حمید احدی
یک ماه بعد از برکناری علی لاریجانی نماینده رهبر و دبیر شورای عالی امنیت ملی، تیم تازه اداره کننده هسته ای بدون توضیح خاصی به افکارعمومی یک گام بلند به سوی تعمیق روابط خود با روسیه برداشت و به دنبال مذاکرات دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی با ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه، ایران خرید سیصد هواپیما توپولف که به معنای تغییر رژیم صنعت هوانوردی کشور خواهد بود تعهد کرد، و روسیه در میان ناباوری ها با ارسال بخشی از سوخت نیروگاه هسته ای بوشهر، یک بار دیگر به ایران اطمینان داد که این نیروگاه را به پایان خواهد برد.با این وجود همچنان نگرانی هائی بابت وابستگی ایران به همسایه قدرت طلب در کارشناسان سیاسی دیده می شود.
دیروز در دومین روز پس از مراسمی که گفته شده برای ارسال سوخت هسته ای بوشهر تدارک دیده شده بود، جملات همشکل کرملین و کاخ سفید آمریکا در واکنش به این حرکت بدبینی های بخشی از نمایندگان مجلس و صاحب نظران تهران را گسترش داد. ابتدا جورج بوش رییس جمهور آمریکا اعلام داشت که ایران با دریافت سوخت هسته ای خود دیگر نیازی به غنی سازی اورانیوم ندارد و به دنبال آن بیانیه ای در وزارت خارجه روسیه همین مضمون را به کار برد. و این کمتر از یک روز بعد از بیانیه مرکز پژوهش های مجلس بود که در آن به صراحت ییش بینی شده بود که مسکو ایران را وجه المصالحه و وسیله معامله با غرب قرار خواهد شد.
اما در غیاب علی لاریجانی که همواره با احتیاط با این امور نزدیک می شد محمد سعیدی، معاون امور بین الملل سازمان انرژی اتمی ایران، فورا مصاحبه ای با خبرگزاری ایرنا ترتیب داد و گفت با ارسال سوخت نیروگاه اتمی بوشهر، می توانیم در آینده شاهد رویکرد جدیدی در تعمیق روابط استراتژیک با روسیه در همه زمینه ها باشیم.
وی وجود فشارهای سیاسی بر دولت روسیه برای طرح این پیشنهاد را مردود دانست و گفت که “آنچه وزارت خارجه روسیه در بیانیه خود اشاره کرده است در چارچوب قطعنامه های شورای امنیت است.“
بی بی سی گفت معاون سازمان انرژی اتمی ایران موضعگیری روسیه در این زمینه را عادی و در راستای مصوبات شورای امنیت توصیف کرده اما در این مورد که آیا دولت ایران در برابر دریافت سوخت از روسیه تعهدی هم در زمینه تغییر در برنامه های اتمی خود داده است یا نه توضیحی نداد.
در همین زمان کیهان روزنامه هوادار دولت نوشت اشتباه اصلی این استدلال که ایران سوخت هسته ای دریافت کرده پس دیگر لازم نیست غنی سازی کند این است که “ارسال سوخت” را با “تضمین سوخت” اشتباه می گیرد. روس ها پس از مدت ها تاخیر فاقد توجیه، وتعلل های پی در پی بالاخره سوختی را که باید سال ها قبل تحویل می دادند به صورت ناقص به ایران ارسال کردند. اقدام روز یکشنبه روسیه تا حد بسیار ناچیزی توانسته خاطره بدقولی های مکرر روس ها را از ذهن جامعه ایرانی بزداید و به همین دلیل ایران با توجه به این سابقه همسایه شمالی، به خود حق می دهد که نسبت به آینده دریافت سوخت از روسیه کاملا محتاط و حتی بدبین باشد. روس ها امروز -به دلایلی که روز گذشته اندکی درباره آن بحث کرده ایم- سوخت بوشهر را به ایران تحویل داده اند اما هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم در آینده هم به نحو اطمینان آوری این کار را انجام خواهند داد. خوب است به یاد بیاوریم که روسیه چگونه در اوج سرما و صرفا به دلیل یک اختلاف ساده بر سر قیمت صادرات گاز به اوکراین و اروپا را قطع کرد و تا باج خود را نگرفت به وصل شدن دوباره جریان گاز رضایت نداد. سابقه رفتار روس ها هیچ چیزی که حاکی از قابل اطمینان بودن آنها باشد به ما نمی گوید.
