می ترسم بلایی سرش آمده باشد

نویسنده

samanrasoulpour.jpg

‏ سامان رسول پور

روناک صفا زاده، فعال زنان و عضو کمپین یک میلیون امضا در سنندج، 13 روز است در بازداشت نیروهای امنیتی ‏به سر می برد.“روناک”کلمه ای کردی است به معنای روشنی و نور و شهناز احمدی مادر این فعال 21 ساله در ‏گفتگو با روز می گوید: “زندگی ما بدون روناک مان تاریک و خفه است”.همزمان 600 نفر از مدافعان حقوق برابر ‏با امضای بیانیه ای خواستار آزادی فوری “روناک صفا زاده” شدند.گفتگوبا خانم صفازاده در پی می آید.‏

roonakszadeh.jpg

‎ ‎آخرین خبر از وضعیت روناک چیست؟‎ ‎

متاسفانه هیچ خبری از او نداریم. امروز به ستاد خبری رفتم و از آنها درخواست کردم اجازه دهند دخترم را ملاقات ‏کنم.گفتند این امکان وجود ندارد.بعد گفتم حداقل بگذارید تلفنی با او حرف بزنم.به من گفتند به منزل برگرد حتما تماس ‏می گیرد اما 13 روز است که او تماسی با ما نداشته است.وقتی هم می گویم من نگران دخترم هستم فقط می گویند به ‏خانه برگرد حال دخترت خوب است.من واقعا نمی دانم حال دخترم خوب است یا نه.نگرانم.‏

‎ ‎نمی گویند چرا اجازه ی ملاقات با او را نمی دهند؟‏‎ ‎

چیزی به ما نمی گویند. می ترسم بلایی سرش آمده باشد، بزرگترین ترس من همین است.اگرکسی می خواهد کمکی به ‏ما بکند خواهش می کنم الان تا دیر نشده کمک کند. روناک به کمک نیاز دارد.تا زمای که او زنده است کمکمان کنید.ما ‏دقیقا نمی دانیم روناک در چه حالی است، به ما نمی گویند فقط می گویند حالش خوب است. هر روز به دادگاه می روم، ‏به دادگستری و حتی به ستاد خبری همه ی می گویند ما نمیدانیم او کجاست. رفتن به این سه مکان شده کار هر روز من.‏

‎ ‎این مدت که روناک پیشتان نیست سخت بوده؟‎ ‎

با هزار بدبختی و مکافات گذشته بر ما. بچه هایم دارند دیوانه می شوند، در طول زندگیمان سختی زیاد کشیده ایم اما ‏هیچ کدام به اندازه ی زندان رفتن روناک مرگبار و غیر قابل تحمل نبوده. مادرم، به کلی فلج شده است. برادرها و ‏خواهرهای روناک دارند دیوانه می شوند. هیچ کاری از ما بر نمی آید. زندگی ما بدون او تاریک و خفه شده است. ما ‏روناک را به خدا می سپاریم.‏

‎ ‎شما می دانید روناک چه هدفی داشت و برای چه چیزی تلاش می کرد؟‏‎ ‎

برای حقوق زنان کار می کرد. خدا شاهد است اگر روزی 500 تومان پول به او می دادیم آنرا خرج مردم فقیر می ‏کرد. به بچه های روستایی کمک می کرد. برای اینکه به بچه های پشت کنکوری درس بدهد به روستای حسن آباد می ‏رفت و به بچه های آنجا رایگان درس می داد.شبها هم که به خانه بر می گشت طاقت غذا خوردن نداشت. هر وقت و ‏ناوقتی مشغول کمک بود به آدمهای محتاج. می گفت آنها پول ندارند معلم خصوصی بگیرند می رفت بدون چشم داشت ‏به آنها درس می داد.خواب و خوراکش شده بود کمک به مردم. برای زنان بی سرپرست کار می کرد.خیلی حسرت می ‏خورد برای دختران بی بضاعت که تعدادشان هم کم نیست اینجا.می گفتم دخترم همه ی این مشکلات را تو نمی توانی ‏درست کنی.اما این حرفها به گوشش نمی رفت و به کارهایش ادامه می داد.‏

‎ ‎به عنوان یک مادر چه احساسی دارید از اینکه دخترتان الان زندان است؟‎ ‎

من مادرم، نمی خواهم بچه ام یک دقیقه ناراحت باشد.دخترم روح بزرگی دارد اما جسمش ضعیف است؛ به خاطر این ‏همه زحمتی که می کشد.شاید خودش خوشحال باشد ومن می دانم الان تنها ناراحتیش دوری از خانواده است.من واقعا ‏خیلی خیلی ناراحتم اما شاید خودش راضی باشد از اینکه به خاطر هدفش به زندان افتاده است.‏

