ادبیات ایران در هفته یی که گذشت
ادبیات یکی از قربانی هاست…
صد و نود و دو ساعت یا چیزی در همین حدود گذشته و در این مدت روزی نبوده که بهت فکر نکنیم. بوده؟ صبح بلند شدی رفتی بیرون. فکر کردی زود برمی گردی و فوقش سه چهار ساعت دور از خانه یی. به قرار و مدارهای شبت فکر کردی، به اینکه وقتی برگشتی لباس ها را از روی بند جمع می کنی یا وقتی برگشتی خواندن آن کتاب را تمام می کنی یا وقتی برگشتی حمام می کنی و شاید هم از خستگی خوابیدی تا شب. غذا درست نکردی و فکر کردی حتماً غذای نذری گیرت می آید. اما برنگشتی و کتابی که داشتی می خواندی نیمه تمام ماند.
و چون چوب الف نگذاشتی لای صفحه هایش که بدانی از کجا باید خواندن را ادامه دهی، کتاب برای همیشه صفحه یی را که در آن مانده بودی توی خودش دفن کرد. مسواکت، ریش تراشت، لباس هایت که توی جیب بعضی هایشان اسکناس های صدی و دویستی و پانصدی و سکه های بیست و پنج تومانی و پنجاه تومانی و بلیت اتوبوس یا کارت مترو جامانده، وسایل شخصی ات، نوشته ها و عکس ها و فیلم هایت همگی در آن لحظه اشیایی شدند متعلق به گذشته، شدند یادگاری و شدند میراث به جامانده از تو.اگر کسی خواست فیلم مستندی از زندگی تو بسازد یا داستانت را تعریف کند باید برود با کتاب نیمه تمام و با مسواک پیرت هم صحبت کند تا کتاب برایش بگوید که تو چه رفتاری داشتی و چطوری ورقش می زدی و زیر کدام جمله هایش را خط می کشیدی، کی و کجا خریدی اش یا قرض گرفتی اش و بعد از اینکه خواندی می خواستی باهاش چطوری تا کنی. باید برود از مسواکت بپرسد که چطوری می کشیدی اش روی دندان هایت و می رقصاندی اش توی دهانت. باید به تمام وسایلت که حالا دیگر شده اند یادگاری، مجال داده شود و تریبونی، که از تو بگویند. وقتی برایت بزرگداشت و یادبود برگزار می کنند باید از ریش تراشت دعوت شود برای سخنرانی پشت تریبون قرار بگیرد و از زندگی با تو بگوید. باید بیایند از من هم بپرسند، که آن لحظه آخر دیدمت. که همان دم که زندگی برای تو تمام شد، تو تازه برای من، برای بقیه شروع شدی در عکس ها، در فیلم ها و در نوشته های یواشکی.
کتاب های تازه
فقط همان یک کتاب نیست که نیمه کاره مانده، کتاب های زیادی از آن روز به بعد هنوز تمام نشده اند و مثل همیشه ادبیات یکی از قربانی هاست. چون داستان خواندن برای خیلی ها مال حال معمولی و روزهای معمولی و بی حادثه است. (البته شعر اینجوری نیست و الان داریم از داستان حرف می زنیم.) ادبیات از یک نظر دیگر هم قربانی است؛ قربانی سرعت. همان روز که اتفاق را دیدی و به دل حادثه رفتی نمی توانی بنشینی و داستانت را، داستانی را که دیگر نمی تواند چشمش را روی وقایع ببندد، بنویسی. باید بگذاری همه شان در تو ته نشین شوند. باید بتوانی آنقدر از حادثه دور شوی که بزرگی اش را از سر تا پا ببینی. داستان خواندن مال روزهای معمولی است و داستان نوشتن مال روزهای معمولی است و داستان چاپ کردن هم مال روزهای معمولی است. برای همین اگر می بینید کتاب های تازه کم هستند مال روزهای غیرمعمولی مان است. برای همین وقتی هر هفته می روی سراغ پیشخوان کتاب های جدید، می بینی دو سه عنوان بیشتر اضافه نشده است.
از کاوه میر عباسی بعد از کتاب «چه کردند ناموران» یک مجموعه داستان دیگر هم چاپ شده به اسم «هفت روز نحس» که اسمش آدم را یاد «هفت روز شگفت انگیز» الری کوئین می اندازد. «هفت روز نحس» شامل چهار داستان و تجربه هایی در ژانر وحشت است که کتابسرای نیک چاپش کرده. میرعباسی دوسه سال پیش گفته بود دیگر نمی خواهد ترجمه کند و ترجیح می دهد خودش بنویسد و تالیف کند و رمان هفت جلدی اش را تمام کند.
لوکلزیو کشت ما را. از یک سال پیش به این طرف همین طور کتاب است که از او ترجمه می شود. چون برنده جایزه نوبل ادبی سال 2008 شده حالا هم یک رمان دیگر از او را نشر افق چاپ کرده؛ «ماهی طلا» ترجمه فرزانه شهفر. فعلاً کتاب قابل عرض دیگری چاپ نشده.
