زن زیاده خواه هستم

فریبا داوودی مهاجر
فریبا داوودی مهاجر

من حق دارم قانونی حق او را سلب کنم. “زنمه اختیارش رو دارم. بره خدا را شکر کنه که تا حالا هم بهش اجازه دادم. بچه مهمتره یا مسابقه” 

خبر کوتاه بود و کشدار. ”نیلوفر اردلان به دلیل اجازه ندادن همسرش برای خروج از کشور از تیم ملی فوتبال خط خورد!“ 

نیلوفر اردلان در این خصوص به نسیم گفت: مسابقات جام ملتهای آسیا برای نخستین بار برگزار می شود و من هم در اردوهای تیم ملی تمرینات خوبی را زیرنظر خانم سلیمانی انجام داد، اما همسرم پاسپورتم را برای حضور در این مسابقات نداد و به دلیل مخالفت همسرم برای سفر به خارج از ایران این رقابت ها را از دست دادم.

نیلوفر می گوید : ای کاش مسئولان قانونی برای بانوان ورزشکار در نظر بگیرند تا در چنین مواقعی بتوانیم از حقمان دفاع کنیم. این مسابقات برای من اهمیت زیادی داشت و آن را از دست دادم. من نمی خواستم برای گردش و تفریح بروم.

 من هم سرباز تیم ملی هستم و می خواستم برای پرچم کشورم بجنگم. تیم ملی به وجود من احتیاج دارد و حالا نمی توانم ملی پوشان را همراهی کنم.

مطابق قانون زنان متأهل در هر سنی با موافقت کتبی شوهر می توانند گذرنامه دریافت کنند و بدون اجازه همسر گذرنامه برای آنها صادر نمی شود؛ با این وصف، در صورتی که زنی ازدواج کرده باشد، برای خروج از کشور نیاز به اذن کتبی شوهر خود دارد؛ مراتب این اذن را شوهر باید در دفترخانه اسناد رسمی به اطلاع اداره گذرنامه برساند، البته مطابق با همین ماده، در موارد اضطراری به دادستان محل صدور گذرنامه این حق داده شده که ظرف سه روز از تاریخ درخواست زوجه به وی چنین اجازه ای را بدهد یا درخواست او را رد کند، البته قانونگذار هیچگونه مرجعی برای اعتراض به آن مشخص نکرده و به نظرمی رسد نظریه دادستان قطعی است.

همچنین زوجه درصورت نیاز به سفر خارجی (برای مثال سفر حج) و عدم اجازه شوهر، می‌تواند دادخواستی را به دادگاه تقدیم دارد و دادگاه به وی چنین اجازه ای را راسا بدهد. در لایحه پیشنهادی قانون گذرنامه به زنان شوهردار برای یکبار چنین حقی جهت سفر به حج تمتع داده شده است.

در نهایت اینکه برابر با ماده ۱۹ قانون گذرنامه در صورتی که موانع صدور گذرنامه بعد از صدور آن حادث شود یا کسانی که به موجب ماده ۱۸، صدور گذرنامه موکول به اجازه آنان است از اجازه خود عدول کنند، از خروج دارنده گذرنامه جلوگیری و گذرنامه تا رفع مانع ضبط خواهد شد.

در کشوری زاده شده ایم که اینک زنان قانونا “ جنس هیچم “محسوب می شوند.وقتی که درس می خوانی و زحمت می کشی، ورزشکار، هنرمند و یا نماینده مجلس می شوی باز برای خروج از کشور محتاج امضای شوهرت هستی در واقع جنس هیچم هستی. این احساس زنی است که برای حقش خواهش می کند، التماس می کند.دعوا ویا قهر و هر کاری که ممکن است شوهرش را برای سفر راضی کند انجام می دهد و آخر نمی تواند برود. 

انتظار برای تغییر، زیر سایه قوانین اسلامی بی مورد است. تغییر واقعی و ساختاری که تنها با تغییر در قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی ممکن است. 

واقعیت این است که هر روز حقوق زنان بسیاری به دلیل تبعیض های قانونی از بین می رود. زنانی که معروف نیستند.زنان عادی، معمولی. زنانی که دستشان به هیچ کجا بند نیست و صدایی ندارند. زنانی که مرتب قضاوت می شوند و نقش های اجتماعی اشان پیش از آنکه متولد شوند نوشته شده و تا وقتی بمیرند ادامه دارد.

زنانی که خوبی اشان تابعی از اندازه اطاعت آنهاست و آنهایی که تمرد می کنند جذامیان عصر خود محسوب می شوند مگر آنکه نقابی بر چهره داشته باشند. زنانی که از جنس هیچم خیز برداشته اند و هنوز مساوی نشده مارک تند روی و زیاده خواهی می خورند. 

بگذارید بگویم داغ می خورند. داغی بر پیشانی که همه رفتارها و حرفهایشان از قبل داوری می شود. با حجاب و بی حجاب، مذهبی و غیر مذهبی هم ندارد. برابری که بخواهی هدف می شوی. انگار فریاد می زنی من آماده ام من را حذف کنید چرا که برابری می خواهم.

برابری در تصمیم گیری و بهره مندی از فرصت ها. برابری در حقوق و نگاه محترمانه، فارغ از اینکه مر هستی یا زن. آنچه امروز خودش را به رخ کشیده است این است. من زن متمرد هستم. داغ خورده و بی نقاب. زنی که فریاد می زنم در خانواده نا برابر نمی مانم. بگذارید آمار طلاق سر به فلک بکشد. من زن زیاده خواهی هستم که برابری می خواهم.