شرح

نویسنده
رهیار شریف

گزارشی از هشتمین برنامه ی بنیاد توس لندن

سفرهای مارکوپولو و موسیقی امیر خسرو دهلوی

 

آوردگاهی از شعر و رقص و موسیقی و مرور دوباره ی افسانه های تاریخی. این بار نوبت به تاریخ “ راه ابریشم ” و افسانه های مارکوپولو رسیده بود تا بر صحنه ی سالن لوگان هال لندن ظاهر شوند و وقت موسیقی خاطره انگیز سالهای دور مشرق زمین شده بود تا کیلومترها دورتر نواخته و شنیده شوند.

بنیاد توس لندن که در سابقه ی فعالیت حرفه ای اش بیشتر از ریشه های تاریخی ایرانیان گفته و سعی داشته تا هنر ( به خصوص رقص و موسیقی ) ایران زمین را زنده کند در هشتمین برنامه اش، شب بزرگداشتی ترتیب داده بود برای “ امیر خسرو دهلوی ” شاعر فارسی گوی هندی تبار سده ی هفتم و هشتم.

حافظه ی ایرانی او را با عنوان “ امیر خسرو دهلوی ” به یاد می آورد. محققین غربی اما می گویند که نام او “ امیر خسرو ” بوده و “ دهلوی ” هم، تنها لقبی ست که ایرانی ها به واسطه ی سرزمین اقامتش به وی داده اند. تذکره نویسان شرقی هم از او با نام حکیم ابوالحسن یَمین‌الدین یاد کرده اند. هر چه باشد، گفتن از این شاعر پارسی گوی سبب شده بود تا ایرانی های بسیاری در هوایی که بوی بهار می داد، گرد هم بیایند و شبی را با رقص و ساز و موسیقی سر کنند.

در این برنامه که عصر روز یکشنبه و در سالن مجلل لوگان هال لندن برگزار می شد “ فخری نیکزاد ” گوینده ی پیشین رادیو و تلویزیون ایران و “ کلیفور الیسون ” دوبلور و اکتور کنونی تلویزیون های رسمی بریتانیا اجرای برنامه را به عهده داشتند و گروهی از بازیگران، نوازندگان و رقصنده های ایرانی، هندی و ایتالیایی هم اجرای قسمت های مختلف نمایشی برنامه را.

” فخری نیکزاد “ گوینده ی فارسی زبان برنامه، نمایش یکشنبه شب را با شرح فعالیت های فرهنگی امیر خسرو دهلوی آغاز کرد… :

”… ؛ او غزل ایرانی را وارد شعر هندی کرد و سبک موسیقی “قوالی” در واقع از ابداعات اوست. او فلسفه موسیقی ایرانی را به هندی ها معرفی کرد و باعث تکامل بسیاری از آلات موسیقی شد که هنوز هم در شمال هند متداول اند، چونان چون سی تار، سراد، سنتور، شهنای و تابلا… “

در ادامه ی برنامه “ کلیفور الیسون ” که اجرای انگلیسی برنامه را عهده دار شده بود از تاریخچه ی جاده ی ابریشم گفت و دوره ی تاریخی رونق آن راه نزد ایرانیان. راوی برنامه گفت که این جاده به واسطه ی انتقال ابریشم چینی ها به اروپا بدین نام معروف شده.

در ادامه از دوران صفویه گفته شد که روزگار تسلط ایرانیان بر بازارهای میانی این راه بوده است. اهمیت تاریخی این راه هم بدین دلایل استوار شد که… :

” ترکیب جاده های اصلی راه ابریشم و مسیرهای تجاری محلی باعث ارتباط شهرهای مختلفی درمیان ملل گونه گون گردید و مهمترین عامل در توسعه و پیدایش تمدنهای اولیه در آسیا و شرق اروپا شد… “

اما این جاده؛ برای اذهان غربی یادآور خود به خود مارکو پولوی ونیزی است. هم آن تاجر معروفی که افسانه هایش از تمدن های دور، نقل محفل مردم شرق و غرب شد و انگیزه ی بسیاری از ملاحان برای سفر به دور دست ها. برنامه ی راه ابریشم بنیاد توس نیز، به همین منوال ادامه پیدا کرد.

نخستین صحنه ی نمایش، از دیالوگ های دو زندانی می گفت. یکی مارکو پولوی جهانگرد و دیگری روستیچلوی نویسنده. از قرار قصه، این دو پس از شکست ونیزی ها از ملاحان جنووایی در زندان های کشور جنوا گرفتار آمده بودند. در همان زندان بود که مارکوپولو از افسانه های زندگی مردمان گونه به گونه ی زمین می گفت و هم سلولی نویسنده اش، می نوشت… تا حاضرین در سالن همراه روایت های مارکوپولو به سرزمین های شرقی سفر کنند و با رقص ها و لباس های آن دوران آشنا شوند.

شیوه های متفاوت داد و ستد مردمان در “ بازار” ی که از جمله ی بنیان های فرهنگی مشرق زمین است نیز از جمله ی دیگر قسمت های ثابت برنامه بود. نمایه هایی از بازارهای گل و ادویه و فرش و جواهر در ممالک مهم شرقی از جمله صحنه های متفاوت تکه های نمایشی برنامه ی یکشنبه شب بودند. در این تکه های نمایشی، سامان خلاوه به لباس مارکوپولو در آمده و داریوش الوند، ایفاگر نقش روستیچلو شده بود.