کتاب سوم با یک میلیارد تیراژ
فرهاد جعفری نویسنده کافه پیانو به خبرگزاری برنا گفته شرطش برای ناشران که پیشنهاد انتشار کتاب دومش را داده اند، این است که فروش 500 هزار جلد از آن را تضمین کنند و اگر ناشری پیدا نکرد که رکورد چاپ کتاب در طول تاریخ ایران را بشکند و در چاپ اول کتاب تیراژ 500 هزار نسخه یی داشته باشد و فرهاد جعفری را وارد کتاب ثبت رکوردهای گینس کند، کتاب هایش را ناچاراً خودش منتشر خواهد کرد.
کافه پیانو به چاپ بیست وششم رسیده و کتابفروشان می گویند دیگر نه مردم، که نهادها و سازمان های دولتی خریدار آن هستند. این کتاب در هر چاپ حدود دوهزار و 500 نسخه تیراژ داشته یعنی در کل چیزی حدود 65 هزار نسخه. اما جعفری گفته؛ «طبق آماری که به من داده اند تاکنون صدهزار جلد از کافه پیانو فروش رفته است. اما من تاکنون حتی برای مجوز هم اقدامی نکرده ام چرا که فکر می کنم در کشوری که یک فوتبالیست طی یک دوره در مجموع چندساعتی را در میدان مسابقه حضور دارد و درآمدش حتی نزدیک به یک میلیارد تومان برسد، دور از شأن نویسندگان و صنعت نشر ما است که اثر یک نویسنده با تیتراژ دو سه هزارتایی، به زحمت و بعد از یک یا دو سال به فروش برسد و عایدی او از کارش تنها، چیزی حدود یک، دو یا سه میلیون تومان باشد.» احتمالاً جعفری در انتخاب شغل اشتباه کرده. او اگر فوتبالیست می شد روزنامه ها و رسانه ها بیشتر تحویلش می گرفتند و جنجال هایی را که درست می کند بیشتر محل می گذاشتند و جایی از صفحه ها یا برنامه های خود را به آن اختصاص می دادند و به دغدغه مالی اش هم جواب داده می شد. اما حالا با این حرف ها او شبیه آدمی است که رفته بالای برجی، داد می زند برید کنار می خوام خودمو پرت کنم پایین و آن پایین حتی یک آدم پیدا نمی شود که سرش را بلند کند و نگاهی به او بیندازد. مردم دارند زندگی شان را می کنند و سازمان آتش نشانی این روزها کارهای واجب تری دارد تا بیاید نمایش جعفری را کامل کند و برای نجات او تشک نجات پهن کند. در این نمایش خودکشی، فقط فرهاد جعفری می تواند خودش را نجات دهد و شاید هم در رودربایستی با خودش و در انتقام به مردمی که نگاهش نمی کنند و ماشین آتش نشانی که نمی آید جانش را نجات دهد خودش را بالاخره پرت کرد پایین.
کارگران، دلاوران، نام آوران
محمدرضا سرشار معتقد است نباید اطلاق عنوان «کارگر» به اهل قلم به آنها بربخورد. او در یادداشتی نوشته؛ «نباید اطلاق عنوان «کارگر» به اهل قلم را، به معنای فروکاهیدن شأن این تخصص دانست بلکه این همنامی، تنها الزامی برای رسیدن به دایره واژگانی مشترک با نهادهای قانونی ذی ربط و در نتیجه استیفای حقوق اهالی قلم است.» ظاهراً نهادهای قانونی عاجز از اضافه کردن و به کارگیری نویسندگی به عنوان شغل در فهرست شغل های خود هستند و هر شغلی را که تعریفی و حقوقی در قانون کار برایش در نظر گرفته نشده باشد به اسم کارگر نامگذاری می شود. برای اهل قلم فراهم کردن ا مکانی برای چاپ کتاب ها و نماندن پشت درهای ارشاد مهم تر از حقوق و مزایای دیگر است چون خیلی از آنها دیگر یادگرفته اند در این اوضاع نابسامان اقتصاد نشر دوشغله باشند.
محمدرضا سرشار از طرف وزارت ارشاد برای انتشار یکصد کتاب از یکصد نویسنده انتخاب شده و انتشارات اتکا ناشر این طرح است.
اگر دندان داشت
علی معلم دامغانی شاعری است که به ریاست فرهنگستان هنر برگزیده شده اما خودش گفته مرا چه به این کارها. ایرنا هم در واکنش به این شکسته نفسی بی مورد گفت وگوهایی کرده که نشان می دهد این طور که معلم می گوید نیست.
