آلن کروبا
این روزها چیزهای زیادی را درباره احتمال حمله اسرائیل به تأسیسات هسته ای ایران می شنوید که بوسیله کارشناسان پیش کشیده می شود.
ایهود باراک- نخست وزیر پیشین اسرائیل- در مصاحبه اخیر خود با اشپیگل این سؤال را مطرح کرد: «وقتی شما تأسیسات لازم برای استفاده صلح آمیز از اورانیوم را ندارید، چرا اورانیم را غنی سازی می کنید؟» ایران چنین نیروگاه هائی را در اختیار دارد، اما هر دوی آنها از سال 1992 تا کنون در مراحل مختلف ساخت و ساز بوده اند و هیچکدام حتی یک وات برق هم تولید نکرده اند.
نشریه انرژی تریبون درشماره ماه اوت به مسأله اقدام نظامی اسرائیل علیه تأسیساتی در ایران می پردازد که مواد شکافت پذیر هسته ای را برای توسعه برنامه تسلیحات هسته ای آن کشور تأمین می کنند. از جان بولتون- سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل- نقل شده که اسرائیل با یک پنجره (زمانی) برای عملی کردن حمله روبرو است. این پنجره از «روز بعد از 4 نوامبر که مصادف با انتخابات آمریکاست شروع می شود و در 20 ژانویه با استقرار جانشین جورج بوش خاتمه می یابد.»
اورشلیم پست 10 اوت به نقل از کاندولیزا رایس وزیر خارجه ایالات متحده نوشت: «ما به عملیات نظامی اسرائیل آری یا خیر نمی گوئیم. اسرائیل یک کشور مستقل است.» انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر، تأثیر مهمی در این موضوع دارد که آیا اسرائیل دست به حمله خواهد زد یا خیر. پشتیبانی سناتور مک کین از اسرائیل مسجل است. درحالیکه دولت اوباما پر از افرادی خواهد شد که به ناسازگاری با اسرائیل معروف اند.
آغاز دوره انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 با گروگانگیری دیپلمات های آمریکایی همراه بود که 444 روز ادامه داشت. بازگشت آنها همان روزی اتفاق افتاد که رونالد ریگان وارد کاخ سفید شد. وقتی صدام حسین در سال 1980 به ایران اعلان جنگ داد، به خوبی می دانست از حمایت آمریکا برخوردار است. این جنگ زمینی به بهای جان صدها هزار نفر از مردم دو طرف، در سال 1988 به پایان رسید.
چنین تجربه ای رهبران ایران را در حالت احتیاط باقی نگاه داشته است. ایران نظامی تحریک پذیر است و نه متخاصم. ایرانی ها ترجیح داده اند از طریق پشتیبانی از نماینده خود، حزب الله لبنان و حماس در غزه، با اسرائیل سرشاخ شوند. حتی دخالت آنها در عراق هم به کمک نمایندگانشان بوده است. به نظر می رسد در انگیزه حکام ایران، در استفاده از دست های آهنی محدودیت هائی وجود داشته باشد.
از نظر نظامی ثابت شده که حمله و غلبه بر ایران کار دشواری است. به همین دلیل حمله اسرائیل از نوع نابودسازی و یا دست کم به تأخیر انداختن جاه طلبی های هسته ای آن کشور است. مسأله این است که ایران چه زمانی قادر به ساخت و راه اندازی (تسلیحات) هسته ای خود خواهد بود؟
سؤال بعدی این است که حمله هسته ای ایران به اسرائیل چه عوایدی را برای رهبران ایران بدنبال خواهد داشت؟ استفاده از سلاح هسته ای توسط هر کشوری به بهای گزافی تمام خواهد شد. ایران همین حالا هم با وجود ذخایر نفت خود، کشور منفوری است.
دولت ایران از سال 1979 آمریکا را شیطان بزرگ و اسرائیل را شیطان کوچک خطاب کرده است. درحالیکه مردم ایران تقریباً سه دهه را صرف سر دادن شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» کرده اند، تاریخ نشان داده این احمقانه است که آنها را نادیده بگیریم و باید دست کم به دنبال دلائلی باشیم تا به ما ثابت کند که این شعار ها فقط بلوف هستند.
مایکل جی و پیتر سی- در شماره اوت انرژی تریبون به صراحت نوشته: «هیچ دلیلی نمی بینیم که عقیده خود را مبنی بر اینکه یک حمله اسرائیلی یا غربی، تنها راه واقع بینانه مهار رژیم به شدت تندرو و ایدئولوژیک است، تغییر بدهیم.»
این دو کارشناس مسائل ژئوپلتیک و انرژی، تخمین زده اند 55 دلار از بهای هر بشکه نفت وارداتی به «تنش های ژئوپلتیک، ترس و گمانه زنی های حاصل از آن» اختصاص دارد. به زبان دیگر، آمریکا به بهای تهدیدهائی که از ایران منشأ گرفته اند، میلیاردها دلار پول به کشورهای تولید کننده نفت در خاورمیانه می فرستد. در صورت دستیابی آنها به سلاح هسته ای، بر حجم چنین تهدیداتی افزوده خواهد شد.
بااینحال، تاریخ، سناریوی دیگری را پس از پایان جنگ سرد پیش روی ما گذاشته است. علیرغم دستیابی اتحاد جماهیر سابق و پس از آن چین به قابلیت هسته ای، آمریکا و سایر کشورها ترجیح دادند رویکرد بازدارنده و صبورانه ای را درپیش بگیرند که خود به کاهش خطر یک جنگ بزرگ منجر شد. همانطور که در بحران گرجستان شاهد هستیم، میل روسیه به قدرت تمامی ندارد و همیشه درمعرض تغییر است.
حمله اسرائیل اگر با سرنگونی رژیم ایران همراه شود، احتمالاً وقفه کوتاهی را در جریان نفت خاورمیانه به وجود خواهد آورد. بازگشائی تنگه هرمز به اولویت جهانی- و نه آمریکا- تبدیل خواهد شد زیرا آمریکا اکثر نفت خود را از کانادا و آمریکای جنوبی و شمالی تأمین می کند. این ماجرا قطعاً به افزایش درخواست ها برای راه اندازی ذخایر آلاسکا و اکتشافات آبی خواهد انجامید.
اسرائیل در سال 1981 با حمله به رآکتور اسیراک به جاه طلبی های صدام پایان داد و سپس در سپتامبر 2007 به تأسیسات هسته ای سوریه حمله کرد.
دولت جدید اسرائیل حتی اگر تحت رهبری بنیامین نتانیاهو هم قرار بگیرد، ریسک حمله به ایران را بدون تأیید اطمینان بخش و احتمالاً دخالت آمریکا به جان نمی خرد. مشکل اسرائیل این است که چنین حمله ای، ماشه جنگ سنگینی را با حزب الله لبنان و حماس غزه خواهد کشید.
قدرمسلم همسایگان عرب ایران مایل به کنار رفتن این مانع صلح در منطقه هستند. ضمناً ایران معرف نوع شیعه از اسلام است درحالیکه مابقی کشورهای (به جزء عراق) اکثراً سنی مذهب هستند.
تازمانیکه آیت الله ها و نیز احمدی نژاد خیره سر زمام قدرت را در دست دارند، گمانه زنی ها ادامه خواهد یافت. درپایان، مانند آنچه در گرجستان اتفاق افتاد، این مسأله با عمل حل خواهد شد و نه حرف!
منبع: سی ان اس نیوز- 18 اوت