آربی اُوانسیان؛ گزارش به آینده‌گان

نویسنده

» نما

در ایران کتاب “سینما و تئاتر آربی اُوانسیان” که حاصل زحمت و تلاش ده ساله‌ی “مجید لشکری” است، مدتی‌ست که منتشر شده. کتاب به آثار و دنیای هنرمندی می‌پردازد که از ابتدا تا حالا، همیشه، بحث‌برانگیز بوده و زیر فشار مخالفان. پیش از انقلاب او را منحط و بی‌درد خطاب می‌کرد و امروز رسانه‌های حکومتی او را “مرد فاسق هنر” خطاب می‌کنند. با این همه، انتشار کتاب “سینما و تئاتر آربی اُوانسیان” نشان و نمایی از پیروزی هنر بر فشار زمان و مکان و دیگران است. آثار آربی، حتی آن‌ها که در دنیای فانی تئاتر زائیده شده‌اند، هنوز زنده‌ و بالنده‌اند و کسانی که با هیاهو و فریاد می‌خواستند او را حذف بکنند، زائده‌هایی هستند در حاشیه‌ی متن پررنگ نمایش و هنر.

در تاریخ ۲۲ آبان ۱۳۹۳، یعنی چیزی نزدیک به یک سال پیش، جلسه‌ی رونمایی کتاب آربی در ایران برگزار شد و حالا در تاریخ ۲۷ مهر ۱۳۹۴، اُوانسیان بار دیگر به ایران سفر کرده تا در جلسه‌ی پرسش و پاسخ درباره‌ی این کتاب و آثارش شرکت بکند. در جلسه‌ی رونمایی سال گذشته، محمدرضا اصلانی، فیلم‌ساز سرشناس، در سخنانی آربی را این‌گونه تعریف و تصویر کرد: “بروک در مورد آوانسیان می‌گوید آوانسیان استثنایی است اما من می‌گویم نه تنها آوانسیان؛ بلکه یک دوره تاریخ در ایران استثنایی است. دوره‌ای که حاصل همهٔ خواسته‌های درونی مشروطیت بود. برخلاف همه که می‌گویند خواسته درونی مشروطیت آزادی بوده است؛ من می‌خواهم بگویم خواسته یک ملت سرخورده از تاریخ؛ خارج شدن از بومی بودن بی‌هنگام و بومی بودن بی‌وجه و نالایق ودر واقع جهانی شدن بوده است. در این دوره ملتی خود را به جهانی شدن نزدیک می‌کند.” اما همه چون اصلانی و بروک نمی‌اندیشند. آربی، با این‌که نزدیک به چهار دهه در ایران فعالیت هنری نداشته و نمایش‌های‌اش را در فرانسه و ارمنستان روی صحنه برده، یکی از منفورترین چهره‌های هنری در میان رسانه‌های حکومتی است. یکی از سایت‌های زنجیره‌ای تندرو درباره‌ی او می‌نویسند: “آربی در تیم هرزه‌گان بنیاد فرح پهلوی در جشن­های هنر شیراز نقش موثری در تهییج احساسات مردم مسلمان علیه رژیم پهلوی ایجاد می­کند؛ نمایش با راهکار تجربی “خوک؛ بچه؛ آتش” به کارگردانی وی آتش اعتراض مردم شیراز را علیه هنجارشکنی‌هایش برمی‌انگیزد. این جشن‌ها برنامه‌های هرزه‌ای بودند که رژیم پهلوی در ده سال پایانی عمر سیاسی خود در شهر شیراز به نام فرح پهلوی برگزار می‌کرد.” دست‌گاه پرونده‌ساز جمهوری‌اسلامی برای ادامه ممنوعیت آربی و دیگران، جرم‌تراشی می‌کند. اشاره‌ی سایت بولتن نیوز که اطلاعات سری‌اش را از روزنامه‌ی کیهان و پیام فضلی‌نژاد گرفته، به نمایشی است که از سوی گروه تئاتر اسکوات که مجاری بوده‌اند، در جشن هنر شیراز روی صحنه رفته و ربطی هم به آربی نداشته و ندارد.

پرونده‌سازی‌های این‌چنینی هدف اول و آخرشان حذف و سانسور تاریخ است. پس همین نوشته‌ها کم‌کم آتش اعتراضی را ساختند که وزارت ارشاد را بابت مجوز دادن به کتاب “سینما و تئاتر آربی اُوانسیان” بازخواست می‌کرد. وزارت‌خانه‌ی علی جنتی که مدت‌هاست در زمینه‌ی سینما و موسیقی نشان داده اهل پا پس کشیدن و عقب‌نشینی است، این‌جا و این‌بار “گناه” مجوز دادن به این کتاب را به گردن دولت پیشین، دولت محمود احمدی‌نژاد، انداخت. مشاور وزیر ارشاد و رییس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد در پاسخ به معترضان گفته: “کتاب یاد شده پس از آن که توسط معاونت‎های هنری و سینمایی وقت در دولت دهم به تایید رسیده، توسط هیأت نظارت وقت استان بررسی و موافقت برای صدور مجوز مورخ ۱۱/۰۴/۱۳۹۲ به عمل آمده است.
ضمن ادای احترام به دغدغه‎ها و احساس مسئولیت همه عزیزان، لازم به توضیح است که کتاب یاد شده، به رغم دریافت مجوز در تاریخ مذکور، در سال جاری چاپ و منتشر شده و مطابق قانون ناشر این کتاب، ملزم به دریافت مجوز جدید از دولت یازدهم نبوده است.”

