پشت ویترین/ آثار چاپی – نسرین تبریزی: صفحه “پشت ویترین” به معرفی کتاب های تازه انتشار چاپی در داخل و خارج از ایران اختصاص دارد. ناشران یا پدید اورندگانی که علاقمند به معرفی کتاب خود در این صفحه ه ستند، می توانند از هرکتاب دو نسخه به نشانی زیر بفرستند:
Rooz - PB ۱۱۴ - Creteil ۹۴۰۰۰ – France
برکههای باد
نویسنده: رضا جولایی
ناشر: آموت
تعداد صفحات: ۲۳۷ صفحه
شمارگان: ۱۰۰۰ نسخه
قیمت: ۱۱۰۰۰ تومان
این کتاب مجموعهی ۱۴ داستان کوتاه است که هر کدام در فضاهایی آشنا ولی در نهایت با موقعیتهایی وهمناک میگذرد. فضاهایی که در ابتدا خیلی آرام و عادی به نظر میرسد ولی کم کم و با پیشروی شخصیت در دل داستان ما و شخصیت داستانها با موقعیتی عجیب و ترسناک و رازآلود مواجه میشویم که وادار میشویم با تمام وجود ترس و مرگ و تبدیل شدگی را حس کنیم و به خودمان که میآییم خیالمان راحت شود که ما درون داستان نیستیم و راحت در تختخوابمان لم داده ایم و فقط نظارهگریم و خواننده! رضا جولایی در این مجموعه خیلی آرام و خونسرد آن روی دیگرمان را برایمان به تصویر میکشد تا یادمان بماند که در موقعیت خاص تبدیل به چه موجودات خوفناکی میشویم!
قسمتی از داستان “جانور” ص ۴۸:
همهجا از رطوبت خیس بود. مه چندان غلیظ نبود بنابراین راه سربالایی را پیش گرفتم. صخرهها لغزنده بود و میباید احتیاط میکردم. به زودی همهچیز در میان مه ناپدید شد . تصمیم داشتم تا صخرههای بالا دست، جایی که بوتههای وحشی جای خود را به درختان کوهی میسپرد بالا بروم، اما به زودی احساس کردم در میان مه نمیتوانم مسیر مناسب را پیدا کنم . هنگام بالا رفتن از صخرهای صدای ریزش خاک و سنگ را از اطرافم شنیدم. چند لحظه بی حرکت ماندم اما دیگر هیچ صدایی شنیده نشد . بالاتر از صخره راه بزرویی پیدا کردم چند گامی بیشتر برنداشته بودم که صدایی را از پشت سر شنیدم. انگار خرهی جانوری بود. تفنگ را از دوش برداشتم. در شکاف صخره ای پناه گرفتم. میخواستم تفنگ را پر کنم اما نمی توانستم. دچار هیجان شده بودم. فشنگها جا نمیرفت و هنگامی که در مخزن جا گرفت، ضامن درست بسته نمیشد. دستهایم میلرزید، انگار نیرویی در آنها نمانده بود . بعد درست از پشت سرم صدای پایی شنیدم. برگشتم. شبحی از درون مه پیش میآمد…”
راز کوچهی شیروانی
نویسنده: لیلا بابایی فلاح
ناشر: آموت
تعداد صفحات: ۱۳۶ صفحه
شمارگان: ۱۱۰۰ نسخه
قیمت: ۷۰۰۰ تومان
قوت ماجراهای این رمان همانطور از عنوان آن بر میآید، متکی به رازی است که در کوچهی شیروانی نهفته و نویسنده با یک برنامهریزی زمانی در طول داستان، به شکل قطرهچکان اطلاعات مورد نیاز را به مخاطبان میرساند تا ضمن برخورداری از یک قصهی رئال اجتماعی، قدم به قدم به مرکز حادثه نزدیک شود. تقریبا بسیاری از مولفههای داستانهای معمایی پلیسی در رمان “راز کوچهی شیروانی” رعایت شده است.
در فصل اول داستان حادثهی مرگ شخصیت یحیی اتفاق میافتد، بدون هیچگونه سرنخی و با کلی حدس و گمان از سوی مخاطب. بنابراین همانطور که طبیعت اینگونه داستانهاست، چشم مخاطب به گذشته است. به رازهایی که اگر برملا شود، راز مرگ یحیی هم بر ملا خواهد شد. در فصلهای بعدی، نویسنده قدم به قدم به گذشته برمیگردد و تا حدودی راز مرگ یحیی برملا میشود. البته به شکل ظاهر قضیه، چون نشانههایی در متن وجود دارد که علت مرگ را به مسئله دیگری پیوند میزند. شخصیت مقابل یحیی، زنی میانسال به نام شهین است که از ابتدای داستان، شخصیت محوری قصه محسوب میشود. با توجه به این که نظرگاه داستان دانای کل محدود معطوف به شخصیت شهین است، مخاطب از ابتدای داستان با این شخصیت همراه میشود تا قدم به قدم به نقطهی ثقل داستان نزدیک شود.
