پاتریک جی باکنان
جورج بوشدر سخنرانی سالانه خود در سال 2002 با شاره به کشور های تشکیل دهنده محور شرارت گفت: ”آمریکا اجازه نخواهد داد خطرناک ترین حکومت ها ما را با مخرب ترین سلاح ها تهدید کنند.“
او در مورد کره شمالی شکست خورد. آیا با احتساب اینکه هیچ مدرک مستندی درباره وجود برنامه تسلیحات هسته ای ایران در دست نیست، او شکست دربرابر ایران را هم خواهد پذیرفت؟
ویلیام کریستول از مجله ویکلی استاندارد روز 22 ژوئن گفت در صورت برنده شدن باراک اوباما، احتمال حمله به ایران پس از انتخابات بیشتر است. از قرار معلوم بوش به جان مک کین اعتماد خواهد نمود تا ایران را بدور از قدرت هسته ای نگاه دارد.
آغاز جنگ سوم در خاورمیانه برعلیه کشوری به بزرگی سه برابر عراق و پس به ارث گذاشتن آن برای رئیس جمهور بعدی اقدامی غیرمسؤلانه جنایتکارانه است. این تنها کنگره است که اختیار فرمان آغاز یک جنگ را دارد.
امروز اسرائیل هم با تهدید حمله خودسرانه به ایران بوش را برای شروع یک جنگ پیشگیرانه تحت فشار قرار می دهد.
اسرائیل در ماه آوریل به آموزش پنج روزه دفاع غیرنظامی پرداخت. در ماه ژوئن هم 100 جنگنده اف 15 و اف 16 را به همراه تانکرهای سوخت و هلیکوپترها به سوی یونان اعزام کرد تا برای نمایشی جنگی به تمرین بپردازند. این هواپیماها 1400 کیلومتر پرواز کردند و این معادل مسافت لازم برای رسیدن به تأسیسات هسته ای ایران در نطنز است.
ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل هم در ماه ژوئن پس از بازگشت از دیدارش با بوش به هموطنانش گفت: ”ما درباره پرداختن به موضوع تهدید ایران به توافق رسیدیم… اکنون بسیاری ازابهامات من در مورد ابزار،زمان وعزم آمریکا حل شده است.“
او گفت: “جورج بوش وخامت تهدیدهای ایران و لزوم دفع آن را درک می کند و قصد دارد تا قبل از پایان دوره ریاست جمهوریش اقدامی انجام دهد… مشکل ایران به توجه فوری نیاز دارد؛ من هیچ دلیلی برای تأخیر نمی بینم، آن هم به این بهانه که 7.5 ماه دیگر رئیس جمهور جدیدی در کاخ سفید خواهد بود.“
اگر بوش به بحث درباره جنگ با ایهود اولمرت مشغول است، پس چرا درباره آن با کنگره و مردم وارد بحث نمی شود؟
شائول موفاز معاون نخست وزیر اسرائیل 6 ژوئن تهدید کرده بود: “اگر ایران به برنامه تسلیحات هسته ای خود ادامه دهد، ما حمله خواهیم کرد.” همین کافی بود تا بهای نفت 9 درصد افزایش یابد.
آیا اگر آمریکا کمک نکند، اسرائیل به بلوف یا طرح ریزی برای حمله به ایران دست خواهد زد؟
حملات هوائی گذشته اسرائیل به مقر سازمان آزادیبخش فلسطین در تونس (PLO)، رآکتور اسیراک در عراق و مرکز مشکوک به استقرار رآکتور هسته ای سوریه در سپتامبر قبل، درجات بالایی از جسارت را به این کشور داده است.
با همه اینها، حمله به ایران به این سادگی ها نیست.
اسرائیل فاقد قابلیت های موشکی کروز و ضد ردیابی برای از کارانداختن سیستم دفاع هوایی ایران است و دیگر از عامل غافلگیری نیز بهره مند نیست. احتمالاً هواپیماها و خلبانان اسرائیلی مفقود خواهند شد.
ضمناً اسرائیل توان باقی ماندن در فضای بالای هدف و انجام حمالات مکرر را ندارد. نیروی هوایی آمریکا در سال 1991 و قبل از آغاز حرکت ژنرال نورمن شوراتسکف، عراق را صدها بار در روز برای پنج هفته متوالی بمباران نمود.
علاوه بر اینها، اگر ایران واقعاً به توانایی غنی سازی دست یافته باشد، قطعاً سانتریوفوژها را به نقاطی منتقل نموده که از دسترس اسرائیل دور باشد و احتمالا در صورت تخریب قابلیت دوباره سازی آنها را نیز خواهد داشت.
اسرائیل برای دسترسی به نطنز می بایست از فراز ترکیه یا سوریه، عراق تحت اشغال آمریکا و یا عربستان سعودی بگذرد. آمریکا در صورت دادن اجازه پرواز از فراز خاک عراق، شریک این اقدام محسوب خواهد شد. این مسأله از نظر اروپایی ها که از تحریم های ما پشتیبانی کرده و خواهان حل و فصل دیپلماتیک مناقشه هسته ای هستند چگونه ارزیابی خواهد شد؟
از آن گذشته چگونه می توان از پاسخ احتمالی ایران مطمئن بود؟
آیا ایران با راکت به اسرائیل حمله خواهد نمود و سپس مقابله به مثل موشک های جریکو و کروز از زیردریایی های اسرائیل را به راه خواهد انداخت؟ آیا با قایق های انتحاری به جان تانکرها و کشتی های جنگی آمریکا در خلیج فارس خواهد افتاد؟
درحالیکه بهای هربشکه نفت خام 140 دلار است، حملات هوایی اسرائیل به ایران می تواند به سقوط 2000 واحد از شاخص های بورس جهانی منجر شود.
از حماس، حزب الله و سوریه چه کاری برخواهد آمد؟ هر سه طرف درگیر گفتگوهای غیرمستقیم با اسرائیل هستند. ایران می تواند بهای گزافی را بر نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان تحمیل نماید که به نوبه خود جنگ هوایی تلافی جویانه آمریکا برای پایان بخشیدن به نزاعی که اسرائیل آغازگرش بوده را بدنبال خواهد داشت. با همه اینها، جنگ با ایران تصمیمی نیست که اتخاذ آن از سوی بوش به اولمرت سپرده شود.
دریاسالار مایکل مولینز رئیس ستاد مشترک آمریکا سه شنبه گذشته عازم اسرائیل شد. شبکه خبری سی بی اس به نقل از مقامات آمریکایی گفت این سفردر زمانی انجام می شود که “اسرائیلی ها فشار زیادی بر دولت بوش برای حمله به مجموعه هسته ای ایران واردآورده اند.“
دیک چنی معاون رئیس جمهور آمریکا از حمله آمریکا حمایت می کند، در حالیکه رابرت گیتس وزیر دفاع و مولینز مخالف آن هستند.
تصویب قطعنامه شماره 362 مجلس توسط کنگره که از حمایت لابی اسرائیل برخوردار بوده و از جرج بوش می خواهد یک محاصره دریایی علیه ایران اعمال نماید، به منزله یک اقدام جنگی خواهد بود.
آیا اکنون زمان آن نیست که با مردم آمریکا در مورد جنگی که برایمان طرح ریزی کرده اند، به مشورت بنشینند؟
منبع: سانفرانسیسکو کرونیکل- اول ژوئیه