یکی برای همه، همه برای یکی

بیژن صف سری
بیژن صف سری

خبر ربوده شدن ۵ سرباز ایرانی در منطقه جکیگور در سیستان و بلوچستان توسط گروه جیش‌العدل، از ناگوار ترین اخبار هفته گذشته جامعه ایرانی بود که به یمن شبکه های اجتماعی بازتاب وسیعی پیدا میکند تا بدانجا که مردم سایرکشور ها و حتی سیاستمداران دول خارج نیز در شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک و توپیتر نسبت به این ادم ربایی واکنش نشان داده اند و آن را محکوم کرده واز دو کمپینی که برای ازادی این سربازان بی گناه ایرانی تشکیل شده است حمایت کرده اند.

امروز کمتر کسی است نداند که نظام های برآمده از مذهب وحکومت های دینی مانند “طالبان” و یا “نظام ولایی جمهوری اسلامی” که اکنون ایران و ایرانیان را در اسارت دارد، نه تنها از به کشته دادن و یا به اسیری سپردن ملت تحت سلطه خود ابایی ندارند بلکه کشته شدن فوج فوج انسان بی گناه در بازی های قدرت این حاکمان دین فروش، با توجیحات دینی امری مقدس خوانده می شود و با نام پر طمطراق “شهید” بر جنایت خود سرپوش می گذارند از این رو به شهادت ۳۵ سال سابقه شهید سازی نظام حاکم می توان به جرات گفت، پنج گروگان ایرانی که چهارتن از آنها سر باز وظیفه هستند، نه تنها در اسارت گروه تروریستی جیش العدل بوده بلکه این سربازان همچون همه ملت های تحت سلطه حکومت دینی، گروگان های نظام ولایی حاکم برسرزمین خود هستند که همواره در خطر شهید شدن، قرار دارند تا سپر بلای زمامداران بی کفایت خود باشند آنچنانکه در طی ۳۵ سال گذشته به رغم خاتمه یافتن جنگ با همسایه دیوار به دیوار موسوم به جنک هشت ساله دفاع مقدس، هنوز هم، هر از گاهی شاهد برگذاری تشیع جناز های سمبلیک از سوی حکومت هستیم که هیچگاه مشخص نگردید این شهیدان متعلق به کدام جنگ است که روح ملت از آن بی خبر است.
 حال با چنین سابقه ای از شهید سازی های نظام حاکم که زمامداران ولایتمدار آن برای جان و مال هیچ یک ازاحاد ملت تحت سلطه خود ارزشی قائل نیستند و هر روز یکی از اصحاب حلقه قدرت بی توجه به بار افاضاتی که بسوی دوست دشمن پرتاب می کنند، امید داشتن به زنده ماندن ۵ سربازاسیری که در گروگان گروهی تروریست کشور همسایه هستند، رویایی بیش نخواهد بود چرا که این بار نیز همچون همه ۳۵ سال کذشته به حکم آن شعارمعروف “یکی برای همه همه برای یکی” این بار هم شاهد تشیع جنازه تازه ای از شهدایی خواهیم بود که جان خود برای افاضات یاوه گونه اخوند بی مسئولیتی چون مصباح یزدی از دست خواهند داد و احدی از احاد ملت هم نیست تا همچون مرحوم حاج شیخ محمد حسین بروجردی که ازپی استمداد مردمی که از یاوه گوئیهای واعظی پرگو به ستوه آمده بودند، به جناب مصباح یاوه گو پیغام فرستد و بگوید “ای شیخ، سخن گفتن رانمی دانی، سخن نگفتن هم نیز ندانی؟”.

الغرض حال که ملتی بجای دولت مردان خود برای رهایی ۵ تن از سربازان به گروگان گرفته شده این اب و خاک بپا خواسته واز طریق شبکه های اجتماعی با اطلاع رسانی های بزنگاه، تلنگری بر افکار جامعه جهانی می زند تا نسبت به این آدم ربایی واکنش نشان دهد تا بدانجا که حتی رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا نیز مجبور به موضعگیری می شود واین عمل سخیف گروهک جیش العدل را رسما محکوم می کند، برخی از اهل قدرت نظام ولایی این همت مردمی در جهت ازاد سازی 5 تن از هم وطنان خود را حرکتی فتنه انگیز برای براه انداختن بلوا وچه و چه خواند ه اند، و این همه آن همت نداشته نظام و دولتی است که در قبال پذیرش مسئولیت حفظ جان سربازان ملت، در پی توجیح عدم کفایت و لیاقت خود، همواره به طناب پوسیده توطئه آویزان است بی انکه خود را پاسخگوی این پرسش همگانی بدانند که براستی مسئول این همه نا امنی و یاوه گویی های دشمن تراش اصحاب قدرت مثل اقای مصباح یزدی کیست؟
می گویند روز ی کریم خان زند در ایوان مظالم نشسته بود که مردی اجازه حضور طلبید و کریم خان اجازه داد و پرسید: کیستی؟
 گفت مردی بازرگانم که آنچه داشتم، سارقین از من دزدیدند، کریم خان پرسید وقتی مالت را می دزدیدند تو چه می کردی و کجا بودی؟ مرد مالباخته گفت: در خواب بودم، کریم خان پوزخندی میزند و می گوید چرا خواب بودی؟ مرد گفت: چنین می پنداشتم که تو بیداری حال حکایت امروز ما است گمان می بریم زمامداران ولایی هوشیارند و گزندی به جان و مال پاره های تن مان که به اجباری برده شده اند نمی خورد و چهار گوشه این گستره تاریخی امن و امان است غافل که ولایتمداران را دغدغه ی دیگریست وآنچه در نرد این حاکمان محلی از اعراب ندارد جان و مال تمامیت ارضی مردم این کهنه دیار است.