نکته دیگری که کیهان لازم دیده توضیح بدهد این است که تازه اگر روس ها تضمین کنند که سوخت مورد نیاز را سروقت به ایران ارسال می کنند -که نمی توانند- این مسئله رخ می نماید که آنچه روسیه به ایران می دهد تنها سوخت یک نیروگاه هزار مگاواتی است در حالی که ایران مطابق مصوبه مجلس باید تاسال 2020، 20هزار مگاوات برق هسته ای تولید کند. درست است که آن نیروگاه ها هنوز ساخته نشده اند اما در مقابل تاسیسات نطنز هم هنوز تکمیل نشده و تا زمانی که 54هزار ماشین سانتریفیوژ در نطنز نصب شود -این تعداد ماشین می تواند سوخت مورد نیاز یک نیروگاه هزار مگاواتی شبیه بوشهر را در یک سال تامین کند- مطابق برنامه ای که هم اکنون در حال اجراست نیروگاه های دیگری هم در ایران ساخته خواهد شد و نطنز می تواند تنها تامین کننده بخشی از سوخت مورد نیاز آنها باشد. ایران برنامه غنی سازی و ساخت نیروگاه خود را به موازات هم پیش می برد و همین خود دلیل روشنی است که نشان می دهد مجموعه برنامه هسته ای ایران از یک الگوی عقلانی کاملا روشن و قابل فهم تبعیت می کند.
به نوشته کیهان که نظرات حاکمیت را منعکس می کند ایران در هر حال به واردات سوخت از خارج نیاز خواهد داشت و قصد ندارد کل سوخت مورد نیاز خود را در داخل تولید کند. با این وجود یک نکته بسیار مهم این است که برمبنای تجربه ای که ایران از تعامل غربی ها با خود دارد، می توان مطمئن بود تا زمانی که ایران خود در داخل قادر به تولید لااقل بخشی از سوخت مورد نیاز خود نباشد، بازار های بین المللی برای دریافت سوخت مطمئن و با قیمت منصفانه به روی آن گشوده نخواهد شد. نطنز علاوه بر اینکه یک کارخانه غنی سازی اورانیوم است، یک اهرم چانه زنی هم برای ایران محسوب می شود. واقعا باید برای این سوال جوابی یافت که اگر نبود پیشرفت های چشمگیر ایران در زمینه توسعه فعالیت نطنز و حل کامل مشکلات غنی سازی اورانیوم (مثلا فرض کنید که نطنز هنوز هم در تعلیق قرار داشت) آیا باز هم روس ها سوخت بوشهر را به ایران تحویل می دادند؟
اطمینان روسیه
آقای سعیدی حتی خبر مربوط به خرید تعداد زیادی توپولف برای صنایع هوانوردی کشور را ناشنیده گذاشت و بدون اشاره به هیچ معامله و تعهدی گفت به گفته وی، روسیه از صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای ایران اطمینان یافته و در نتیجه، تصمیم گرفته است سوخت نیروگاه بوشهر را ارسال کند.
معاون سازمان انرژی اتمی گفت که در جریان سفر ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه به ایران برای شرکت در اجلاس سران کشورهای حاشیه دریای خزر در ماه اکتبر سال جاری، توافق برای ارسال سوخت به بوشهر نهایی شد.
گفتنی است که همزمان با حضور ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه در تهران، علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی که گفته شده در مذاکره چند ساعته رییس جمهوران ایران و روسیه در تهران شرکت نداشت، همراه پوتین به دیدار رهبر جمهوری اسلامی رفت و در پایان آن دیدار اعلام داشت که رهبر جمهوری اسلامی وعده دادند که پیشنهادهای پوتین را مورد بررسی قرار دهند. اعلام این سخن با تکذیب فوری رییس جمهور احمدی نژاد روبرو شد که به دنبال آن برکناری علی لاریجانی را هم از دبیری شورای عالی امنیت ملی و سرپرستی هیات مذاکره گر هسته ای اعلام داشت و سعید جلیلی را به جای وی منصوب کرد.
در این زمان دو روز مانده بود به زمان تعیین شده برای مذاکرات لاریجانی و سولانا، و در حالی که شایعات متعدد فضای سیاسی ایران و جهان را پر کرده بود اعلام گشت که علی لاریجانی و سعید جلیلی مشترکا به دیدار کمیسر خارجی اروپا خواهند رفت. و پراهمیت تر این که از همان زمان تاکنون هنوز حکمی از سوی رهبر جمهوری اسلامی برای دبیر شورای عالی امنیت ملی صادر نشده و سعید جلیلی دبیر شوراست بدون آن که عضو این شورا باشد.
اما در حالی که مفسران و تحلیلگران سیاسی لابه لای گفته های محمود احمدی نژاد، علی لاریجانی و دبیر تازه شورای عالی امنیت ملی دنبال رگه هائی می گشتند تا علت واقعی برکناری ناگهان نماینده رهبر مشخص شود و در ضمن آشکار گردد که لاریجانی با چه سیاست هائی تفاهم نداشته است، او خود در چند مصاحبه فاش کرد که مایل به استعفا نبوده و در ضمن به کنار رفتنش به علت مسائل شخصی نیست و اختلافات عمیقی وجود دارد. اما جالب این که به دنبال این تحولات نه تنها چنان که پیش بینی شده بود سعید جلیلی به عنوان نماینده رهبر – به جای حسن روحانی یا علی لاریجانی نمایندگان فعلی – منصوب نشد، بلکه هر دو نمایندگان فعلی بیش از گذشته به مصاحبه ها و سخن گفتن پیرامون مسائل حساس خارجی پرداختند. گفته هائی که بر خلاف سابق چندان تفاوتی با هم نداشت.
