پرکارترین کمدین سینمای ایران

نویسنده
مازیار رادمنش

» ‎ ‏درباره‎ سیدعلی میری‏

 

هنوز مدتی از فوت طناز اصفهانی، ارحام صدر نگذشته که خبر درگذشت “سید علی میری” کمدین محبوب شمالی، ‏سینما- تئاتر کشور را دوباره عزادار کرد. میری که روزهای پایانی زندگی اش را در ایران می گذراند، بامداد ۱۲ ‏اسفندماه به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان آبان و در سن ۷۰ سالگی درگذشت. هرچند عمر فعالیت سینمایی وی در ‏ایران به دلیل وقوع انقلاب بیش از ۱۴ سال نبود، اما طی همین سال ها، آثار بسیاری را از خود به یادگار گذاشته است. ‏

میری که زندگی هنری اش به چهار دوره؛ بازی در تئاتر از سال های ۴۱ تا ۴۳، نقش های فرعی در سینما و بازی ‏در برنامه های تلویزیونی ۴۳ تا ۴۸، اوج فعالیت کاری و شهرت از سال ۴۸ تا ۵۷، تئاتر در مهاجرت و بازی در فیلم ‏های تبلیغاتی از ۵۷ تا ۸۷ تقسیم می شود، از تیپ های سینمایی است که از خاطره ایرانیان زدوده نخواهد شد. حالت ‏چهره، سبیل هیتلری، کلاه شاپو، شکم برآمده، لهجه شمالی، لباس جاهلی، حرکت دست ها، شوخی های بامزه و گاهی ‏رکیک، لوده در ظاهر و زرنگ در فکر عناصری هستند که در تمام فیلم هایی که به ایفای نقش پرداخته، معرف وی ‏هستند. روز چهارشنبه پیکر او در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد، اما نه خبری از تشییع پیکر وی به ‏روی خروجی خبرگزاری ها آمد و نه کسی به یاد داشت تا در رثای او سخنی بگوید. هرچند مردم میری را فراموش ‏نکرده اند، اما گویا همکارانش به اقتضای شرایط زمانه او را از یاد برده اند. ‏

‎ ‎سید علی میری کیست؟‎ ‎

سید علی میری سال ۱۳۱۸ در شهسوار متولد شد. آنچنان که خود گفته در همین شهر که در زمان وی، میان استان ‏های گیلان و مازندران قرار داشت و امروز جزو مازندران است، بزرگ شد. به دلیل علاقه ای که به هنر داشت به ‏هنرستان هنر رفت و در سال ۱۳۴۰ دیپلم خود را اخذ کرد. در همان سال به دلیل علاقه وافری که به بازیگری داشت ‏به کلاس آزاد هنرپیشگی اسماعیل مهرتاش در جامعه باربد رفت و در سال 1341 فارغ التحصیل شد. آنچنان که میری ‏می گوید ابتدا دوست داشت که افسر پیاده نظام شود، سپس به دلیل توانایی آموزش دادن که در خود می دید، تصمیم می ‏گیرد که دبیر شود، اما سرانجام به بازیگری روی می آورد. ‏

بعد از اخذ دیپلم و گذراندن دوره بازیگری جامعه باربد به بازیگری تئاتر روی آورد و در بیش از ۵۰ نمایش به ایفای ‏نقش پرداخت. “قربانی”، “بر سر دوراهی”، “جنجال”، “ممنوع الخروج ها” و” رینگوی رشت” از معروف ترین ‏کارهای وی در عرصه تئاتر هستند. علی میری از سال 1343 به کار سینما و تلویزیون روی آورد. او در همین سال با ‏اجرای نقش فرعی در فیلم های “شیطان در می زند” به کارگردانی اسماعیل ریاحی و “شب قوزی” به کارگردانی فرخ ‏غفاری فعالیت سینمایی اش را آغاز می کند. ‏

‏”شیطان در می زند”؛ بین دو راننده ی کامیون اختلافی در می گیرد. یکی از آنها که به شدت ناراحت است در جاده ‏کودکی را زیر می گیرد، راننده میانسال که گمان دارد مقصر واقعی اوست، ابتدا قصد گریز دارد اما بعد خود را تسلیم ‏قانون می کند. بالاخره حقیقت آشکار شده و رقیب او که کارهای غیرقانونی انجام می دهد گرفتار می شود. ‏

