روز یکشنبه 12 مهرماه با دستور مستقیم آیت الله خامنه ای، سردار سرتیپ بسیجی محمدرضا نقدی به جای حجت السلام طائب به سمت رئیس سازمان بسیج مستضعفین منصوب شد. طائب تیرماه 87 به عنوان نخستین معمم، فرماندهی یک نیروی نظامی را برعهده گرفت. انتصابی که نتایجی دلخواه برای حکومت به همراه نداشت.
“حجت الاسلام حسین طائب از فرماندهی کل بسیج مستضعفین به یک نهاد مهم در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتقل شد.” این جملات، لید خبری هستند که هشتم و نهم مهر، تیتر ویژه رسانه های مجازی و نوشتاری را به خود اختصاص دادند. برکناری حسین طائب که به عنوان فرمانده بسیج از سرکوبگران اصلی جنبش سبز به شمار می آید، بی گمان دومین رویداد مهم در اردوگاه اصولگرایان افراطی، پس از برکناری سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران است.
ابتدا در اخبار رسانه های نزدیک به طیف اصلاح طلب آمد که طائب به علت رویکرد خشنی که نیروی تحت امرش در جریانات اخیر داشتند، به عنوان یک عقب نشینی از سوی جریان حاکم از فرماندهی بسیج برکنار شده، اما یک روز پس از آن خبرگزاری نیمه دولتی مهر گزارش داد: “حجت الاسلام حسن طائب فرمانده فعلی نیروی مقاومت بسیج که همزمان معاون فرمانده کل سپاه نیز می باشد احتمالا به معاونتی دیگر منصوب می شود. برخی اخبار تائید نشده نیز از احتمال حضور طائب در مقام ریاست سازمان اوقاف حکایت دارد.”
این خبرگزاری همچنین در خبری دیگر نوشت: “در ادامه تغییرات صورت گرفته در اجرای طرح تحول ساختار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شنیده شده است بزودی نیروی مقاومت بسیج برای هماهنگی بیشتر در نیروی زمینی سپاه ادغام خواهد شد.”
پایگاه “پرچم” که نزدیک به ثمره هاشمی، یار دیرین احمدی نژاد است، روز نهم مهرماه، طی خبری از مقصد آینده طائب و علت کوچ او نوشت که طائب، با ادغام نیروی مقاومت بسیج در نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (و تشکیل نیروی مقاومت زمینی سپاه پاسداران به فرماندهی محمدرضا نقدی) که از جمله طرح های سردار جعفری برای تحول در ساختار سپاه است، از این نیرو خداحافظی کرده و جایگزین حیدر مصلحی در رأس سازمان اوقاف خواهد شد. برخی اخبار غیر رسمی نیز حاکی از آن بود که طائب به دفتر حفاظت اطلاعات سپاه منتقل شده تا معاونت یا مشاورت زیرمجموعه ای که وی یکی از موسسین آن بوده، یعنی اطلاعات سپاه پاسداران را برعهده گیرد.
طائب که به عنوان اولین معمم، فرماندهی یک گروه متشکل نظامی یعنی نیروی مقاومت بسیج را عهده دار بود، با اعتقاد بر اینکه نظام وارد جنگ نرم با دشمنانش شده، دستور مسلح شدن نیروهایش برای برخورد با معترضین به نتایج انتخابات و “خاموشی آتش فتنه” را داد. دستوری که فاجعه ای به بار آورد و بسیاری از خانواده ها را عزادار و سیاه پوش کرد. او در توجیه اقدامات خشونت آمیز بسیج گفته بود: “ورود به نیروی بسیج بسیار راحت است. هر کسی می تواند خیلی آسان وارد بسیج شود و با هدف خراب کردن وجهه بسیج، اقدامات زشت و ناشایسته ای انجام دهد تا نگاه مردم به فرزندان خود را تغییر دهد.” سخنانی که حتی صدای اصولگرایان سنتی را هم در آورد تا علی مطهری نماینده مجلس و فرزند آیت الله مطهری در پاسخ به مطلب کیهان که نظرات و انتقادات وی به مسئولین حوادث پس از انتخابات، مخصوصا طائب را دور از اصولگرایی توصیف کرده بود، بنویسد: “وقتی ما مدیریت بحران اخیر را به دست افرادی مانند طائب می دهیم که با باتوم بیشتر مأنوس است تا فکر و عقل و تدبیر، نتیجه همین خواهد بود. اگر مدیریت انتظامی این بحران به دست افراد عاقل و باتدبیری چون سرداران قالیباف، طلایی، صفوی و علائی بود آنگاه در می یافتیم که مدیریت بحران یعنی چه!”
