یک: مجید جمالی فشی در سکوت پای چوبه دار رفت؛ هیچ یک از نهادهای بین المللی و حقوق بشری کوچکترین اعتراض یا حتی اشاره ای به اعدام او نکردند و با همه ابهامات و سئوالاتی که درباره او و ترور مسعود علیمحمدی وجود دارد همچنان سکوت را نشکسته اند.
گویی که آنها نیز مرگ را مستحق جوان 24 ساله ای می دانند که اتهامش ترور یک استاد دانشگاه است و به آیه قصاص در کتاب دینی مسلمانان که اکنون 33 سال است در قوانین جمهوری اسلامی ثبت شده ایمان آورده اند!
هیچ یک از نهادهای بین المللی و حقوق بشری نپرسیدند که مجید جمالی فشی در کدام دادگاه محاکمه شد، مستندات دادگاه برای محکومیت و صدور حکم اعدام برای او چه بود؟ آیا امکان دفاع از خود را داشت؟ آیا وکیل اختیاری داشت؟ در چه شرایطی در مقابل دوربین های صدا و سیمای جمهوری اسلامی نشست و علیه خود اعتراف کرد؟ آیا تنها مستندات، اعترافات او علیه خود بود؟
همان نهادها و گروههایی که برای سکینه محمدی آشتیانی (زنی که همسرش را به قتل رسانده بود و به اتهام زنا و قتل، محکوم به سنگسار و سپس اعدام شده ) کمپین ها و آکسیون های مختلف راه انداختند، از کنار اعدام مجید جمالی فشی به راحتی گذشتند و حتی پس از اعدام، پخش تصویر فتوشاپی در برنامه 20:30 که ادعا می شد تصویر پاسپورت اسرائیلی مجید جمالی فشی است و افشای آن نیز، تلنگری به این گروهها نزد.
دفاع از حق حیات سکینه محمدی آشتیانی به عنوان یک انسان جای هیچ تردید و ابهامی ندارد. اما سئوال این است که مجید جمالی فشی حق حیات نداشت؟ گروههایی که مخالف حکم اعدام هستند چرا اشاره ای هم به اعدام این جوان 24 ساله ندارند؟ آیا حقوق بشر و حق حیات گزینشی است؟
این بدین معنا نیست که یک متهم یا مجرم بدون مجازات آزاد شود بلکه روی سخن با کسانی است که برای دفاع از حق حیات سکینه محمدی آشتیانی او را تا سطح یک قهرمان و شیرزن غیور و.. بالا بردند و از حق حیات مجید جمالی فشی به سادگی گذشتند.
دوم: معصومه کرمی، همسر مسعود علیمحمدی میگوید در صحنه اعدام مجید جمالی فشی، به دلیل اینکه تحمل دیدن صحنه اعدام را نداشت و علیرغم آنکه از او خواسته بودند حضور نیافت. به گفته او خانواده مجید نیز حضور نداشتند و تنها شاهد اعدام، همسر خواهر مسعود علیمحمدی بوده که گفته است مجید حتی یک کلمه هم حرف نزد، پای چوبه دار رفت و اعدام شد. اما برنامه 20:30 صدا و سیمای جمهوری اسلامی، اعترافات جدیدی از مجید پخش کرده و مدعی شده است او لحظاتی قبل از اعدام چنین اعترافاتی کرده است. سئوال این است انسانی که تا لحظاتی دیگر پای چوبه دار می رود چگونه به این خونسردی جلو دوربین می نشیند و علیه خود دست به اعتراض می زند؟
سوم: همین برنامه 20:30 تصویری از پاسپورتی را نشان میدهد که مدعی است تصویر پاسپورت اسرائیلی مجید جمالی فشی است. اما یک سرچ ساده در اینترنت و مقایسه تصویر پاسپورت پخش شده از صدا و سیما با تصویر پاسپورتی اسرائیلی در ویکی پدیا به سادگی این ادعا را رد می کند. فتوشاپ کاران حتی به خود زحمت جابجایی جای مهرها را هم نداده اند. مجید جمالی فشی بر اساس ادعای مسئولان امنیت جمهوری اسلامی موقع اعدام 24 سال داشته است اما در تصویر فتوشاپ شده تاریخ صدور 9 سال پیش است یعنی براساس این تصویر زمانی که او تنها 15 سال داشت برایش پاسپورت اسرائیلی صادر شده است. سئوالاتی نیز درباره عکس استفاده شده در این تصویر وجود دارد؛ عکسی که کمتر عقل سلیمی می پذیرد در کشوری به عنوان عکس پاسپورت مورد قبول واقع شود و از سوی دیگر این عکس به 24 سالگی مجید جمالی فشی می خورد نه 15 سالگی او. و مسائل دیگری در این باب که در این لینک می توانید مشاهده کنید.