میری از سال 1343 تا 1348 بیشتر در نقش های فرعی ایفای نقش می کند، تا اینکه استودیو مهرگان او را کشف می ‏کند. آنچنان که خود گفته؛ “بعد از اینکه یکی دو کار در تلویزیون آن زمان، کانال ۳ اجرا کردیم، مورد توجه قرار ‏گرفت و همزمان از طرف استودیو مهرگان فیلم و مهتاب برای بازی در فیلم های “جدایی” به کارگردانی ‏رضا صفایی و “تعطیلات داش اسمال” به کارگردانی فریبرز عباسی و رضا صفایی دعوت شدم. “جدایی” اولین فیلمی ‏از من بود که روی پرده آمد و بازیگران بزرگی چون پوری بنایی، تقی ظهوری، ایرج قادری و… در آن ایفای نقش می ‏کردند. از آنجا کار من شروع شد.” داستان فیلم “جدایی” این گونه می گذرد که “ایرج” که کارش جیب بری است، ‏گذشته اش را با شروع زندگی شرافتمندانه ای به فراموشی می سپارد. وی با دختر ثروتمندی آشنا شده و چندی بعد با او ‏ازدواج می کند. دوستان گذشته ی ایرج آرام نمی نشینند و از سوابق او پدر دختر را آگاه می کنند و پدر دختر نیز ایرج ‏را با فرزندش از خانه خود بیرون می کند. سال ها بعد همسر ایرج در جریان نامزدی فرزندش، شوهرش را بازیافته و ‏زندگی تازه ای را آغاز می کنند.

میری سپس به فیلم های بسیاری برای ایفای نقش دوم دعوت می شود، تا جایی که تا سال 1357، قریب به ۱۱۵ فیلم ‏کار کرده و آنچنان که گفته است به دلیل وقوع انقلاب، بیش از ۷ فیلم که وی در آن به ایفای نقش مشغول بوده بطور ‏نیمه کاره رها شده اند. فیلم هایی که وی در آن ها نقش ایفا کرده دقیقا در قالب فیلم فارسی جای می گرفت و با استفاده ‏از میمیک چهره و لهجه شمالی، سعی می کرد تا با دیالوگ های هزل، بیننده را به خنده بیاورد. او چون ارحام صدر از ‏لهجه خاصی بهره می برد. میری درباره استفاده از لهجه شمالی می گوید: “به هرحال وقتی در شهری به دنیا آمده و ‏زندگی کردم که ساکنانش به این لهجه حرف می زنند، ضمن آنکه عشق، علاقه، کشش و خون این اجازه را به من می ‏داد تا این زبان را بطور کامل بدانم، در کارهای هنری نیز از این لهجه برای شیرین تر شدن قضیه استفاده می کردم، ‏ولی به هر حال اصلیت ما بی ارتباط با این موضوع نبوده است.” غیر از آن او همیشه از تیپ جاهل های آن دوران و ‏کلاه شاپو استفاده می کرد، که معرف تیپ بازیگران فیلم فارسی پیش از انقلاب است.

میری با اغلب کارگردان‌ های فیلم فارسی پیش از انقلاب نظیر رضا صفایی، جمشید شیبانی، محمود کوشان، اسماعیل ‏ریاحی، منوچهر قاسمی، امیر شروان، سیامک یاسمی، نصرت اله وحدت، صابر رهبر و محمدعلی فردین کار کرده ‏است. عمده نقش هایش را در فیلم های رضا صفایی ایفا کرده و زوج هنری بازیگرانی چون بهمن مفید، رضا بیک ‏ایمانوردی، ناصر ملک مطیعی، نصرت اله وحدت و منوچهر وثوق بوده است. او همچنین سابقه بازی در کنار پوری ‏بنایی، آذر شیوا، ایرج قادری، تقی ظهوری و رضا ارحام صدر را نیز در کارنامه اش ثبت کرده است. آخرین فیلمی ‏که میری در آن به ایفای نقش پرداخته، “به دادم برس رفیق” ساخته مهدی فخیم ‌زاده در سال ۱۳۵۷ است. ماجرای فیلم ‏این گونه آغاز می شود که شخصیت اصلی داستان امیر، جوانی عیاش و فاسد است و حرفه اش فریب دختران و سوق ‏دادن آنها به فحشاء‌ با یاری برادرش جاسم است. مهدی (که خواهرش شیرین نتوانسته ننگ رسوایی را تحمل کند و ‏دست به خودکشی زده است) و عبدالله (جوانی عیاش روستایی که در جستجوی خواهرش گلی است) با یکدیگر همراه ‏می شوند در حالیکه به شدت با یکدیگر مخالف هستند. امیر و جاسم این اختلاف را به نفع خود دامن می زنند. اما ‏سرانجام برای از بین بردن عامل فساد، آن دو با یکدیگر متحد شده، امیر و جاسم را به سزای اعمال پلیدشان رسانیده و ‏گلی را نجات می دهند. ‏

از مهمترین کارهای وی قبل از انقلاب می توان به؛ “ناخدا باخدا”، “یکی خوش صدا یکی خوش دست”، “جاهل و ‏رقاصه”، “کج کلاخان”، “بده در راه خدا”، “این دست کجه”، “میرم بابا بخرم” و “اخم نکن سردار” اشاره کرد. ‏