شاید مهم ترین دستاورد کسانی که در میان کلمات رد و بدل شده دنبال رگه های تازه برای تحلیل می گشتند خبری بود که زمانی بود که خبری از قول سخنگوی تازه شورای عالی امنیت ملی حجت الاسلام آشنا توسط خبرگزاری ها پخش شد که اظهار می داشت مشکل آقای لاریجانی این بود که تصور می کرد رییس او رهبرست در حالی که رییس شورای عالی امنیت ملی رییس جمهورست که با این حکم [حکم برکناری] او موضوع را دریافت. این جمله که در میان ناباوری ها در فضای سیاسی منعکس شد آخرین جمله از کسی بود که گفته می شد سخنگوی جدید است، و بعد از آن دیگر سخنی نگفت و مصاحبه ای نکرد.
آقای حسام الدین آشنا چندی بعد در وب لاگ خود نوشت “خبرگزاری نیمه رسمی برنا ساعت ۱۳.۴۹ دقیقه روز ۲۱ آبان ۱۳۸۶به نقل از خبرنگار سیاسی خود خبر انتصاب سخنگوی جدید شورای عالی امنیت ملی را ارسال کرد. سایت الف به خبر پر و بالی داد و با نقل مطلبی از همین وبلاگ آن را چاق تر کرد. دیگران هم به فراخور حال ؛انتقال شایعه از منابع معتبر ؛را دنبال کردند. بالاخره شیر پاک خورده ای از خبرگزاری جهان با من تماس گرفت و میزان صحت خبر را جویا شد. از او خواستم از دبیرخانه شورای امنیت و خبرگزاری برنا پی گیری کند. برنا گفته بود که منشا خبر یک اس ام اس بوده و یک منبع آگاه در دبیرخانه هم قویا خبر را تکذیب کرده بود. طرفه آنکه چند ساعت بعد آن منبع آگاه خود مستعفی شد تا دست دبیر باز بماند و تکذیب هم پا در هوا ماند. در این جریان صدمات حیثیتی و شخصیتی به فردی بی خبر و غیر داوطلب وارد شد که لابد در سیاست چندان مهم نیست.
نتیجه این که تا کنون و فعلا من سخنگوی خودم هستم.
سفر و هشدار
اما برکنار از این همه ماجراهائی می گذشت از جمله سفر ناگهانی سعید جلیلی به مسکو و دیدار وی با ولادیمیر پوتین و در عین گفتگوی بی فایده وی با سولانا که کمیسر خارجی اروپا درباره آن ابراز نومیدی کرد و تاریخی هم برای جلسه بعدی تعیین نشد، این زمزمه را دامن زد که احتیاط های پیشین از روابط ایران و روسیه برداشته شده و تحولات بزرگی در پیش است. یک سری رفت و آمدها و سرانجام اعلام این که یک بخش از سوختی که قبلا توسط بازرسان آژانس بین المللی مهر و پلمپ شده، ارسال شد، عملا صحت آن شایعات را نشان داد.
همزمان با این تحولات که مجلس و افکارعمومی در جریان آن قرار نگرفته اند مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، به بهانه بررسی موضوع طرح سپر دفاع موشکی آمریکا به صدور پژوهشی دست زد. دفتر مطالعات سیاسی مرکز پژوهشها ضمن بررسی و دیدگاههای پنتاگون، کنگره آمریکا و روسیه در مورد طرح سپر دفاع موشکی آمریکا، اعلام کرد: طرح سپر دفاع موشکی آمریکا هر چند به شکل اعلامی، برنامهای جهت مقابله با تهدید موشکی ایران و کره شمالی عنوان شده است، با این اوصاف روسها این طرح را تهدیدی جدی برای امنیت خود تلقی کرده و هدف اصلی آن را مهار این کشور دانستهاند و به همین دلیل سعی کردهاند حتی با ارائه پیشنهادهای نادر در زمینه همکاری امنیتی با آمریکا از شدت طرح بکاهند.
مرکز پژوهشها با بیان این مطلب که طرح و سیاست آمریکاییها نشان از نحوه نگرش آنها به مسائل و پیشرفتهای نظامی ایران دارد، افزود: در این مورد روسها نشان دادهاند که برای رسیدن به اهداف خود حاضر به قربانیکردن منافع خویش در ارتباط با ایران هستند و اصل دادن پیشنهاد همکاری به آمریکا در آذربایجان نیز تاییدی بر این مدعاست. هر چند اجلاس خزر در تهران صراحتا استفاده از خاک کشورهای حاشیه دریای خزر را جهت حمله به کشورهای دیگر منع میکند و از این منظر رویکرد مثبتی است، با وجود این به نظر میرسد که در صورت اصرار آمریکا بر اجرای طرح دفاع موشکی خود، این کشور بتواند امتیازاتی از کشورهای همسایه در راستای مهار جمهوری اسلامی بگیرد.
در ادامه اظهارنظر مرکز پژوهشها آمده است: باید برنامه همکاری، مشوقها و تهدیدهای مشخص برای جلوگیری از این مساله خصوصا در مورد آذربایجان و روسیه تدوین گردد و هزینه همکاری با آمریکا برای این کشور افزایش داده شود.