بهمن فرمان آرا،کارگردان صاحب نام سینمای ایران که همواره در کنار جنبش سبز بوده است، هفته پیش در یک مصاحبه پرسشی را مطرح ساخت. مانی حقیقی، سینما گر جوانی که موضعش از پاسخ او پیداست، جوابی به سازنده فیلم شازده احتجاب داد.
با خواندن پرسش و پاسخ،می توان قضاوت کرد که چه کسی خوش خدمت است.
بهمن فرمان آرا: همیشه در صف اول؟
“چندی پیش وقتی تعدادی از هنرمندان، به دیدار آقای عارف رفتند، چون اعتقادی به حرکتهای جمعی به این شکل ندارم، حضور در آن جلسه را قبول نکردم. اما یک نکته برایم جالب بود. وقتی عکس آن دیدار منتشر شد، دیدم دو نفر که در ردیف اول نشستهاند، از کسانی هستند که در چهار سال گذشته به شکلهای مختلف برای آقای شمقدری خوش خدمتی کردهاند. با خودم گفتم پس آن رفتارها چه بود؟ تویی که وقتی بسیاری از سینماگران قبول نمیکنند داور جشنواره شوند، داوری را میپذیری، چرا الان حس میکنی دوران جدیدی آغاز شده و باز باید در صف اول باشی؟”
مانی حقیقی: حتی در خدمت طالبان
اما پس از انتشار این گفت وگو مانی حقیقی یادداشتی را در واکنش به آن مصاحبه منتشر کرد. مانی حقیقی دریادداشت خود نوشت :“وقتی عکس دیدار هنرمندان با آقای عارف منتشر شد، دیدم دو نفر که در ردیف اول نشسته اند، از کسانی هستند که در چهار سال گذشته به شکل های مختلف برای آقای شمقدری خوش خدمتی کرده اند. با خودم گفتم پس آن رفتارها چه بود؟ تویی که وقتی بسیاری از سینماگران قبول نمی کنند داور جشنواره شوند، داوری را می پذیری، چرا الان حس می کنی دوران جدیدی آغاز شده و باز باید در صف اول باشی؟»اینها جمله های بهمن فرمان آرا است در گفت وگوی اخیرشان با روزنامه اعتماد. تنها کسی که در عکس مورد نظر در ردیف اول نشسته و داوری جشنواره فجر را هم پذیرفته بوده من هستم: مانی حقیقی. آقای فرمان آرا سوال مهمی را مطرح کرده اند و من پاسخ دادن به ایشان را وظیفه خود می دانم، حتی اگر ایشان ترجیح بدهند این سوال بی پاسخ بماند تا حرف آخر را خودشان زده باشند. در جشنواره فیلم فجر سال گذشته، من در بخش فیلم های اول داور بودم. پذیرفتن این دعوت کار آسانی بود و از این تصمیم همچنان خوشحالم. اهالی سینما می دانند که من، مثل آقای فرمان آرا، و مثل اکثریت قریب به اتفاق کارگردان های سینمای ایران، جواد شمقدری را مدیری ضعیف و بی صلاحیت می دانم. اما برخلاف آقای فرمان آرا، به نظر من ماهیت جشنواره فجر از شخصیت مدیرانی که مسوولیت اجرایی آن را به عهده می گیرند متمایز است. جشنواره فجر متعلق به فیلم سازان و فیلم دوستان ایران است. مدیران دولتی، اعم از اصولگرا و اصلاح طلب، صرفا حکم مزاحمانی را دارند که خود را به این رویداد الصاق می کنند تا از حواشی آن برای خود امتیازی دست و پا کنند. آنها می آیند و می روند و فراموش می شوند. ما می مانیم و فیلم هایمان. بنابراین، تحریم جشنواره فجر صرفا به این دلیل که فلان مدیر در حال حاضر پشت فلان میز نشسته، از نظر من منطقی نیست. اینکه بیرون گود بنشینیم و دست هایمان را آلوده نکنیم و مهم ترین رویداد سینمایی کشور را دودستی به جواد شمقدری تقدیم کنیم، اشتباهی ساده و بی دردسر است. اینکه با تفرعن به چنین اشتباهی ببالیم، نیازمند شکل خاصی از بی تدبیری است که حتی از بهمن فرمان آرا هم بعید است. ولی اینکه بخواهیم اشتباه، بی تدبیری و تفرعن مان را چماقی بر سر کسانی کنیم که مثل ما فکر نمی کنند، دیگر واقعا نشانه چیزی نیست جز توهمی پدرسالارانه و مضحک. راحت و صریح بگویم: شمقدری که سهل است، اگر روزی یکی شبیه طالبان هم به معاونت سینمایی کشورمان منصوب بشود، من باز هم داوطلب داوری در جشنواره فیلم فجر می شوم و باز هم، با اشتیاق و سماجت، اجازه نمی دهم مشتی مدیرِ نالایق جوایز این جشنواره ملی را بین نوچه های خود تقسیم کنند. توانایی های من در چونان مقطعی محدود خواهد بود: من یک نفرم، و برای چنین کاری به کمک نیاز خواهم داشت. همکارانم می توانند، به فراخور تحلیل ها و باورهای شخصی شان، به یاری من بیایند یا نیایند. اگر آمدند خوشحالم می کنند و اگر نیامدند به انتخاب شان احترام می گذارم. ولی اینکه یکی از آنها – کسی مثل بهمن فرمان آرا – این تصمیم من را شکلی از “خوش خدمتی” بخواند، زشت و پرت و غیرمنصفانه است. آنگاه باید کار را کنار گذاشت و وقت را برای نوشتن این سطور تلف کرد. بهمن فرمان آرا برای چندمین بار ثابت کرده که قادر به تفکیک اختلافات شخصی از قضاوت های کلان هنری و اخلاقی نیست، و این، برای هنرمندی در آستانه هفتاد سالگی، هم حیرت آور است و هم بی اندازه رقت انگیز.