کی این دولت سقوط می کند؟

نویسنده

» مقاله وال استریت ژورنال در باره وضعیت ایران

نازنین انصاری- جاناتان پاریس

ضرب الاجل ایران برای پذیرش پیشنهاد سازمان ملل دربارۀ برنامه هسته ای بحث انگیز آن کشور، 31 دسامبر پایان یافت. این ثابت می کند که سیاست های بکار رفته برای تغییر رفتار جمهوری اسلامی کارآیی ندارد. در حالی که واشنگتن به گمانه زنی درباره اقدام بعدی دولت اوباما علیه خویش مشغول است، مشروعیت قدرت در حالت انتقال از یک دولت مرکزی متزلزل به جنبشی سبز و استوار است. برخی از کارشناسان به این نتیجه رسیده اند که سؤال اصلی در ایران این نیست که آیا دولت سقوط خواهد کرد یا خیر؛ بلکه این است که دولت چه وقت ساقط خواهد شد.

نابسامانی اقتصاد کشور که زیر سایه  سپاه پاسداران قرار گرفته و حملۀ شبه نظامیان به عزاداران در مراسم بزرگداشت آیت الله حسینعلی منتظری در ماه گذشته، برای تمام ایرانیان از شهری گرفته تا روستائی، از آزاد اندیش تا مذهبی، روشن کرد که حکومت دینی به یک کارتل نامشروع زیر سلطه  شبه نظامیان مسلح تبدیل شده است. در همین حال، گروه های نامتجانسی زیر شعار جنبش سبز به یک ائتلاف دست زده اند و آرمان های خیل وسیعی از ایرانیان را برای کسب آزادی اجتماعی، دموکراسی و حقوق بشر به نمایش گذاشته اند.

بخش دین باور جنبش آزادی خواهی از کارکنان ادارات دولتی، استادان دانشگاه، معلمان و میانه سالانی تشکیل شده که در جوانی خود  با عضویت در سپاه در جنگ هشت ساله با عراق شرکت کرده اند و همچنان به مشروعیت انقلاب اسلامی 1357 وفادار هستند. لیبرال ها و آزادی خواهان نیز شامل زنان و جوانان، اقلیت های قومی و مذهبی، کارگران و اتحادیه های کارگری و نیز سربازان ارتش هستند.

آزادی خواهان دینی جنبش سبز را بیشتر یک جنبش مدنی می دانند تا انقلابی. آنها مایلند تغییراتی در داخل نظام رخ بدهد و قوانین با چهارچوب های قدرت موجود در داخل جمهوری اسلامی اصلاح شوند. اما  لیبرال ها و آزادی خواهان سیستم را از دریچۀ حقوق جهانی و بشری نگاه می کنند و اصرار دارند شرایط فعلی و چهارچوب سیاسی موجود مانع از دسترسی به حقوق بنیادین مدنی است. آنها معتقدند تلاش برای ایجاد تغییر در داخل همین نظام، نظیر جابجا کردن صندلی است. آنها می گویند اگر جمهوری اسلامی ایران انعطاف پذیر بود، اصلاح طلبان زندانی نمی شدند و یا مجبور به زندگی در خارج از کشور نبودند. 

فقدان یک رهبر کاریزماتیک و شبکه های سازمان دهندۀ در برابر رویکرد امنیتی- اطلاعاتی رژیم، چهارچوب جنبش فعلی را به سوی شورش و تمرد پیش می برد. از نقطه نظر اهداف مختلف این جنبش نیز، سؤال این است که این حرکت چگونه از یک جنبش مقاومت به یک نیروی سیاسی رقیب و قادر به حکومت بر ایران تغییر خواهد کرد؟