به دلیل شرایط انقلاب سال ۵۷، ایران را ترک گفته و راهی دیار غربت می شود و در آمریکا سکونت می گزیند. از آن ‏پس در تئاترهایی که یادگاری از گذشته بودند در کنار هنرمندانی چون مرتضی عقیلی و شهناز تهرانی بازی کرده و یا ‏برای امرار معاش در ساخت تبلیغات بازرگانی همکاری می کرد. آنچنان که خود گفته در تمام مدت زندگی کاری، سعی ‏اش آن بوده که هرچند کوچک اما گوشه ای از دل مردم را با بازی اش شاد کند. او هرچند در محیط کار شوخ طبع بود ‏اما در مورد اخلاق اجتماعی خود می گوید: “این اخلاق در من ملکه است که من در بیرون به غایت جدی هستم. اگر ۲ ‏یا ۳ ساعت با من بنشینید، عجیب است که تا سئوالی از من نپرسید نمی توانم سخنی بگویم.” میری هرچند روزهای آخر ‏عمر را در ایران گذراند، اما حامی و تابلوی هیچ نوع تفکر و ایدئولوژی نبود. او که خود را تاثر گرفته از مکتب ‏کمدین بزرگ قرن ۱۹-۲۰ روسیه کنستانتین استانیسلاوسکی می داند، می گوید: “یک هنرمند نباید وابسته به هیچ ‏گروه، دسته یا ایدئولوژی خاصی باشد، هنر، تئاتر یا سینما، آئینه تمام نمای زندگی انسان است.” پرکارترین کمدین ‏تاریخ سینمای ایران 12 اسفند ماه سال جاری درگذشت.‏

‎ ‎سابقه شغلی و تحصیلی‎ ‎

دارای مدرک تحصیلی دیپلم و فارغ التحصیل کلاس آزاد هنرپیشگی اسماعیل مهرتاش در جامعه باربد ۱۳۴۰
فعالیت در تئاتر ۱۳۴۱
شروع فعالیت در سینما با بازی در فیلم شیطان در می‌زند اسماعیل ریاحی ‏

‎ ‎برخی از تئاترها از سال ۴۱ تا ۴۳‏‎ ‎‏

قربانی
بر سر دوراهی
جنجال
ممنوع الخروج ها
رینگوی رشت‏

‎ ‎فیلم ها‎ ‎

‏۱۳۴۳؛ شب قوزی، شیطان در می زند ‏۱۳۴۴؛ زبون بسته، زمزمه محبت، مردی در قفس ‏۱۳۴۵؛ ول معطلی، یک قدم تا بهشت ‏۱۳۴۶؛ مردی از اصفهان ‏۱۳۴۷؛ ستاره هفت آسمان، گرداب گناه ‏۱۳۴۸؛ تعطیلات داش اسمال، جدایی، دنیای پر امید، عشق کولی، قصه دلها ‏۱۳۴۹؛ جعفر و گلنار، حسن فرفره، دزد و پاسبان، رسوایی، زیبای جیب بر، ساقی، مردی از جنوب شهر، میوه گناه، ‏یاقوت سه چشم ‏۱۳۵۰؛ آتشپاره شهر، بده در راه خدا، درختان ایستاده می میرند، دیوار شیشه ای، زن یکشنبه، زندگی وارونه، زیر ‏بازارچه، عشقی ها، معرکه، همای سعادت، یک چمدان سکس، یک خوشگل و هزار مشکل ‏۱۳۵۱؛ طغرل، ظفر، عباسه و جعفر برمکی، علی سورچی، فاتح دلها، قایقرانان، کاکل زری، میخک سفید، همیشه ‏قهرمان ‏۱۳۵۲؛ آقا مهدی کله پز، بیگانه، پریزاد، پسرخوانده، جعفر جنی و محبوبه اش، خوشگذران، خیالاتی، سراب، عروس ‏و مادر شوهر، قصه شب، کاکا سیاه، کج کلاخان، مترس، ناخدا باخدا ‏۱۳۵۳؛ آقا رضای گل، این دست کجه، بزن بریم دزدی، پری خوشگله، جوانمرد، حسین آژدان، دختران بلا- مردان ‏ناقلا، عروس پابرهنه، کوثر، گروگان، گل پری جون، گلنسا در پاریس، ماجراجویان خشن، مرغ همسایه، میرم بابا ‏بخرم، ناجورها ‏۱۳۵۴؛ اخم نکن سرکار، تیرانداز، جنجال، دو آقای با شخصیت، رانده شده، راننده اجباری، سارق، قسم، مادر دوستت ‏دارم، مرد ناآرام، همت ‏۱۳۵۵؛ با هم ولی تنها، بابا گلی به جمالت، تنها حامی، جاهل و رقاصه، خانم دلش موتور می خواد، راز، راننده ی ‏سربلند، شادیهای زندگی، شوهر جونم عاشق شده، عنتر و منتر، غیرت، قادر، گل خشخاش، مادر جونم عاشق شده ‏۱۳۵۶؛ رفاقت، روزهای بی خبری، سه دلباخته، عشق و خشونت، فقط آقا مهدی می تونه، مرد خدا، مشکل آقای ‏اعتماد، نان و نمک، همراهان، یکی خوش صدا یکی خوش دست ‏۱۳۵۷؛ به دادم برس رفیق، زخم خنجر رفیق، زرخرید، سرنوشت سازان، نمک نشناس ‏