با این همه، واقعیت آن است که سخنان مطهری ناظر بر شایعه ای بود که طی روزهای پس از انتخابات بر خود جامه حقیقت پوشیده بود. در واپسین دقایق شامگاه 22 خردادماه یعنی ساعتی پیش از اعلام نتایج با هماهنگی میان دفتر رهبری و دفتر فرماندهی سپاه پاسداران، حسین طائب به عنوان مسئول حفظ امنیت وضع موجود و خاموشی هرگونه صدای اعتراض در کشور برگزیده شد. 3 ماه و اندی مسئولیت امر خطیر سرکوبگری و صدای معترضینی که خاموش شدنی نیست، شکنجه، تجاوز و ماجرای بازداشتگاه کهریزک به تبع آن سلب اعتماد عمومی، مشروعیت زادیی از نظام، ریختن آبروی حکومت در جامعه جهانی و مواردی اینچنین نشان داد که این انتخاب (طائب) تا چه اندازه برای نظام نامناسب و پرهزینه بوده، تا جایی که فرماندهان ارشد نظامی سپاه ادامه حضور معمول بسیج را غیر موثر دانسته و با خودکشی اجباری، نیرویی که قرار بود 20 میلیون عضو داشته و در دل مردم باشد را ملحق به نیروی زمینی سپاه که عملا ماهیتی حرفه ای- نظامی دارد، کنند. ضعف مدیریتی طائب در روزهای آینده نشان خواهد داد که وی تا چه اندازه قابل اطمینان مانده است، آیا به عنوان مهره ای سوخته برای همیشه با نهادهای نظامی-امنیتی خداحافظی خواهد کرد، یا همچون دیگر مدیران ضعیف و سطح پایین ارشد نظام فرصتی دیگر برای وی مهیا خواهد شد.
حسین طائب کیست؟
حسین طائب سال 1342 در تهران و در خانواده ای مذهبی- کارگری متولد شد. خانواده ای پر جمعیت که برای امرار معاش با مشکلات دسته و پنجه نرم می کردند. پدرش کارگری مذهبی و مادرش خانه دار بود. حسن، مهدی از دیگر برادران حسین طائب هستند، که خوانندگان اخبار با آنها آشنایی دارند. اولی در جنگ کشته شده و دومی در حوزه علمیه قم مشغول تحقیق، پژوهش و تدریس است. مهدی طائب حتی از برادرش حسین تندرو تر است و خواستار حد زدن مهدی کروبی به دلیل “تهمت هایی که به نظام بسته است” (در ماجرای تجاوز به زندانیان کهریزک و کشته شدن ترانه موسوی) شده بود.
کودکی حسین طائب در خیابان شهباز (هفده شهریور فعلی) گذشت. دوران دبستان و راهنمایی را در همان محله با تنگدستی گذرانید. او برای کمک به خانواده دست به کارهای موقتی از جمله شاگردی نیز می زد. در دوران نوجوانی با انجمن حجتیه آشنا شد و به جلسه های آن رفت و آمد نیز داشت. شوق افراطی در امور دینی اما وی را از فعالیت های انقلابی دور نگه می داشت، هرچند که این روزها سندسازان، برای هر آنکه دوست دارند مدارک مبارزه جعل می کنند، اما غیر از فعالیت های مذهبی، نظیر شرکت در مراسم های آئینی ماه های محرم، صفر و رمضان و حضور در برخی جلسات انجمن حجتیه، فعالیت شایان ذکری پیش از انقلاب برای او نیافتند.
