اهداف چندگانه اوباما

نویسنده

‏ برایان کاتولیس، استیو بودن

رئیس جمهور منتخب، باراک اوباما از زمانی که پا به دفترش بگذارد با مشکلات داخلی و خارجی زیادی روبرو خواهد ‏شد. مشکلات اقتصادی آمریکا، بالارفتن نرخ بیکاری، بحران اقتصادی دردناک که اوباما آن را “بدترین بحران ‏اقتصادی بعد از بحران دهه 30” نامیده است، دفتر ثبت قرار های کاری رئیس جمهور جدید را پر کنند.‏

دولت جدید در عین حال که باید با مشکلات اقتصادی کنار بیاید، باید در چند جبهه در همه جای دنیا حاضر شود که ‏بنظر می رسد، خاورمیانه برای امنیت ملی آمریکا، یکی از مشکلات بزرگ است.‏

اخبار مربوط به عراق، با گذشت سال ها و به دلیل بحران اقتصادی بوجود آمده در آمریکا و کاهش خشونت در این ‏کشور، از صفحه اول کم کم محو شده است. خروج سربازان آمریکایی از عراق ادامه دارد و بنظر می رسد که با ‏درخواست های رهبران عراق مبنی بر ایجاد زمانبندی مشخص و این نکته که بعید است که کنگره جدید بودجه جنگ را ‏که به روزی 10 میلیارد دلار در ماه می رسد، تصویب کند، این امر اجتناب ناپذیر است. بعلاوه، همه چیز نشان دهنده ‏این نکته است که آمریکا قصد دارد جبهه اش را از عراق به سمت افغانستان و پاکستان تغییر بدهد. این که ژنرال ‏پترائوس، فرمانده سابق آمریکا در عراق پاکستان را بعنوان اولین سفر خارجی خود در کسوت بعنوان فرمانده مرکزی ‏آمریکا در خاورمیانه، انتهاب کرده است نشاندهنده این نکته است که آمریکا توجه اش را از عراق برداشته و روی ‏افغانستان و پاکستان متمرکز شده است.‏

دولت اوباما ورای چالش وحشتناکش در عراق و افغانستان و پاکستان، باید راهکار جدیدی در مورد ایران و مناقشه ‏اسرائیل و اعراب بیاندیشد. در هر دو مورد زمان درحال گذر است و باید خیلی سریع، چاره ای بیابد.‏

ایران، برنامه های اتمی اش را پیش می برد و هیچ نشانه ای از کند شدن این روند وجود ندارد. آژانس بین المللی انرژی ‏اتمی و کارشناسان اتمی حدس مِ زنند که ایران فقط دو تا هشت سال با تولید موفقیت آمیز بمب اتمی فاصله دارد و ‏اسرائیل هم بر این عقیده است که ایران تا آخر امسال از توانایی نظامی اتمی برخوردار خواهد شد. با این حال امکان ‏دارد که ایران در سال آینده بعد از انتخابات ژوئن سال 2009، با تغییر در رهبری کشور مواجه شود و هیچ نشانه ای ‏دال بر اینکه با تغییر رئیس جمهور روند برنامه های اتمی ایران هم تغییر بکند، وجود ندارد.‏

درست در زمانی که همه روزنه ها برای متوقف کردن ایران اتمی در حال بسته شدن است، یافتن راه حل برای مناقشه ‏اعراب و اسرائیل هم گره خورده است. بعد از سال ها بی توجه به این مناقشه، دولت بوش در 27 نوامبر سال 2007، ‏کنفرانس آناپولیس را برگزار کرد و امید داشت که با تشکیل و حمایت از دو دولت همجوار، به این مناقشه پایان بدهد. اما ‏مشکلات داخلی بین فلسطین و اسرائیل مانع از این پیشرفت شد و به نظر نمی رسد که بوش به هدفش که نهایی شدن ‏توافقنامه بین اسرائیل و فلسطین که در نتیجه آن امنیت اسرائیل تامین می شود، تا قبل از خروج از کاخ سفید، برسد.‏