حال سئوال این است که چرا دست اندرکاران برنامه 20:30 و همچنین دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی تا این حد ناشیانه دست به فتوشاپ می زنند و دست آویز تصویری می شوند که در ویکی پدیا در دسترس همگان هست؟ آیا دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی با تمام دبدبه و کبکبه اش دسترسی به نمونه ای از پاسپورت اسرائیلی نداشته؟ آیا آنها روزنامه نگاران، منتقدان و مخالفان خود را تا این سطح دست کم می گیرند و تصور می کنند کسی زحمت یک سرچ ساده را نیز به خود نخواهد داد؟ آیا عمدی در استفاده از چنین تصویر دم دستی وجود دارد؟ و مهم تر از همه اینکه حالا که به گفته خود، عامل ترور مسعود علیمحمدی را اعدام کرده اند چه ضرورتی ایجاب می کند پس از اعدام، دست به چنین فتوشاپ کاری های ناشیانه ای بزنند؟ آن هم در شرایطی که صدایی از هیچ نهاد و گروهی هم در باب اعدام این جوان 24 ساله در نیامد و فشاری متوجه جمهوری اسلامی نبود.
چهارم: به غیر از مجید جمالی فشی در این پرونده 30 الی 40 نفر بازداشت شده اند. مجید جمالی فشی به عنوان عامل اصلی معرفی و اعدام شد اما تاکنون درباره سایر بازداشت شدگان کوچکترین اطلاع رسانی صورت نگرفته است. این بازداشت شدگان چه کسانی هستند؟ چرا هیچ نامی از آنها نیست و چه سرنوشتی در انتظار آنهاست؟
پنجم: - پس از ترور مسعود علیمحمدی، سازمان انرژی اتمی ایران هرگونه ارتباط و همکاری این استاد دانشگاه با این سازمان را رد کرد. همسر او اما میگوید که دولت ایران به او گفته است همسرش از دانشمندان هسته ای بوده؛ مساله ای که کمتر کسی بدان توجه کرد. اگر مسعود علیمحمدی از دانشمندان هسته ای بوده و با برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی همکاری داشته چرا سازمان انرژی اتمی ایران به صراحت آن را رد کرد؟ آقای علیمحمدی چه نوع فعالیت های سری داشته که “دولت ایران” از آن سخن می گوید؟ روایت های مختلفی در مورد او و علل و عوامل ترورش از سوی رسانه های موافق و مخالف حکومتی مطرح شد؛ روایت هایی که چهره هایی متفاوت از این استاد دانشگاه ارائه می داد. در برخی از این روایت ها او، حامی میرحسین موسوی و سبزها معرفی شده بود و اینکه وی توسط جمهوری اسلامی ترور شده، برخی دیگر هم از او به عنوان دانشمند هسته ای نام می بردند و ترور وی را به مجاهدین خلق و با همکاری موساد نسبت می دادند. به عبارت دیگر گروهها و وابستگان سیاسی از طیف های مختلف براساس منافع خود در این زمینه اظهار نظر کرده و می کنند. اما سئوال این است که چرا ابتدا ارتباط مسعود علیمحمدی با فعالیت های هسته ای ایران به صراحت رد می شود و سپس در نوع گزارش ها و مصاحبه های مسئولان امنیتی و قضایی درباره این پرونده، ترور او به دشمنان برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی مرتبط می شود و تا بدانجا پیش می روند که به خانواده اش می گویند او در برنامه های هسته ای بوده اما فعالیت اش سری بوده.
ششم: همسر مسعود علیمحمدی، زنی سیاسی نیست او زنی معمولی است که تا پیش از ترور همسرش، زندگی معمولی داشته. در عین حال تنها کسی است که در ارتباط با این پرونده ترور پاسخگوی رسانه ها است. به چالش کشیدن این زن داغدار که احساساتش جریحه دار شده کمکی به روشنگری ها نخواهد کرد چه بسا که او نیز به خاطر شرایط امنیتی حاکم بر کشور ملاحظاتی داشته باشد. سو استفاده دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی از احساسات جریحه دار شده او و تبدیل او به مهره ای در جهت دفاع از برنامه هسته ای جمهوری اسلامی نیز کمکی به جمهوری اسلامی نکرده و نمی کند و بلکه بر ابهامات بیش از پیش می افزاید. هر چند به شخصه وقتی سراغ او رفتم تلاش کردم همه روایت های متضاد را مطرح کنم و از او پاسخی دریافت دارم اما معتقدم که ترور مسعود علیمحمدی به خیل عظیمی از پرونده های همیشه باز در افکار عمومی پیوسته که در مقطع فعلی نمی توان این ادعاها را بدون داشتن مستنداتی رد یا تایید کرد.
و در نهایت اینکه همچنان و با وجود همه ابهامات و سئوالات، سکوت نهادهای حقوق بشری و بین المللی در قبال این پرونده و اعدام مجید جمالی فشی ادامه دارد.