چهره ی متکی دیدن داشت وقتی که رییس جمهورِ سنگال در گوشی با کسی حرف زد و بعد رو به متکی کرد و گفت شما دیگر وزیر خارجه نیستید و عزل شده اید و برخاست و رفت.
وزیر خارجه ی معزول خشکش زده بود و در بازگشت از کاخ ریاست جمهوری دیگر از آن اسکورت تشریفات هم خبری نبود. جمهوری اسلامی شمه ای از آداب دیپلماتیکش را به رخ وزیر خارجه اش می کشید و احمدی نژاد خیلی راحت و با چند خط، متکی را که پنج سالی در کابینه خدمت کرده بود به کناری می انداخت.
متکی سراسیمه به تهران آمد، شرحی از شرم زدگی اش در بلاد غربت داد و این سو و آن سویِ نظام هم بودند کسانی که دلداریش دهند و کار رییس بی رحم را نکوهش کنند اما احمدی نژاد خونسرد می گفت که منوچهر متکی نه ماموریتی داشته و نه بی خبر بوده از عزلش و این را هم در پرده گفت که اصلا از همان اول و سال ۸۴ این وزیر را نمی خواسته و در ابهام ماند که آیا احیانا از جایی و به سفارش کسی تحمیل شده بود.
چند باری هم صدایی از وزیر معزول برخاست که هر چه احمدی نژاد می گوید، دروغ است و حواله اش داد به آینده و امروز،همان آینده است که منوچهرمتکی، سر از کمین در آورد و چنان اعلام آمادگی ای برای انتخابات ریاست جمهوری کرد که انگاری سال بعد با احمدی نژاد، رقابت دارد.
منوچهر متکی در نامه ای بلند و بالا، اول به خانواده های ایرانی سلام کرد و آخرش هم به رهبری اطمینان داد که برنامه هایی دارد که مورد عنایت آن مقام قرار خواهد گرفت و در وسط های نامه هم به صراحت احمدی نژاد و دولتش رابه باد انتقاد گرفت که معلوم نیست با پول نفت چه کرده اند و از قرار مردم نمی خواستند مملکت به چنین روزی بیفتد و ای بسا آمارِ تلخ و صداقت بهتر از عوام فریبی و دروغ است، نامه متکی همچنان ادامه دارد……
کسی چه می داند، اگر روزگار به عقب بازگردد و رییس جمهورِ سنگال در گوشی با کسی صحبت نکند و بعد از ملاقات، ماشین های اسکورت بیایند، حالا دیگر از این بحث خانوادگی خبری نمی شد و شاید این روزها و با پایان دولت، متکی به فکر جای دیگری می افتاد و اینکه اگر شد راهی به مجمع تشخیص پیدا کند و یا از مشاوران رهبری شود و جایِ خالی ولایتی را در بیت پُر کند که احتمالش می رود که تا ریاست جمهوری برود.
اما پنداری آن عزلِ تحقیری، رابطه ی وزیر معزول و رییس جمهوری که دیگر رفتنی است را چنان کارد و پنیری کرده که دیگر وزیر خارجه ی سابق از یادبرده که پنج سال و دقیقا در همان کابینه ای وزارت می کرده که پول نفت را معلوم نبود بر سر کدام سفره می برده اند و از بد حادثه مسوولیتِ وزرا در قبال تصمیماتِ کابینه تضامنی است و نمی توان همه ی تقصیرات را بر سر احمدی نژاد هوار کرد.
متکی این روزها به سبک هاشمی رفسنجانی خاطرات منتشر می کند، هر چند مثل او در نظام کاره ای نبوده است.
سابقه ی انقلابی و سیاسی کاری متکی این بوده که روز ۲۲ بهمن با خبر پیروزی انقلاب که به همه جا رسید از هند راه افتاد و دانشگاه را رها کرد و به ایران آمد و مرارتی کشید با بسته بودن فرودگاه و بیدر و پیکری مملکت و عاقبت اسفند ۵۷ در تهران بود.
آن روزها ۲۵ سالی بیشتر نداشت و جایی که در انقلاب جُست بیشتر از همراهی در یکی از کمیته های تهران نبود با این حال اقبالش بلند بود که در “بندر گز” و حوالی گرگان، این جوانِ هند رفته را می شناختند و از همان شهر زادگاه به مجلس راه یافت و به صف حزب اللهی های مجلس پیوست و طرفدار انقلاب دوم و فتح سفارت آمریکا شد و از ستیزه گران با لیبرال ها و شخص بازرگان.
در مجلس اول عضو کمیسیون امور خارجه بود و بد هم نشد که با پایان دوره از نهادها و ارگان های انقلابی نامه های درخواست به کار می آمد و متکی، وزارت خارجه را پسندید و تا ۲۷ سال بعد، همان جا ماند و از ریاستِ ادارات کل تا سفارت در ترکیه و ژاپن، کار و باری یافت و در دوران احمدی نژاد هم وزیرخارجه شد و پنج سال بعد هم در سفر عزل.
حالا و در نامه ای متکی به خانواده های ایرانی قول داده که از آن رییس جمهورهایی نخواهد بود که فقط همدردی می کنند و وعده می دهند، او اطمینان داده که برنامه هم خواهد داشت. از قضا تا ریاست جمهوری هفت خوانی مانده است اما اگر متکی رییس جمهور شود شاید همیشه این ترس به جانش بیفتد که در سفر کسی او را عزل میکند و یا اینکه از بد بیاری رییس جمهور سنگال سر راهش سبز شود و همه ی اعتماد به نفس منوچهر متکی را به باد دهد.