در میانههای داستان، خواننده تقریبا به یقین میرسد که راز کوچهی شیروانی در دل شهین نهفته است. بنابراین، همراه با شهین به هزارتوی ماجراهای زندگی او در گذشته وارد میشود و لایههای اسرارآمیز زندگی او را یکی پس از دیگری کنار میزند تا به اصل ماجرا برسد؛ ماجرایی که شعاع زمانی حدود بیست و پنج سال را در بر میگیرد. مرگ اسرازآمیز یحیی در پاییز سال ۱۳۸۱ اتفاق میافتد و شهین با کنجکاوی و البته آگاهی تمام ریشههای این مرگ را دنبال میکند و میرسد به پاییز ۱۳۵۶ که در آن نطفهی ارتباط عاطفی ناموفقی بین این دو بسته شده اما به مرور گسسته و باعث نفرت شده است. شهین به میزان نقش خود در مرگ یحیی آگاه است و همین باعث میشود نسبت به آن حساس باشد. مخاطب در تعقیب قصههای به هم پیوستهای که از ابتدای آشنایی شهین و یحیی تا زمان مرگ یحیی در بیست و پنج سال بعد اتفاق میافتند به یک مسئلهی آشنا در ارتباط آدمها میرسد که همانا موضوع تقابل عشق و نفرت است. در”راز کوچهی شیروانی” این دو چنان در هم آمیخته است که گویی از ازل تا ابد قرار است در کنار هم باشند و چارهای برای گریز از تقابل آنها نیست. در این داستان سرخوردگیهای آدمی به مرور روی هم انباشته و در نهایت، جایی از داستان زندگی به ناگاه فوران میکنند و مسیر سرنوشتها را به تلخترین شکل ممکن تغییر میدهند…
زمان در گذر است
نویسنده: برنار کمان
مترجم: شبنم سنگاری
ناشر: قطره
تعداد صفحات: ۱۲۴ صفحه
شمارگان: ۵۰۰نسخه
قیمت: ۶۰۰۰ تومان
برنار کمان در داستانهای این مجموعه به مسئلهی گذر زمان و تعمق در این وادی تأکید داشته، چرا که چه زود و چه دیر، همهچیز میگذرد و به قول فردوسی “زمان گذشته نیاید به بر”. تنها یک راه وجود دارد که شاید بشود طی آن کمی از تأثیر گذر زمان را تعدیل کرد: بازیابی دوبارهی خود در قسمتهای خاص از زندگی و دورهکردن برخی از قسمتهای اصلی آن. کاری که شخصیتهای داستانها، با هنر و تکنیک خاص نویسنده در این کتاب انجام میدهند.
تمام شخصیتهای داستانهای برنار کُمان در این کتاب را احساس افسردگی غریبی متأثر ساخته و زمانی که در تکرار بیپایان و ممتد روزمرگیها و تکرار آداب و قوانین گیر افتادهاند، این حس در تمامی حرکات و اندیشههایشان موج میزند.
دفترهای شعر بوتیمار
نشر بوتیمار که چندیست به عنوان ناشر تخصصی شعر فعالیت قابل توجهی داشته است، در ادامهی دوره دوم از سلسله کتابهای شعر معاصر، عنوان مجموعه شعر تازه منتشر کرده است:
عبور از سیارهی سوخته
نویسنده: لیلا فرجامی
ناشر: بوتیمار
تعداد صفحات: ۱۱۸ صفحه
شمارگان: ۱۰۰۰ نسخه
قیمت: ۸۰۰۰ تومان
تو در کهکشانها گم شدهای عزیزم
مقصدت اگر سیارهی دیگری باشد
بدان تنفس در همهجا
شبیه زنده بودن است
و اکسیژن
تنها لازمهی حیات نیست…
اصالتا درختی تبریزیام
نویسنده: نیکو مرادی
ناشر: بوتیمار
تعداد صفحات: ۸۷ صفحه
شمارگان: ۱۰۰۰ نسخه
قیمت: ۴۵۰۰ تومان
هرچه باد شوم
پنجره را به هم بزنم
پرده را
بیاعتنا
در چرخش عقربهها گمم میکنی
از برف بازی با مردهها میآیم
ساعت کافهایست
رقاصهاش زنی
گیج از دور خود چرخیدن
میان درگیری پیاپی چرخدندههای مست
از برف بازی با مردهها میآیم
حالا که تلویزیونها
فراموشی زندهها را نمایش میدهند
دیدارمان
حادثهای جوهر پس داده میشود
در تقویمهای کپک زده
این ویدئو که به آخر برسد
برمیگردد به اولش
میم چسبان تنهای آخر
نویسنده: مهرناز قربانعلی
تاشر: بوتیمار
تعداد صفحات: ۵۶ صفحه
شمارگان: ۱۰۰۰ نسخه
قیمت: ۳۸۰۰ تومان
دمپایی ابری هم مرا به آسمان نمی برد
همین جا زیر درخت توت می نشینم
ناخن هایم را آبی آسمانی می زنم
همین جا در لاک خود فرو می روم.
در راه ابریشم می جوشند پیله ها،
مارکوپولو از ابریشم ایرانی می نویسد:
“دهان ها بوی برگ توت می دهد و پروانه ها روی روسری های ابریشمی نمی نشینند…”
گره روسری ام را تو باز کن که به دست تو می شود
دست در حلقه آن زلف دو تا ببر
تکیه بر عهد تو و بادی که اینهمه غبار به آسمان می آورد می زنم.
همین جا زیر درخت توت می نشینم
دمپایی هایم را در میآورم
در پیله ی خود فرو می روم
شاید غبار مرا به آسمان ببرد.
ماهنامه رویداد
سال اول | شمارهی اول | ۶۰۰۰ تومان
نخستین شمارهی “رویداد” منشتر شد. در این شماره میخوانیم:
نگاهی به فستیوال کن
نگاهی به فیلم اشباح ساختهی داریوش مهرجویی
پروندهای برای بنزینهای سرطانزا
طعم تلخ جام جهانی
رانت جنگ داخلی در لبنان
اوکراین دروازه ورود به جنگ سرد جدید
نگاهی گذرا به موانع آموزش زنان در ایران
سیاست ورزی در سپهر سیاسی