نمایندگان جنبش سبز درک می کنند که تأخیر در انجام مباحثات مربوط به رفع اختلافات و همکاری برای پشت سرگذاشتن وقایع، سبب بروز خطر شورش  می شود و حتی در صورت پیروزی، با خطر ایجاد بحران هنگام امتیازگیری منجر خواهد شد. با مرور تاریخ ایران، می توان گفت چنین پیامدهائی به ظهور یک دیکتاتوری دیگر منجر خواهد شد. درک همین اندیشه های کلیدی است که رهبران جنبش را به بهره گیری از فضاهای مجازی نظیر اسکایپ، پال تاک و سایر ابزارهای مدرن ارتباطی برای دور زدن سرکوب شدید رژیم وا می دارد. این دیدارهای راه دور، موسوم به «اجتماعات همبستگی» در جهت پاسخ دادن به نگرانی های سیاسی، حقوقی، اقتصادی و اجتماعی و نیز تبیین اولویت های سیاست خارجی است. شرکت کنندگان در این مباحثات، کسانی هستند که محققان سیاسی و اجتماعی دو نسل پیش را هدایت کرده اند و نیز کسانی که اکنون ترسیم دورنمائی از یک دیدگاه آینده نگر و مدرن را برعهده دارند؛ ایرانی که هم آرمان های شهروندانش را محقق می کند و هم در مسیر تعامل با جامعه بین المللی پیش می رود. 

مخالفان منابع قدرت فزاینده و متعددی دارند. این قدرت از شبکه های مخفی داخل نهادهای دولتی گرفته تا مبارزان بی باک آماده قرار گرفتن دربرابر گلوله در خیابان ها، تأمین می شود. اما در این صحنه، یک قطعۀ گمشدۀ بین المللی وجود دارد. نمایندگان جنبش سبز می دانند هرچند سنگینی خلق تغییر بر شانه ایرانیان قرار دارد، اما حال که رژیم در آستانۀ تحمل تحریم های سنگین بدلیل تخطی از تعهدات هسته ای و معاهدات حقوق بشر قرار گرفته، نقش جامعه بین المللی نیز اساسی و محوری است.

این نمایندگان به حمایت مداوم بین المللی از تلاش مردم ایران برای کسب دموکراسی و حقوق بشر در کنار تقاضاهای بین المللی برای توقف تولید سوخت هسته ای توسط رژیم امید بسته اند. چهره های برجستۀ ایران از جامعه جهانی خواسته اند به زیر پا گذاشته شدن حقوق بشر در ایران رسیدگی کنند و تمام بازداشت شدگان را آزاد کنند. ضمناً آنها از ممنوعیت صدور روادید و مسافرت مقامات ایران و نیز اعمال تحریم های هدفداردر برابر منابع مالی سپاه پاسداران حمایت کرده اند.

این درست است که هیچکس نمی تواند توانائی های یک رژیم مأیوس را برای دست زدن به هرکاری نادیده بگیرد، رژیمی که  برای بقای خود همه کار می کند، اما نفس های این حکومت به شماره افتاده است. طغیان جنبش سبز می تواند در نهایت به یک دولت وحدت ملی برسد. ایرانی ها برای حصول اطمینان از اینکه دولت بعدی قریب الوقوع، کارآمد و صاحب اندیشه است، به تماس با یکدیگر برای تنظیم خط مشی ها و نقشه راه در آینده ادامه می دهند.   

به زودی زمان انتخاب برای غرب فرا خواهد رسید: انتخابی میان ایران تحت حکومت یک کارتل بی رحم، بی ثبات و نظامی، یا ایرانی صلح طلب و استوار که برای رهائی از چنگال رژیمی سرکوبگر تلاش می کند. باید منتظر ماند و دید آیا فشار سنگین مردمی در ایران و دورنمای تحریم ها از خارج، می توانند در سال 2010 هدفی مشترک را دنبال کنند یا خیر. جامعه بین المللی نیز باید انتخاب کند کدام نوع ایران را برای تماس برمی گزیند.

منبع: وال استریت ژورنال- 13 ژانویه 2010