‎ ‎پس هم ناراحتید و هم معتقدید که دخترتان کار بدی انجام نداده است؟‏‎ ‎

من بسیار احساس غرور می کنم چون می دانم دخترم گناهکار نیست، چون کاملا به او و کارهایش اعتماد دارم.برای ‏من جای افتخار است فقط نگرانم بلایی سرش بیاید و مشکلی برایش درست شود. روناک همیشه به دیگران کمک می ‏کرد. حالا که او زندان است خواهش می کنم همه کمک کنند برای آزادی او. ما نامه ای نوشتیم و از کارها و کمکهایی ‏که روناک در گذشته انجام داده گفتیم و امروز نامه را تحویل ستاد خبری دادیم تا آنها هم بدانند که دختر من هیچ کار ‏غیر قانونی انجام نداده است اهدافی انسانی داشته است.و گفتیم ببینید که کارهای روناک به غیر از خیر چه ضرری ‏برای مردم داشته است؟ ‏

‎ ‎نامه را از شما گرفتند؟‎ ‎

بله نامه را تحویلشان دادیم.گفتند شاید این نامه به پرونده ی او کمک کند.‏

‎ ‎با توجه به همه ی این مشکلات و ناراحتی هایی که در این چند روزه داشته اید، اگر دخترتان آزاد شود ‏برای فعالیتهایش مانعی ایجاد نمی کنید؟‎ ‎

ما مانعی برای کارهای او ایجاد نمی کنیم چون تمام کارهایش در دفاع از حقوق زنان ودر راستای انسانیت بوده است. ‏همیشه می گفت: انسان باید انسان باشد. به دیگران کمک کند و ظلم به کسی نکند و ظلم را از کسی هم قبول نکند.با ‏وجود اینکه می دانم ناراحت می شود اگر این را بگویم، اما چند روز قبل از بازداشتش، برایش کفش خریدم تا کفشهای ‏کهنه اش را درآورد، اما بعد از چند روز دیدم کفش نو را به دختر نیازمندی داده است. کمک به دیگران اصلی ترین ‏خصوصیت دخترم است، من چطور مقابل این کارهایش را بگیرم. من مواضع و اهداف انسانی دخترم را کاملا قبول ‏دارم و به آن احترام می گذارم.‏

‎ ‎تاثیر فعالیتهای روناک بر اعضای خانواده چطور بود؟‏‎ ‎

واقا کارهای او تاثیر زیادی بر روی من و خواهرهایش گذاشته است. ما حرفهای او را قبول داشتیم و من خودم از ‏حرفهایش و کارهایش لذت می بردم. از نظر من او هیچ کار غیر قانونی انجام نداده است و این را دوستان او می دانند. ‏او چند سال است که افتخاری برای یک تشکل دفاع از حقوق زنان کار می کرد ومی گفت: این وظیفه ی انسانی من ‏است که بدون چشمداشت به دیگران کمک کنم.‏

‎ ‎چه درخواستی دارید از مدافعان حقوق بشر؟‎ ‎

خواهش می کنم هر چه از دستتان می آید برای روناک و امسال وی دریغ نکنید. من حتی از دولت هم در خواست می ‏کنم که به آزادی وی کمک کند چون او غیر از کارهای انسانی و کمک به دیگران کار دیگری نکرده است. او خودش ‏همیشه می گفت وظیفه ی انسانی من این است که از حقوق زنان و سایر محرومین دفاع کنم.‏

‎ ‎اگر روناک آزاد شد، در لحظه ی اول چه چیزی به او می گویید؟‎ ‎

می گویم دخترم راهت را ادامه بده.می گویم اگر هم این کارها برایت مشکل ساز است چاره ای نیست و انجام نده. چون ‏من در این 13 روز خیلی سختی و عذاب کشیدم، کارهایش را دوست دارم اما نگرانشم.البته من می دانم که او نمی ‏تواند از عقیده ی خودش بگذرد و من هم عقیده ی او را قبول دارم.او همیشه می گفت نه ظالم باشید و نه اجازه دهید ‏کسی بر شما ظلمی کند.من هم الان این را می گویم، روناک ظالم نبوده و نباید کسی هم بر او ظلم کند.قصد او فقط ‏انسانیت بوده است و بس.‏

‎ ‎در کل از روناک راضی هستید؟‎ ‎

کاملا!‏‎ ‎روناک دخترخیلی با معرفتی است و کاملا از او راضی هستم و خیلی با درک و شعور بود و حرفهایی می زد ‏که آدم های 70 ساله هم بلد نبودند.‏