همزیستی با ایران اتمی یا حمله؟

نویسنده

lem_b.jpg

لوران زچینی

مدتهاست که ایالات متحده سیاستی دوگانه در برابر ایران اتخاذ کرده است. ازیک طرف، به دنبال این است که بحران هسته ای ایران را از طرق دیپلماتیک و اعمال مجازات و تحریم های اقتصادی حل و فصل کند و از طرف دیگر، گزینه نظامی را در ذهن هر ناظری تداعی می کند: استقرار دو ناو هواپیمابر در خلیج فارس به واقع تصویری مدرن از “سیاست جنگ طلبانه” است.

اگر قرار است برنامه هسته ای ایران از پیشرفت باز بماند، چه کسی مسؤولیت این کار را برعهده خواهد گرفت؟ اسراییل یا امریکا؟ با توجه به اینکه بمباران تأسیسات بالستیکی و هسته ای ایران به طور کامل منجر به نابودی آنها نمی شود و آسیبی به دانش کارشناسان اتمی این کشور وارد نمی کند، آیا نمی توان گفت نتیجه چنین حمله ای صرفاً باعث انجام اقدامات تلافی جویانه از سوی ایران علیه اسراییل و منافع منطقه ای امریکا خواهد شد؟ اگر خطرات یک مداخله نظامی را به عنوان امتیازی در دست سران ایرانی بدانیم، آیا اسراییل می تواند در کنار یک ایران اتمی در آرامش باشد؟

اینها نکات مبهم و تردیدآمیزی هستند که از سوی مردم و مسؤولین اسراییلی درخصوص مسأله ایران مطرح شده اند؛ مسأله ای که به واقع به یک “نگرانی ملی” تبدیل شده است. اقدام افرایم کام، متخصص سرشناس امور مربوط به ایران در مؤسسه مطالعات استراتژیک ملی تل آویو بسیار بدیع و بی سابقه است: مطالعه و بررسی تمامی سناریوها، حفظ میانه روی و اعتدال و همچنین متفاوت عمل کردن از خط مشی ستیزه جویانه برخی از مسؤولین اسراییلی و امریکایی.

کاخ سفید با معرفی تهران به عنوان مقصر اصلی اغتشاشات عراق در تلاش است تا یک خطاکار، یا به عبارت بهتر، یک قربانی برای شکست ها و ناکامی های خود تعیین کند و در این ارتباط به هیچ وجه از اتهامات و جبهه گیری های خود علیه ایران فروگذار نمی کند. این وضعیتی است که همواره سرآغاز عملیات “آزادی در عراق” را در ذهن تداعی می کند [مطروحه توسط دولت بوش در مارس 2003]، ولی در عین حال واشنگتن تصمیم گرفته است اقدامات خود را به سرانجام رساند؛ ابتدا به دلیل تحول وضعیت سیاسی تهران که می تواند به دورنماهای مذاکراتی جدیدی ختم شود و سپس به این دلیل که تأثیر و نتیجه حملات نظامی کاملاً نامعلوم است.

اگر چنین سناریویی بر سیاستمداران امریکایی تحمیل شود، احتمال نابودی تأسیسات هسته ای ایران نیز روز به روز بیشتر خواهد شد؛ البته قبل از اینکه تهران به تولید سلاح اتمی دست پیدا کرده باشد. زیرا پس از آن، دولت تهران این توان را خواهد داشت که به ارعاب و اخاذی دست بزند و همچنین محتمل خواهد بود که جامعه بین الملل مسأله هسته ای ایران را بپذیرد، همان گونه که برای هند و پاکستان پذیرفته است؛ کشورهایی که پس از آزمایشات اتمی خود در سال 1998 مورد تحریم های جزئی قرار گرفتند.

به راستی چه قدر زمان باقی مانده؟ مقامات اسراییلی معتقدند که ایران سه تا چهار سال با بمب فاصله دارد، ولی ازطرف دیگر می افزایند که احتمال وجود برنامه های مخفی در این ارزیابی آورده نشده است، درحالی که کارشناسان امریکایی این فاصله را بین 5 تا 8 سال تخمین می زنند.

مسلماً هدف یک مداخله نظامی نباید نامحدود و خودبینانه باشد: در بهترین حالت، جامعه ملل مهلتی به دست خواهد آورد و مردم ایران نیز حکومت آیت الله ها را مسؤول درد و رنج پیش آمده و خرابی های به وجود آمده خواهند دانست. ازطرف دیگر، احتمال ظهور یک وحدت ملی در برابر “مهاجم” را نیز نباید نادیده گرفت. بسیاری از سران اسراییلی ترجیح می دهند که مسؤولیت چنین حمله پیچیده و خطرناکی به عهده امریکایی ها باشد. آنها معتقدند ایالات متحده در خصوص طرح های عملیاتی بسیار مجهز است و بی شک برای عواقب دیپلماتیک چنین مداخله ای نیز آمادگی بیشتری دارد. در نظر دولت یهود، این مسأله یک جدال واقعی استراتژیکی است: تأسیسات هسته ای ایران در سطح این کشور پخش هستند و برخی از آنها در زیر زمین و در فاصله ای بین 1200 تا 1500 کیلومتر از خاک اسراییل قرار گرفته اند؛ فاصله ای که اگر جنگنده های اسراییل مجبور به دور زدن خاک اردن یا حتی عراق شوند، به مراتب افزایش خواهد یافت.

