این روزها محافظه کاران که از مقاومت مردم و اصلاح طلبان در برابر کودتا علیه جمهوریت و دموکراسی عصبانی و نگران هستند می کوشند با کد گذاری و بر چسب زنی های تکراری برای سرکوب همه جانبه مقاومت زمینه سازی ذهنی کنند و بر خوردهای خشن با حرکت مسالمت امیز و مدنی مردم را مشروع و قانونی جلوه دهند.
در این مسیر هر روز با بسامد بالای وا ژه هایی همچون بر اندازی نرم؛ انقلاب مخملی و کودتای مخملی مواجهه می شویم که در لابه لای مستند سازی های شتاب زده قرار می گیرند که مثلا قرار است اصلاح طلبان معترض به تقلب های انتخاباتی را در قالب سناریو های تکراری به سرویس های اطلاعاتی و امنیتی خارجی برای تغییر یا استحاله نظام سیاسی ایران وصل نموده و بدین ترتیب بازداشت های گسترده فعالان سیاسی و مدنی را موجه جلوه دهند.
اینکه محافظه کاران از واژه هایی نظیر کودتا و بر اندازی یا انقلاب در بر چسب زنی های خود استفاده می کنند. از انروست که می خواهند با یک فضاسازی امنیتی برای اصلاح طلبان و فعالان سیاسی و مطبوعاتی معترض پرونده های سیاسی و امنیتی پر پیمانه بسازند و اما اینکه این واژه های هول اور! را با توصیفاتی نظیر نرم و مخملی مقید می کنند تنها و تنها از انروست که اقدامات اصلاح طلبان در اعتراض به تقلب های انتخاباتی کاملا مدنی و مسالمت امیز و در چهار چوب قانون بوده و به هیچ وجه ذیل عناوین مجرمانه با تعاریف حقوقی قرار نمی گیرد.
وقتی پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس ششم و بر اساس ارای مردم ان هم در انتخاباتی تحت نظارت استصوابی شورای نگهبان کودتای پارلمانی قلمداد می شود و یا تلاش برای احیای اصول فراموش شده قانون اساسی از طریق ساز و کارهای کاملا قانونی کودتای خزنده به قصد استحاله نظام لقب می گیرد طبیعی است که شرکت در رقابت های انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری نیز بر اندازی نرم یا انقلاب مخملی تلقی گردد.
در واقع همه اینها نمونه هایی هستند از مغالطات ناشیانه اقتدارگرایان که می خواهند به اقدامات قانونی و مسالمت امیز مردم و اصلاح طلبان ابعاد امنیتی و به اصطلاح بر اندازانه بدهند.اگر این تشبیهات و استعارات را صادق فرض کنیم در ان صورت کشور ما طی سی سال گذشته ده براندازی نرم و هشت کودتای پارلمانی را پشت سر گذاشته که اگر دو همه پرسی برای تایید قانون اساسی را هم در سالهای پنجاه و هشت ؛ و شصت و هشت با عناوینی نظیر کودتای خزنده به قصد استحاله نظام به ان بیافزائیم برای خود رکوردی بی سابقه در نظامهای سیاسی جهان خواهد بود.
پس از بروز اعتراضات اخیر به نتایج غیر قابل قبول انتخابات بیست و دوم خرداد اقتدارگرایان اول با استفاده از وازه انقلاب مخملی سعی در تخطئه این جنبش داشتند اما پس از مدتی با دریافت این نکته که انقلاب تلقی کردن این جنبش (چه مخملی چه غیر مخملی ) تاییدمشروعیت حرکت مردم معترض است بلا فاصله وازه کودتای مخملی را در ادبیات رسانه ای خود جایگزین ان کردند.
در این باره ذکر چند نکته ضروری است یکی اینکه کودتا مطابق با تعاریف رایج توسط ارباب قدرت و با استفاده از ابزارهایی که معمولا در دست ارکان حکومت اعم از کشوری و لشگریست صورت می گیرد و شامل دو دسته کودتاهای خشن نظامی و یا کودتاهای نرم سیاسی و به قول اقتدارگرایان کودتاهای مخملیست.
نمونه دسته اول کودتای بیست و هشت مرداد در ایران و یا کودتای پینوشه علیه النده در شیلی است و نمونه دسته دوم کودتای صدام حسین علیه حسن البکر در عراق است.بنابر این با چنین تعاریفی جنبش میلیونی مردم با دست های خالی در اعتراض به تقلب های گسترده و سازماندهی شده در انتخابات بیشتر به یک جنبش مردمی ضد کودتا شبیه است تا به یک کودتا. واقعیت ان است که کودتای مخملی توسط وزارت کشور دولت نهم به قصد بر چیدن بساط جمهوریت و بلاموضوع کردن رای شهروندان صورت گرفت که بلافاصله با جنبش مردمی ضد کودتا به قصد دفاع از جمهوریت ودموکراسی مواجهه شد.
دوم اینکه اگر مراد از انقلاب مخملی یک انقلاب مسالمت امیز بدون خشونت باشد در ان صورت جنبش اعتراضی مردم به کودتای دولت نهم واقعا یک انقلاب مخملی بوده و هست همانند انقلاب اسلامی پنجاه و هفت که اولین انقلاب مخملی و مسالمت امیز در تاریخ معاصر جهان بود. یک انقلاب به تمام معنا انسانی ؛ اصلاحی و اسلامی که در اهاف و روش ها و شعارها شباهت های بسیار با انقلاب سال بنجاه و هفت دارد. راهبیمایی های ارام میلیونی متشکل از همه اقشار مردم و الله اکبر های شبانه شاهد این شباهت ذاتی هستند.
یک چنین انقلابی نه تنها جرم نیست بلکه درواکنش به فسادها و بحران های عمیق و ساختاری به صورت ضروری اتفاق می افتد بدون انکه شخص یا اشخاصی بتوانند انرا برنامه ریزی یا حتی پیش بینی کنند. اما اگر مراد از انقلاب مخملی یک تحول سست و سطحی بدون ریشه های عمیق اجتماعی و با اتکا به برخی حمایت و برنامه ریزی های خارجی باشد( انگونه که مراد اقتدارگرایان است ) در انصورت باید خیال اقتدارگرایان را راحت کرد و گفت جنبش اعتراضی مردم به تقلب های انتخاباتی بر خلاف تصور ایشان و با تکیه بر شواهد عینی یک انقلاب واقعیست و نه مخملی. حضور میلیونها تن در خیابانهای تهران تنها با راهپیمایی های سال پنجاه و هفت قابل مقایسه است و بس.چنین انقلابی با تدابیر انتظامی و نظامی یا امنیتی و قضایی قابل توقف نخواهد بود. یک انقلاب مخملی را شاید بتوان مهار کرد اما یک انقلاب واقعی را نه.