موقعیت اسرائیل و فلسطین و مشخص نبودن رهبر بعدی این دو کشور تا سال آینده، پیشرفت ساخت و ساز اسرائیل در ‏کرانه باختری و کم شدن ارتباط فلسطینی هایی که در نوار غزه زندگی می کنند با آنهایی که در کرانه باختری هستند، ‏تحلیلگران را بر آن داشته است تا دوام راه حل دو دولت همجوار را زیر سووال ببرند.‏

برای مواجه با این چالش ها، باید شناخت درستی از بازیگران مختلف آن داشت. چند دهه است که ایران همه راه حل ‏هایی که برای پایان دادن به مناقشه اعراب و اسرائیل در نظر گرفته می شود را برهم می زند. حمایت این کشور از ‏گروه های تروریستی چون حزب الله لبنان و حماس در فلسطین، همه تلاش های گذشته را برای ایجاد صلح در ‏خاورمیانه نقش بر آب کرده است.‏

دولت بعدی باید رابطه بین این دو چالش را بخوبی اداره کند. بعنوان مثال احتمال زیادی وجود دارد که دولت اوباما ‏کارش را درمورد ایران از همان جایی آغاز کند که دولت بوش رهایش کرده بود: تلاش برای ایجاد حمایت بیشتر بین ‏المللی برای منزوی کردن ایران به دلیل برنامه های اتمی این کشور و تحریم های بیشتر. در حالیکه مجامع بین المللی ‏فشار را بر روی ایران بیشتر می کنند و بهایی که حکومت ایران باید برای ادامه برنامه های اتمی اش بپردازد، افزایش ‏می یابد بعید است که ایران در پی این باشد که سعی کند تا تلاش های انجام شده برای حل مناقشه اعراب و اسرائیل را ‏بر هم بزند و نوقعیتش را از آنچه هست، خراب تر بکند.‏

شاید این فقط یک تصادف بود که درست در همان روزی که اعضای دائمی شورای امنیت و آلمان در تابستان 2006 ‏تصمیم گرفتند که پرونده ایران را به شورای امنیت برگردانند، حزب الله لبنان عملیات نظامی را علیه اسرائیل آغاز کرد ‏که در نتیجه دو سرباز اسرائیلی را ربودند و جنگ بین اسرائیل و حزب الله آغاز شد. اما این اما این دو اتفاق- حمله ‏حزب الله به اسرائیل و واکنش جهانی نسبت به پرونده اتمی ایران- نشان می دهد که در مورد خاورمیانه آمریکا باید چند ‏هدف را دنبال کند و مراقب ارتباط اتفاقاتی که می افتد باشد. در خاورمیانه کشورهای کلیدی و بازیگران آن گاهی اوقات ‏تلاش می کنند تا برای رسیدن به اهدافشان از ارتباط بین موضوعات استفاده کنند.‏

رئیس جمهور اوباما می داند که چالش های خاورمیانه به هم مربوط هستند. او در مصاحبه ای با تام بروکاو، بعد از ‏بازگشتش از خاورمیانه و اروپا در تابستان امسال، جمله ای را از ملک عبدالله، شاه اردن نقل کرد:« ما باید با توجه به ‏اینکه همه اتفاقات به هم پیوسته اند، باید استراتژی غیر قابل نفوذی استفاده کنیم. اگر بتوانیم مناقشه اسرائیل و فلسطین را ‏حل کنیم کشور های حاشیه خلیج فارس به آسانی از ما در مورد مسئله عراق و افغانستان حمایت خواهند کرد. این ‏موضوع باعث تضعیف ایران هم می شود که از حزب الله و حماس بعنوان راهی برای ایجاد تشنج در منطقه استفاده می ‏کند، می شود اگر ما بتوانیم بین فلسطین و اسرائیل صلح برقرار کنیم، شاید بطور همزمان سوریه را از محور ایران جدا ‏کنیم و این باعث می شود که ایران راحت تر منزوی بشود و برای تولید سلاح اتمی با سختی مواجه شود ».‏

گفتن این نکات آسان است اما برای شروع نقطه آغاز خوبی است. دولت اوباما برای مواجه شدن با چند جبهه دشوار باید ‏راهکار درست را در پیش بگیرد و بداند که همه این چلش ها به هم مربوط هستند و کشورهایی مثل ایران به دنبال بهره ‏برداری از این ارتباط هستند».‏

منبع: گاردین 6 نوامبر‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


‏ ‏

‎ ‎

‏ ‏

‏ ‏