به منظور رفتن چنین عملیاتی در جهت استراتژیک، باید کلیه تأسیسات بازآوری و غنی سازی اورانیوم و همچنین تأسیسات تولید پلوتونیوم نابود شوند. در این خصوص، تأسیسات هسته ای اصفهان، نطنز و اراک حداقل آماج ها را تشکیل می دهند. اسراییل برای به نتیجه رساندن چنین عملیاتی به حمایت و توافق ضمنی ایالات متحده نیاز دارد. حال آنکه واشنگتن اخیراً به این نتیجه رسیده که یک درگیری جدید می تواند امریکا را وارد جنگی کند که ابعاد آن کل خاورنزدیک را دربرخواهد گرفت.

همزیستی احتمالی

در این خصوص، مسأله ای تأمل برانگیز همچنان به قوت خود باقی می ماند: اینکه ایران در یک “غافلگیری استراتژیکی” اعلام کند به بمب اتمی دست یافته است، یا اینکه قصد کند به یک آزمایش هسته ای مبادرت ورزد. در این صورت، دولت یهود مجبور به مصالحه و سازش خواهد بود. افرایم کام معتقد است که با توجه به بعضی شرایط و دلایل، امکان چنین همزیستی وجود دارد. اول اینکه سرویس های اطلاعاتی اسراییل متقاعد شوند که ایران از سلاح های هسته ای خود علیه اسراییل استفاده نخواهد کرد. دوم اینکه در صورت استفاده تهران از سلاح های خود، ایالات متحده نیز از جنگ افزارهای هسته ای اش علیه ایران استفاده کند و در این مورد تعهد روشنی نیز به اسراییلی ها بدهد. سوم اینکه دولت یهود باید به سطحی از توانایی های استراتژیک، به ویژه در زمینه تجهیزات ضدموشکی، دست یابد که بتواند هرگونه بمب ایرانی را به شکلی مؤثر خنثی کند.

مطمئناً تحول دستگاه های سیاسی ایران و پیشروی آنها به سمت میانه روی و اعتدال نیز عنصر دیگری در شکل گیری ضمانت های لازم خواهد بود. در نهایت می توان گفت که شرایط لازم برای ایجاد چنین مصالحه ای، به وجود کانال های ارتباطی میان تل آویو و تهران بستگی خواهد داشت.

رییس جمهور احمدی نژاد در چندین نوبت از تهدید بالقوه بر دولت یهود سخن گفته است. به راستی که پس از به قدرت رسیدن یک گروه متعصب اسلامی که از “محو شدن اسراییل از نقشه جهان” سخن می گویند، اکنون دورنمای چنین واقعه ای بسیار محتمل می نماید. البته برخلاف دولت سابق بغداد، حکومت ایران هنوز هیچ گونه تمایلی درخصوص انجام ماجراجویی های نظامی نشان نداده است.

باید در نظر داشت که این رفتار می تواند تغییر کند، ولی یادآوری این نکته نیز ضروری است که ایران از چنین سلاحی صرفاً به عنوان “آخرین راه چاره” و در صورت وقوع یک “خطر استراتژیک بزرگ و غیرمترقبه” استفاده خواهد کرد. این رویکرد، یعنی رویکرد “سنجیده”ای که به موازات داشتن سلاح هسته ای مطرح می گردد، از زمان بمب هیروشیما تاکنون و درحال حاضر از سوی 8 کشور دارنده سلاح اتمی همواره اجرا شده است: از زمان بمب هیروشیما تاکنون، هیچ یک از آنها از این “خط قرمز هسته ای” نگذشته است.

آیا چنین “موازنه وحشت”ی می تواند در خاورنزدیک برقرار شود؟ به نظر می رسد که افرایم کام چنین عقیده ای دارد و شاید هم خطرات گسترش جنگ افزارهای هسته ای در منطقه را کوچک شمرده باشد.

ولی به هرحال با ظهور اولین “بمب ایرانی”، NPT به طور کامل فراموش و سرعت دستیابی به انرژی هسته ای نیز در منطقه خاورمیانه صد چندان خواهد شد.

منبع: لوموند، 18 مارس

مترجم: علی جواهری