ما نگران دیکتاتورهای متعصبیم نه فن آوری هسته ای

نویسنده

‏ مارک وستون

برنامۀ هسته ای ایران کانون دیپلماسی مأیوس کنندۀ سازمان ملل و صحبت های شتابزده دربارۀ حملات هوایی آمریکا و ‏اسرائیل است. این برنامه همچنین عربستان سعودی، کویت و امارات متحدۀ عربی را بر آن داشته است به فکر طرح ‏های مشترکی برای ساخت راکتورهای اتمی خودشان باشند. متأسفانه، جهان نمی تواند صرفا ً با دادن وعده های افزایش ‏روابط تجاری و یا اعمال تحریم هایی که تأثیری بر صادرات نفت ایران ندارند و تنها به قشر کم درآمد آسیب می ‏رسانند، ایران را از دستیابی به قابلیت ساخت سلاح های اتمی بازدارد. ‏

حتی جنگ نیز کارگر نخواهد بود. وقتی اسرائیل در سال 1982 راکتور اتمی عراق را نابود کرد، عراق تنها همان یک ‏راکتور را داشت. در مقابل، ایران تأسیسات هسته ای خود را کاملا ً پراکنده کرده است به گونه ای که مناطق اتمی ‏ایران هم کوهستانی و هم وسیع هستند.‏

اگر جهان مصمم است جلوی حملات هوایی اسرائیل و ساخت راکتورهای اتمی عربستان را بگیرد، باید از دو اهرم ‏مربوط به ایران استفاده کند: سیاست کوتاه مدت چماق و سیاست بلندمدت تحدید. لازم به ذکر است که هر دو سیاست، ‏نفت را شامل می شوند.‏

اولا ً، ایران تنها 60 درصد بنزین مصرفی خود را تولید می کند و بقیۀ آن را از هند، فرانسه و کشورهای عربی ‏همجوار وارد می کند. در صورتی که ضرورت اقدامی شدید بر ضد ایران احساس شود، جهان می تواند با تکیه بر این ‏موضوع بر اقتصاد ایران چنگ بیندازد. لازم است آمریکا از روس ها، چینی ها و اروپاییان تعهد بگیرد از ساخت ‏بیشتر پالایشگاه های بنزین در ایران صرفنظر کنند. ساخت نیروگاه پتروشیمی و احداث خط لوله مانعی ندارد، اما ‏پالایشگاه نه.‏

دوم اینکه تولید 4 میلیون بشکه نفت در روز توسط ایران راکد مانده است. زمین شناسان ایران می توانند تنها به میزان ‏کافی تولید نفت را افزایش دهند تا کاهش ظرفیت میادین نفتی را جبران نمایند. جمعیت 75 میلیون نفری ایران هم اکنون ‏از 37 درصد نفت کشورشان استفاده می کنند، و در هر دهه مصرف نفتشان دو برابر می شود. اگر جهان بتواند ایران ‏را از افزایش تولید نفت بازدارد، احتمالا ً صادرات نفت ایران تا سال 2020 به نصف سطح فعلی سقوط خواهد کرد و ‏تا سال 2030 کاملا ً متوقف خواهد شد. تا آن زمان، اگر نه زودتر، احتمالا ً حکومت دینی به شدت نامحبوب ایران ‏سقوط خواهد کرد، درست همانند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به هنگام کاهش درآمدهای نفتی این کشور در دهۀ ‏‏1980.‏

چینی ها و اروپایی ها می توانند همچنان نفت و گاز طبیعی ایران را خریداری کنند، اما نباید مهندس و زمین شناس به ‏ایران بفرستند تا به ایرانیان در افزایش تولید نفت کمک کنند. به نفع چین و اروپاست تا در این مورد کمی سازش کنند، ‏چرا که بدون فشارهای اقتصادی، کنار گذاشتن اقدام نظامی که تقریبا ً بطور حتم موجب برهم زدن تولیدات نفتی خواهد ‏شد، دشوارتر خواهد بود. ‏

و بالاخره اینکه آمریکا باید مجددا ً بر موضوع هسته ای ایران احاطه پیدا کند. بنظر می رسد آمریکایی ها ارباب منشانه ‏به ایرانیان می گویند، نمی توانند به غنی سازی اورانیوم بپردازند در حالیکه خود ما هزاران سلاح اتمی داریم. ما باید ‏به ملت ایران بفهمانیم که ما نگران تولید فناوری اتمی ایران نیستیم، بلکه نگرانیم که متعصبان دیکتاتور به بمب های اتم ‏دست پیدا کنند. حکومت دینی مجهز به سلاح اتمی در هر جای جهان تهدید بشمار می رود، اگر رهبران آن باور داشته ‏باشند که مرگ بی اهمیت است چون روز قیامت نزدیک است.‏

جنگ طلبانی که تصور می کنند حملات “حساب شده” به برنامۀ هسته ای ایران می توانند آن را بیش از یک یا دو سال ‏به تعویق اندازند، به شدت در اشتباهند. علاوه بر این، جنگ مردم را گرد حکومت متحد خواهد کرد و حتی باعث اتحاد ‏مخالفان یک رژیم در حال جنگ خواهد شد.‏

برای ملت ایران، سرنگونی و یا حتی تغییر حکومت بدون عزم بین المللی و یا دیپلماسی مؤثر دشوار خواهد بود، اما ‏تحقق این امر در صورت بی پول شدن رژیم ممکن خواهد بود. لازم است کشورهای جهان با یکدیگر متحد شوند و از ‏فرستادن مهندس و زمین شناس به ایران به منظور ساخت پالایشگاه جدید و یا کمک به افزایش تولید نفت دولت ایران ‏امتناع کنند. نفت بزرگترین نقطۀ قوت ایران و در عین حال بزرگترین نقطۀ ضعف این کشور است. ‏

منبع: واشنگتن تایمز، 26 اکتبر، 2008‏