اما دیروز دور هم اوضاع بهتر از این و کام آربی و دوستان هنرمندش شیرین نبوده. کافی است به آرشیو مراجعه کنیم. تاریخ بهترین راوی است. روزنامه‌ی آینده‌گان به تاریخ اول دی ماه ۱۳۴۷ گزارشی از شب اجرای نمایش “پژوهشی ژرف و سترگ…” به نویسنده‌گی عباس نعل‌بندیان و کارگردانی آربی اُوانسیان می‌دهد و می‌نویسد: “پژوهشی ژرف و سترگ… وقتی در جشن هنر شیراز به روی صحنه آمد، همانجا بگومگو‌ها و جدال‌هایی را سبب شد و اکنون در سالن نمایش انجمن ایران و آمریکا اغلب شب‌های نمایش، این نمایشنامه با اعتراض برخی از تماشاگران، فریاد‌ها و احیانا رد و بدل ناسزاهایی میان اعتراض کنندگان و بازیگران همراه است. شب شنبه (پریشب) وقتی تأ‌تر «پژوهشی ژرف و سترگ…» آغاز شد تا مدتی سالن ساکت بود، اجرای نمایش به نحو مطلوبی جریان داشت ولی از پردۀ دوم، سروصدا‌ها و اعتراضات گسیخته‌ای به گوش می‌خورد و ناگهان در گرماگرم اجرای بازی، یکی از تماشاگران به صدای رسا فریاد زد: مادر…! لازم به تذکر است که بازیگران در حین اجرای نقش چند بار این ناسزا را طبق نوشتۀ نمایشنامه بر زبان می‌آوردند و به این ترتیب پریشب، اولین بار که صدای ناسزا از ته سالن برخاست، تا چند ثانیه همه فکر می‌کردند که این قسمت نیز جزو نمایشنامه است. اما وقتی دقیقه‌ای دیگر باز فریاد ناسزا از‌‌ همان ته سالن برخاست، ناگهان‌ پورصمیمی، یکی از بازیگران روی صحنه، بازی را قطع کرد و خطاب به تماشاچی آخر سالن فریاد زد: مادر… تویی. و خانمی از بازیگران تف کرد و فریاد زد: «بی‌شرف‌ها، حسودی می‌کنند» و آوانسیان کارگردان روی سن پرید تا بازیگران را ساکت کند. چند تماشاچی‌ای که اعتراض می‌کردند فریاد می‌زدند: این تآ‌تر نیست، مزخرف است، مردم را تحمیق می‌کنید.

و از میان دیگر تماشاگران فریادهای اعتراض برخاست که: «بروید بیرون، شما نمی‌خواهید بروید. پولشان را بدهید بروند».

و بازیگران روی صحنه مخصوصا پورصمیمی ناسزا می‌داد و یک بار فریاد زد: «آهای سوسیالیست قراضه، حرف داری بیا اینجا». و هر لحظه حالتی می‌گرفت که گویا می‌خواست از سن بپرد به سالن و با معترضین دست به یقه شود.

در همین موقع بار دیگر فریاد یکی از تماشاچی‌های معترض برخاست که: «پورصمیمی ننگ بر تو»، و ‌پورصمیمی به فریاد جواب داد: «من اینجا افتخار می‌کنم. امشب یکی از شب‌های افتخار آمیز زندگی هنری‌ام است».

سرانجام در میان هیاهوی مردم سالن که به هو کردن معترضین پرداخته بودند، یکی از گروه معترضین فریاد زد: آن‌هایی که با این تأ‌تر مخالف‌اند سالن را ترک کنند. و خودشان که پنج شش نفری بودند از ته سالن برخاستند و از وسط سالن نیز دو نفر به همداستانی آن‌ها برخاستند. جمیعت فریاد زد: ادامه بدهید و ‌پور صمیمی گفت: چون شما می‌خواهید ادامه می‌دهیم و ادامه دادند.

کاشف به عمل آمد گروه معترضین آقایان فتحی هنرپیشه گروه اسکویی، [سعید] سلطان‌پور هنرپیشه و شاعر، صادق هاتفی کارگردان تلویزیون ملی و ناصر رحمانی‌نژاد هنرپیشه تأ‌تر بودند.

جالب توجه است که خود رحمانی‌نژاد در همین نمایشنامه در جشن هنر شیراز نقش ایفا می‌کرد.”

حالا از پس این شب بلند چند ده ساله، آربی و آثارش کماکان هستند. نه اعتراض آلوده‌ به توهین هم‌کاران دیروز ترمز آربی شد، نه پرونده‌سازی و تهمت‌ها و برچسب‌های امنیتی حکومت فعلی توانست سدی باشد پیش جوشش هنرمندانه‌ی او. آثار آربی بر فراز این همه فشار و آزار، در یک کتاب دو جلدی، توسط نسل جوان ایران بازخوانی شده و شاید بهترین توصیف برای آن همانی باشد که در جلسه‌ی رونمایی کتاب عنوان شده: “این کتاب صدای سوال یک نسل است.” پرسشی که روایت‌های مخدوش و تاریخ جعلی را نمی‌پذیرد و پس می‌زند و به دنبال تصویری روشن و شفاف است از دیروز.