم رابر آشفته می سازد و به خشم می آورد تا مخالفان خود را بگیرد و ببندد و به دار کشد.

زنده یاد محمد مسعود مدیر روزنامه “مرد امروز” در یکی از مقالاتش حکایتی از “دم” می نویسد که نه تنها مصداق حال روز دیکتاتور “دم” دار امروز حاکم بر آب و خاک ایران است که شرح حال همه حاکمان بی سئوال تاریخ، از گذشته تا به امروز،هم هست. او نقل می کند یکی از روحانیون زمان مشروطیت برای عین الدوله که صدر اعظم بود پیغامی بدین مضمون می فرستد که “ اگر می خواهی صدر اعظم بمانی و آسوده زندگی کنی، پا روی “دم” ما (روحانیت ) نگذار که بد خواهی دید.عین الدوله زیرک هم در جواب پیغام می دهد: “من حاضرم طبق فرمایش شما عمل کنم، ولی برای اینکه تکلیفم را بدانم، استدعا دارم عرض و طول دم تان را معین کنید، چون من در هر کجا که پا میگذارم «دم » آقاست”.
از قضا زندانیان مورد ضرب و شتم قرار گرفته بند ۳۵۰ اوین هم از جمله کسانی هستند که به جرم پا گذاشتن روی “دم آقا” به بند کشیده شدند و حالا با نه گفتن به زندانبانان منتسب “آقا”، حتی در اسارت هم از سوی جیره خواران او مورد ضرب و شتم قرار می گیرند؛کسانی چون “امید بهروزی” و “اسماعیل برزگری” که در ماجرای اخیریورش گارد زندان، مصدوم می شوند وبر اثر پارگی عروق دست و شکستگی قفسه سینه به بیمارستان طالقانی تهران منتقل می شوند٬ اما بعد از مداوی مختصر، آنها را شبانه به بهداری زندان برمی گردانند و دست و پای‌شان را به تخت می بندند. و یا “امید بهروزی” که پدر او گفته پسرش را بعد از ضرب و شتم به انفرادی بردند اما به دلیل وضعیت جسمی نامناسب٬ او را به بهداری برگرداندند و ۴ مامور بالای سرش گذاشتند…

حال با چنین اوصافی یکی از “دم” های آقا (غلام‌حسین اسماعیلی٬ رییس سازمان زندان‌ها) بلا فاصله بعداز درزخبر ضرب شتم زندانیان طی مصاحبه ای ضمن تکذیب حمله نظامیان، یورش به بند ۳۵۰ زندان اوین را “بازرسی ماهانه” می خواند.

دیگر “دم” ها هم برای سرپوش گذاشتن به این جنایت آشکار که نقض حقوق زندانیان است،به جنب جوش افتاده،درخانه غصب شده ملت (مجلس) وکیل الدوله ای، برای خالی نبودن عریضه قیل و قالی در حد شعار بررسی و پیگیری از سوی قوه قضائیه، وزیر دادگستری و وزیر اطلاعات، براه انداخته، و دیگری خطاب به شیخ حسن روحانی از او خواسته تا دستور رسیدگی به این ماجرای عالمگیررا صادر نماید والخ…. الغرض این اولین بار و حکما آخرین بار هم نخواهد بود که رژیم برای قدرت نمایی و چشم زهر گرفتن از مخالفان خود (بخوانید ملت ) دست به چنین اعمال وحشیانه ای می زند؛ پیش از این خبر ضرب و شتم دیگر زندانیان سیاسی مانند لقمان مرادی، روناک صفارزاده، عیسی سحر خیز و…. هم وجود داشته اما با این همه چه باک ؟تنها یک پیام برای “آقا” و “دم” های او وجود دارد: تو بزن/ تو بگیر/ تو به بند/ تو بتاب/ تو در این خانه ی ویران بتاز/ تو در این وادی لم یزرع عشق/ برجی از کینه و نفرت بساز/ اما………./عاقبت آنچه مرا تسکین است/ طلب آزادی این مردم مسکین است/تو بزن/ تو بگیر/ تو به بند….