انقلاب و سودای حکومت اسلامی
در زمان انقلاب او 15 سال بیشتر نداشت. انقلاب به نوجوانانی نیاز داشت تا از خود محافظت کند، به این ترتیب حسین طائب درس و مدرسه را معلق کرد و به اصطلاح برای حفاظت از انقلاب اسلحه به دست گرفت. او همچون دیگر نوجوانان هم سن و هم طبقه خود، به کمیته های انقلاب در مساجد پیوست تا از حکومت اسلامی حراست کند. حضور پیوسته روحانیون در اغلب نهاد ها و وابستگی آنان به مردم، سبب شد که او به این حرفه علاقمند شده و همزمان پای در مسیری دیگر بگذارد: “کسب علوم دینی”. اوطی سال ها بعد به کسب علوم دینی در حوزه های تهران، قم و مشهد پرداخت.
وضعیت خانوادگی
حجت الاسلام والمسلمین طائب، متاهل و دارای یک فرزند پسر و دو فرزند دختر است. او داماد آیت الله سید علی اکبر حسینی استاد اخلاق برنامه های تلویزیونی و از افراد نزدیک به دفتر رهبری است.
جنگ و همرزمی با مجتبی خامنه ای
با آغاز جنگ، برادران طائب به عضویت سپاه در آمدند. سه سال پس از تشکیل سپاه پاسداران، حسین طائب نیز به این نهاد نظامی پیوست و فعالیتش را در سپاه منطقه ده تهران آغاز کرد. یک سال بعد او به قم اعزام شد، همانجا در کلاس های حوزه علمیه نزد اساتیدی چون شیخ جواد تبریزی حضور یافت. وی که اغلب در نهاد عقیدتی- سیاسی و اطلاعاتی سپاه مشغول کار بود، سپس به خراسان رفت. برای مدتی در سپاه مشهد مشغول به کار شد و این زمان فرصتی بود تا وی تحصیلات دینی اش را غیر پیوسته ادامه دهد. طائب طی همین سال ها یکی از برادرانش را در جنگ از دست داد.
او در سالهای پایانی جنگ (66-67) به عضویت گردان حبیب درآمد که فرماندهی آن را حاج محقق برعهده داشت، آنچنان که در اخبار موج سبز آمده حاج محقق که جانباز جنگ است از مسئولین اجرایی سرکوب تظاهرات مردم تهران در جریان حوادث اخیر بوده است. نکته جالب آنکه گردان حبیب بن مظاهر از گردان های لشکر 27 حضرت رسول است که فرماندهی آن با اسماعیل کوثری نماینده فعلی مجلس و از مسئولین زندان های امنیتی نظام بود. در همین گردان، مجتبی خامنه ای و مهدی هاشمی سرباز بودند. از گردانی که در آزادسازی خرمشهر، شلمچه و عملیات های چون والفجرها نقش موثری بازی کرده و شهدایی چون وزرایی و عباسی داده بود، افرادی چون محقق و طائب باقی ماندند تا مردم خودی را با عراقی ها اشتباه بگیرند. در این میان دوستی طائب با مجتبی خامنه ای سبب می شود که وی بعدها به دفتر رهبری راه پیدا کند.
پایان جنگ و اشتغال در معاونت ضد جاسوسی
با پایان جنگ وی به وزارت اطلاعات فلاحیان در دولت هاشمی رفسنجانی راه پیدا می کند. او مدتی را در حفاظت اطلاعات سپری می کند. سپس به اداره ضد جاسوسی می رود و تا مرتبه معاونت ضد جاسوسی ارتقا می یابد. همکاری و دوستی نزدیک با حسین شریعتمداری، سعید امامی، مصطفی کاظمی، روح اله حسینیان و پورمحمدی از همان دوران آغاز و جدی تر می شود.
طائب اما با دستور مستقیم رفسنجانی از کار برکنار می شود. رسانه های دولتی علت را غضب رفسنحانی می دانند. گویا طائب در آن زمان با تشکیل پرونده ای در خصوص یکی از فرزندان رئیس جمهور وقت، مورد غضب قرار گرفت و از وزارت اطلاعات اخراج شد. اما اطرافیان هاشمی نظر دیگری دارند؛ موج سبز می نویسد: “حسین طائب در ماجرای ربوده شدن فرج سرکوهی به دست وزارت اطلاعات به هاشمی رفسنجانی اطمینان داده بود که سرکوهی خودش از کشور به قصد آلمان خارج شده و همه این مسایل بازی کانون نویسندگان است. هاشمی نیز همین موضوع را در مصاحبهای مطبوعاتی در جمع خبرنگاران مطرح کرد ولی پس از آن بلافاصله متوجه حقیقت شد، لذا عذر طائب را برای همیشه از وزارت اطلاعات خواست.”