رقص دسته جمعی شادی جنوایی ها ( پس از پیروزی بر کشور ونیز) و اجرای یک نفره ی ترانه ی “ دنیا – ایل موندو ” قسمت های بعدی برنامه بودند تا بدین ترتیب خط داستانی برنامه هم از ونیز آغاز شود و به کشورهای مشرق زمین برسد.

سفر در ادامه ی مدیترانه، به اورشلیم و دمشق و بغداد و ایران رسید و رقص ها و بازارهای آن سرزمین ها در نمایه هایی قصه گون به روی صحنه رفتند. در این میان راویان برنامه هم شمه ای از تاریخ شهرهای مهم و تاثیر گذار راه ابریشم را قرائت می کردند. در همین قسمت، دمشق، بغداد و بلخ اینگونه معرفی شدند:

 

 دمشق :

در قرن سوم میلادی ایجاد شد و یکی از قدیمی ترین شهرهای خاور میانه است. در آن زمان مرکز شکوفائی صنایع دستی مثل شمشیر سازی وتوربافی بود. دمشق شهری است منحصر به فرد که حتی امروزه هنوز آثار تمدن های یونانی، رومی واسلامی در آن دیده می شود. این شهر نخست به دست آشوری ها و سپس در سال ۵۳۰ قبل از میلاد به دست ایرانیان افتاد و در سال ۳۳۳ قبل از میلاد بخشی از امپراتوری اسکندر و چند قرن بعد پایتخت خلفای بنی امیه شد.

 

بغداد

دومین شهرقدیمی خاور میانه بغداد است که در قرن هشتم ساخته شد و پایتخت خلفای عباسی قرار گرفت. برای سالهای متمادی این شهر به عنوان مرکز فرهنگی، تجارتی و علمی دنیای اسلامی شناخته می شد. بغداد همچنان بزرگترین شهر دنیای آن روز بود و جمعیتی در حدود یک میلیون و دویست هزار نفر را در خود جای داده بود. ولی این شهر در نیمه دوم قرن 12 با حمله مغولان از بین رفت و از آن به بعد دوران افول آن آغاز شد.

 

بلخ

بلخ از خطه خراسان شهری قدیمی ست و مرکز زرتشتیان. در تقسیم بندی های امروزی درشمال افغانستان واقع است. مزارشریف را که به آرامگاه مقدس زرتشت معروف است از لحاظ تاریخی به کیومرث پادشاه ایرانی نسبت می دهند. مارکوپولو از این شهر به عنوان شهری اشرافی و بزرگ یاد می کند. یونانی ها نام آنرا “باکتریا “خوانده اند که یادآور مرکز و پایتخت تغارستان است.

گفتن از “حسن صباح ” هم شاید دیگر قسمت مورد توجه برنامه بود. مارکو پولو شخصیت غریب حسن صباح را برای روستیچلو شرح داد و عنوان کرد که او در قلعه ی الموت سکنی داشته. به پیروانش حشیش و شراب می داده و آنها را فدایی خودش می کرده.

سفرهای مارکو پولو و برنامه ی راه ابریشم در ادامه به بازار های ایران و افغانستان و چین رسیدند و رقص های بومی این سرزمین ها. هم آن طور که پیش تر اشاره اش رفت، این راه به واسطه ی “ ابریشم ” چینی ها بدین نام شهرت پیدا کرده. این برنامه در ادامه ی راه به “ چین ” رسید و پیش تر از رقص طاووس و موسیقی چینی، تمدن این سرزمین اینگونه معرفی شد:

” چین باستان صاحب یکی از قدیمی ترین تمدن های دنیا بود. سیستم سیاسی چین سلطنت وراثتی براساس سلسله یا خاندان بوده است. اولین دولت واحد چین توسط “ کین شی هوانگ” از ایالت کین در ۲۲۱ قبل از میلاد به وجود آمد. او خود را اولین امپراطور چین معرفی کرد؛ ولی امپراطوری او تنها پانزده سال طول کشید. سلسله بعدی “هان” فرمانروایی چین را بین سالهای ۲۰۶ قبل از میلاد و ۲۲۰ بعد از میلاد به دست گرفت و در میان توده ها هویت فرهنگی “هان” را ابداع کرد که تا امروز ادامه دارد… “

قصر خان مغول در چین، آخرین تکه ی نمایشی قسمت نخست برنامه بود تا حاضرین در سالن با استراحتی کوتاه برای بخش بعدی برنامه آماده شوند. دومین قسمت برنامه ی راه ابریشم از سرزمین جادویی هند می گفت و سازهای بومی آن خاک. بازار ادویه و ابریشم هند هم استیج های بعدی برنامه بودند.

سرزمین هند زادگاه امیر خسرو دهلوی ست. هم او که این برنامه به پاس بزرگداشت او ترتیب داده شده بود. بخش بعدی برنامه به مرور اشعار این شاعر پارسی گوی اختصاص داشت. سرآخر، فخری نیکزاد راوی ابیاتی از شعرهای امیر خسرو دهلوی شد.

توضیحات انجامین برنامه هم، حرف های جمیله خرازی، بنیان گذار بنیاد توس بود. او گفت که برخی از محققین غربی بر این باورند که سفرهای مارکوپولو هرگز از سواحل دریای سیاه خطور نکرده. او همچنین عنوان کرد که این تاجر ماجراجوی ونیزی، انگار قصه هایش را از دیگر تجار رومی شنیده بوده باشد؛هم آنها که در سواحل دریای سیاه با بازرگانان هندی و ترکی و ایرانی داد و ستد می کرده اند…