فیلم روز سوم، ساخته محمد حسین لطیفی بر پرده سینما های تهران است. فیلمی که در جشنواره بیست و پنجم فیلم فجر جوایز زیادی به آن اختصاص داده شد و واکنش های مختلفی را بر انگیخت.
صدای دولت
کارگردان:محمد حسین لطیفی- نویسنده: مهدی سجاده چی- مدیر فیلمبرداری: ابراهیم غفوری- تدوین: کاوه ایمانی- تهیه کننده: بنیاد شهید- بازیگران: حامد بهداد، باران کوثری، پوریا پورسرخ، برزو ارجمند.
خلاصه داستان: این فیلم، روایت آخرین روزهای مقاومت در بخش غربی خرمشهر در سال 1359 است. سمیره و رضا، خواهر و برادری که همراه سایر مردم در حال مقاومت هستند. در شرایطی سمیره، در حلقه دشمن می ماند و رضا و همرزمانش تلاش می کنند تا او را از چنگال دشمن رها کنند.
محمد حسین لطیفی در سینمای ایران در تمامی ژانر ها فیلم ساخته است. او حتی دو بار توانست عنوان پرفروش ترین فیلم های سال را برای دو فیلم دختر ایرونی و خوابگاه دختران به خود اختصاص دهد و در کنار فیلم های سینمایی چند مجموعه تلویزیونی از جمله وفا، سفر سبزو.. را کارگردانی کرده که این مجموعه ها نیز از سریال های پر بیننده سیما بوده است. همین نقطه می تواند ما را راهنمایی کند تا بحث درباره فیلم روز سوم را شروع کنیم. فیلم روز سوم در شرایط بدی تولید شد. زمان فیلمبرداری تا زمان نمایش فیلم در جشنواره فاصله زیادی نداشت و همین مسئله به فیلم فشار زیادی را وارد کرد. از همین روی چند نقصان اساسی هنگام تماشای فیلم ما را مورد آزار قرار می دهد. فیلم آن خون لازم که ضربه نهایی را به بیننده بزند ندارد. کار در بسیاری از موارد شبیه به همان مجموعه های تلویزیونی می شود که کارگردان پیش تر کارگردانی کرده است. ما اتفاقات مهیبی را می بینیم، اما این اتفاقات بسیار سطحی تصویر شده و ان عمقی را که ازچنین فیلمی انتظار می رود به همراه ندارد. نوع نگاه فیلمساز به مسئله جنگ هم از همان نوع آشنای سینمای جنگ دهه 60 است. سینمایی که جنگ را مقدس می شمارد و البته این از نام تهیه کننده ای که بر پیشانی کار ثبت شده قابل تاویل است. فیلم نگاهی حماسی به جنگ دارد و در کنار این فیلم ما بسیاری آثاری را داریم که به نقد جنگ می پردازند و به محاق می روند. فیلم روز سوم همسو با سلیقه و نگاه امروز مردم نسبت به سینما نیست، بلکه می کوشد نگاه سیاستمداران فعلی را در زمینه نگاه به جنگ ایران و عراق تامین کند.
فیلم با دو محور اساسی پیش می رود. اولی تهاجم، مقابله و جنگ است و دومی تلاش برای زندگی در این شرایط و در واقع لطیفی تصویری دو وجهی و متضاد از این شرایط ناهمگون ارائه می دهد. موقعیت آدم هایی که هجوم می آورند، می کشند و نابود می کنند اما عشق می ورزند. آدم هایی که با وجود دفاع کردن و جنگیدن شوخی می کنند، سر غذا دعوا می کنند و به یکدیگر بچه داری می آموزند. در واقع در خلال یک رویداد تهاجمی و خشونت آمیز، ارائه تصویری از زندگی یکی از تم های فیلم محسوب می شود. این که سمیره (باران کوثری) پافشاری می کند در خانه بماند، خانه برای او یک نوع تعلق خاطر است. دل کندن از آن سخت است و تا لحظه آخر باور نمی کند که یک نیروی متشکل با همه قوا، بنیان زندگی اش را دگرگون خواهد کرد. مالک آرپی جی زن ماهر بعد از هر عملیات فرزند نوزادش حسن را در آغوش می گیرد و از همرزمش با بد قلقی بچه داری می آموزد و در کانال در وصیتش به آقای نورانی قضیه طلاق را مطرح می سازد. مرتضی رهبر و فرمانده گروه که عموماً این قشر را در فیلم های معمولی دفاع مقدس دیده ایم که عمدتاً آدم هایی تک بعدی تصویر شده و هستند که به چیزی جز جنگ فکر نمی کنند و تصویری که از آنها ارائه می شود صرفاً مبتنی بر هدایت و رهبری گروه است. ۲۰ دقیقه ابتدای فیلم در واقع تصویری از بی رنگ شدن و از میان رفتن تدریجی امنیت اجتماعی یک جامعه به نمایندگی از آنها یک دختر و پسر است. با واگذار شدن خانه به دست عراقی ها آنچنان که خانه به خانه به اشغال آنها درمی آید فیلم آخرین حلقه را تصرف خانه رضا قرار می دهد و خروج رضا از خانه به عنوان آخرین حلقه امن خانه پاره شده جلوه می شود. فیلم نیز از تمرکز روی ماجرای این دو گشوده شده و ما را به آدم های دیگر متصل می کند. فیلم از نظر روایی تابعی از روایت کلاسیک مبتنی بر فلاش بک است. ماجراها ترتیب و توالی الف به جیم را دارند اما در خلال رویدادها از عنصر فلاش بک برای توضیح اتفاقات گذشته و منطق و مابه ازای واکنش های امروز پرسوناژ ها و همچنین شناخت پایگاه اجتماعی و افکار شخصیت ها به کار رفته است. طراحی فلاش بک ها مبتنی بر ذهنیات و افکار دفعی کاراکترها شکل می گیرد.
روز سوم از نظر بصری و ترکیب میزانسن ها در حالی که می توانست موثر باشد در بسیاری از صحنه ها بسیار خشک عمل کرده و در واقع می کوشد قدرت خود را نه در اجرای بصری که از حس صحنه کسب کند. یعنی با پرداخت ساده صحنه احساس تماشاگر را به بازی می گیرد و بس. لطیفی که در خوابگاه دختران عرصه هایی تازه را در سینمای وحشت و یا در دختر ایرونی به جنبه هایی جدید از سینمای کمدی رسید، در این فیلم نمی تواند از کلیشه ها پیشی بگیرد و در یک نقطه متوقف می ماند.