این دردسر شغلی، بلافاصله به مشکل جسمی انجامید و طائب جوان را به سکته قلبی مبتلا ساخت. دفتر رهبری و مجتبی خامنه ای تصمیم به دلجویی می گیرند. از همین زمان طائب به دفتر رهبری نقل مکان می کند. وی با نام امنیتی میثم، در دفتر رهبری به عنوان نیروی امنیتی- اطلاعاتی مشغول به کار می شود. طی همین دوران که نزدیک به سه سال طول می کشد وی به معاونت هماهنگ کننده دفتر رهبری نظام تبدیل می شود. این دوران زمانی است که وی دروس حوزوی خود را تا مرتبه خارج سپری و برای دوره عالی نزد رهبر نظام تلمذ می کند. لازم به ذکر است که طائب در دوره عالی و دروس اصول و خارج شاگرد شیخ جواد تبریزی، فاضل لنکرانی و در درس اخلاق شاگرد علی اکبر موسوی حسینی بوده است.
حمایت از ناطق نوری در انتخابات دوم خرداد
حسین طائب در سال 76 در دفتر رهبری مشغول به کار بود. از یک سال پیش تر او با ناطق نوری رابطه ای نزدیک داشت که شاید برخاسته از نیاز دفتر رهبری با رئیس جمهور احتمالی بود. این همکاری نزدیک تا سال 76 ادامه یافت. شاید باید حمایت از ناطق را اولین فعالیت رسمی سیاسی طائب بر شمرد. با افشای ماجرای قتل های زنجیره ای در سال 77، وی نیز مورد بازجویی قرار گرفت و عملا از وزارت اطلاعات پاکسازی شد، مواردی که وی هیچ گاه در کارنامه خود به آن ها اشاره ای ندارد. او سپس از دفتر رهبری رفت و به پیشنهاد مسئولین دفتر در حلقه فرماندهان سپاه قرار گرفت.
به دلیل ماجرای 18 تیر و خلل امنیتی- اطلاعاتی که نظام احساس می کرد، سپاه مامور شد تا نهاد موازی اطلاعات را تشکیل دهد تا در بحران ها خود رأسا وارد عمل شود. به دلیل آشنایی که طائب به موارد امنیتی داشت، به عنوان معاونت اطلاعات سپاه منصوب شد. برخی از دستگیر شدگان حوادث 18 تیر 78 به یاد می آورند که توسط حسین طائب بازجویی شده اند.
طائب؛ از حمایت احمدی نژاد تا فرماندهی بسیج
در سال ۱۳۷۹ طائب، بنیاد ایثارگران را تاسیس کرد که در جهت تقویت و تبلیغ برای حزب محافظه کار آبادگران در انتخابات شورای شهر فعالیت می کرد. او در دومین فعالیت انتخاباتی خود در انتخابات شورای شهر به عنوان یکی از مسئولین ابطال صندوقها منصوب شد. جالب آنکه معرف و مسئولش یعنی علیرضا شیخعطار بعدا در زمان شهرداری احمدی نژاد، مدیر موسسه همشهری و سپس در دولت نهم سمت معاونت اقتصادی وزارت خارجه را به دست گرفت.
انتخابات شورای شهر و فعالیت های انتخاباتی او را با احمدی نژاد و افکارش آشنا می کند. طائب از طریق حمایت و پشتیبانی آبادگران در شهردار شدن احمدی نژاد در سال 82 نقش بسیار مهمی ایفا کرد. او همچنین در مجلس به رایزنی مشغول شد تا بتواند نظر موافق نمایندگان را نسبت به احمدی نژاد جلب کند.