جهانگیر الماسی با اینکه بازیگر است اما شعرهای معلم را خوانده و گفته؛ «با اینکه از برنامه های معلم اطلاعی ندارم اما او از شخصیت قابل احترامی برخوردار است و از دست اندرکاران قابل اعتنای ادبیات فارسی است.» این دو ویژگی مهم که چون رازی در سالیان بودند و الماسی از آنها پرده برداشت، نشان می دهد علی معلم واقعاً بهترین گزینه برای ریاست فرهنگستان هنر است، تا جایی که یوسفعلی میرشکاک به مجله ایراندخت گفته؛ «این بزرگوار مجمع همه هنرهاست. تا هنگامی که دندان داشت نی می زد و در نی زنی جزء استادان است. دریغا که پیری دیگر نمی گذارد. در دف هم تا آنجا که خبر دارم ایشان جزء استادان است. طراحی و نقاشی ایشان حریف ندارد. در شاعری هم که در ردیف سنایی و عطار و حافظ و مولانا و سعدی و بیدل است. اینها که شمردم چند تا شدند، نمی دانم. ولی تاکنون کارهای او چاپ نشده است.» احتمالاً میرشکاک مولوی را مثل ترک ها شاعری متعلق به کشور ترکیه می داند که اسمش بین شاعرانی که معلم مثل آنهاست خالی است. اما سرانجام علی معلم قبول کرد رئیس فرهنگستان هنر شود.
کتاب های شبانه
خیری عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس با اشاره به اهمیت ارتقای فرهنگ شهروندی بر لزوم ایجاد امکانات به منظور گسترش کتابخوانی برای شهروندان تاکید کرده و گفته از برنامه های مد نظر، شبانه روزی کردن برخی کتابخانه هاست که این اقدام مطمئناً با استقبال شهروندان مواجه خواهد شد. بعد هم که این برنامه آماده اجرا شد نیروی انتظامی و اداره اماکن اعلام می کنند اجرای آن به صلاح امنیت کشور نیست مثل ماجرای پخش شبانه فیلم ها از چند سینما در روزهای رمضان.
تصویب لایحه
لایحه «ساماندهی فرآیند حمایت از ناشران، موزعین و کتابفروشان در شهر تهران» با رای اکثریت اعضای شورای شهر تهران به تصویب رسیده است. به گزارش مهر سابقه لایحه «ساماندهی فرآیند حمایت از ناشران، موزعین و کتابفروشان در شهر تهران» به آغاز کار شورای شهر سوم برمی گردد که آن زمان قرار بود شهرداری لایحه یی را برای حل مشکلات سکونتی کتابفروشان و استقرار آنها در واحدهای مسکونی ارائه دهد که این کار بعد از چند بار بررسی و ارجاع نهایتاً با یکسری اصلاحات مطرح شد.
پیشتر هم حسن کیائیان رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در دفاع از این لایحه گفته بود؛ نزدیک به 13 صنف از جمله پزشکان، دفترداران اسناد رسمی و وکلا می توانند در اماکن مسکونی مستقر باشند و فعالیت کنند و از مزایای این استقرار برخوردار باشند. سوال این است که چرا به صنف ناشر و کتابفروش این اجازه داده نمی شود؟
کیائیان تعطیلی یا تغییر شغل 250 کتابفروشی را در هفت هشت سال گذشته یکی از دلایل حمایت خود از این لایحه عنوان کرده و گفته بود با اجرای این لایحه علاوه بر رونق مجدد کار کتابفروشی ها، بسیاری از هزینه ها نیز از دوش دولت و شهرداری برداشته می شود.
اولین شهر ادبی جهان کجاست
سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد در همایش تجلیل از فعالان قرآنی و چهره های فرهنگی استان فارس در تالار آزادی شیراز گفت؛ «نام شیراز و فارس با شعر و ادب عجین شده است و ما معرفی بزرگان ادب و هنر را از مسوولیت های خود می دانیم»
او با بیان اینکه شیراز دومین شهر ادبی جهان است، عنوان کرد؛ «این وزارتخانه در زمینه معرفی بزرگان ادب و هنر این استان مسوولیت سنگینی برعهده دارد. »
وزیر ارشاد ترجیح داد اسمی از اولین شهر ادبی جهان که معلوم نیست کجاست، نبرد و همین طور اسمی از بزرگان ادب و هنر که قرار است معرفی آنها یکی از وظایف وزارت ارشاد باشد.
دردمندان جهان متحد شوید
علی اوجبی سرپرست دبیرخانه بیست و هفتمین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران گفته داوری های مرحله دوم این جایزه از 15 دی ماه آغاز خواهد شد. در بیست و هفتمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، 18 هزار و 469 اثر به دبیرخانه ارسال شده و مورد داوری قرار گرفته است. مخ آدم از این همه کتاب سوت می کشد و دل هر انسان دردمندی به حال داوران این جایزه که همه این 18 هزار کتاب را بررسی کرده اند به درد می آید.