گزارش برخی منابع غیر رسمی حاکی از آن است که وی در همین زمان نقش رابط میان دفتر رهبری و نهاد هایی همچون اطلاعات سپاه و شورای نگهبان را عهده دار بوده است. موج سبز آزادی می نویسد که وی نقش عمده ای در رد صلاحیت های مجلس هفتم و تقلب صورت گرفته در انتخابات سال 84 داشته است.
طائب و پدیده احمدی نژاد
طائب که در انتخابات سال 84 از احمدی نژاد حمایت می کرد، ظاهرا طبق دستوری به زیر مجموعه اش خواستار انتخاب احمدی نژاد می شود. پس از تشکیل و قوام یافتن نهاد اطلاعات سپاه، طائب در ستاد مشترک سپاه مشغول به کار دیگری شد. نیاز زمان و موضوع تهاجم فرهنگی سبب می شود که طائب بیش از سه سال معاون فرهنگی ستاد مشترک سپاه را عهده دار باشد. طائب طی همین زمان برای مدتی فرمانده دانشکده فرهنگی دانشگاه امام حسین را نیز عهده دار بود. از سال 84 وی به دفتر فرماندهی بسیج، یکی از بازوهای سپاه منتقل شد. او ابتدا جانشینی سردار حجازی فرماندهی وقت بسیج را برعهده گرفت. چندی بعد و با انتصاب سردار جعفری به فرماندهی سپاه، بسیج نیز در حوزه فرماندهی سپاه قرار گرفت که با پیشنهاد جعفری، طائب از تیرماه 87 به عنوان فرماندهی سپاه مشغول به کار شد.
دفاع همه جانبه طائب از احمدی نژاد و افتضاح ترانه موسوی
مولود تقلب سپاه و بسیج در انتخابات 84 موجب شد تا طائب با مشکلاتی مواجه شود و عملا درهای دفتر فرماندهی اطلاعات سپاه به رویش بسته شوند. او پس از آن به طور همه جانبه از احمدی نژاد حمایت کرد چرا که معتقد بود حضور احمدی نژاد ضرورتی استراتژیک برای نظام است. او معتقد بود احمدی نژاد دستانش را به دور گلوی استکبار و صهیونیسم حلقه کرده است.
وی در انتخابات سال 88 نیز از احمدی نژاد حمایت کرد. جنجال بیانیه معروف سپاه که در آن تاکید شده بود بسیجیان در فعالیت های انتخاباتی آزادند، حضور موثر فرماندهان بسیج در کمپین انتخاباتی احمدی نژاد و حمایت های صریح طائب و پیش بینی اش مبنی بر پیروزی احمدی نژاد، سبب شد تا امروز، مردم، سپاه و علی الخصوص بسیج را به چشم کودتاچیانی بنگرند که جان و مالشان از دست آنها در امان نیست.
نقش پررنگ حسن طائب در حوادث بعد از انتخابات؛ از شوی مضحکی که در آن حجت السلام شاهمرادی برادر همسر شخصی به نام “ترانه موسوی” که معتقد بود عکس منتشر شده از ترانه موسوی مربوط به عروسشان در کانادا است تا نامه اخیر پنج تن از معاونان وزارت اطلاعات به مقام رهبری که در آن ضمن برشمردن سوابق حسن طائب هشدار داده اند که با رویههای اخیر، وزارت اطلاعات در شرف از هم پاشیدگی است” و اعتراف گیری های کذایی که برخی مدعی شده اند زیر نظر حسن طائب صورت گرفته است، موجب شد تا بسیاری از منتقدان حلقه های درونی نظام، فرمانده جنجال برانگیز بسیج را به دلیل عدم اعتدال، بی تجربگی، بی دانشی و عدم درک صحیح شرایط اجتماعی و سیاسی از جمله عوامل تشدید بحران در حوادث پس از انتخابات و مدیری غیرشایسته بدانند.
علی مطهری در بخشی از نامه اش در پاسخ به کیهان و در انتقاد به طائب می نویسد: “شما از سکوت در برابر به خاک افتادن “بسیجی” معترضید، ولی ما علاوه بر آن، به برخاک افکندن “بسیج” به خاطر رو در رو قراردادن آن با مردم عادی معترضیم.”