لباس شخصی ها چه کسانی هستند؟

نویسنده
سیروس سرمدی

در روزهای گذشته و با حمله های پی در پی گروهی از لباس شخصی ها به افراد و مکان های مختلف، این سئوال پیش می آید که به راستی لباس شخصی ها چه کسانی هستند و خاستگاه سیاسی و اجتماعی آنها کجاست؟

به طور کلی به نظر می رسد می توان لباس شخصه ها را در سه گروه مختلف دسته بندی کرد.

 

دسته اول

این دسته از افراد به نوعی کادر دائمی لباس شخصی ها هستند. افرادی که غالبا تحت ارتباط ارگانیک و سازمانی با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی هستند و ارتباط تنگاتنگی میان آنها با بیت رهبری وجود دارد. به تعبیری دیگر اینان از نزدیک ترین لایه های قدرت به نهاد رهبری جمهوری اسلامی هستند و معمولا خط قرمز آنها هم با اولویت های شخص آیت الله خامنه ای تعریف می شود. افرادی که در تجمعاتی از قبیل حمله به خانه مهدی کروبی و تحصن و شعار در مقابل مجلس یا حمله به بیت آیت الله صانعی و یا حتی حمله به کوی دانشگاه شرکت دارند عموما در این دسته قرار می گیرند. درواقع، بیشتر از آنکه بتوان آنها را بخشی از گروه های اجتماعی موجود در جامعه قلمداد کرد، باید آنها را جزئی از حاکمیت دانست  که وظیفه منکوب مخالفین را بر عهده دارند و همان وظیفه ای را انجام می دهند که مثلا کادر رسمی سپاه آن را بر عهده دارند، اما به هر ترتیب ترجیح می دهند این قبیل اعمال در ظاهری مردمی صورت بگیرد.

 

دسته دوم

اگر گروه اول را نیروهای تمام وقت پاسدار جمهوری اسلامی بنامیم، گروه دوم در واقع نیروهای پاره وقت لباس شخصی هستند. این گروه همچنان در ارتباط با نهادهای امنیتی و سپاه هستند اما همانند گروه اول نقش همیشگی در مقابله با نیروهای مخالف به آنها سپرده نمی شود. افراد این گروه غالبا اعضای بسیج هستند که البته آنها نیز از نظر تشکیلاتی منسجم هستند اما تنها در مواقع نیاز از حضور آنها استفاده می شود. اگر گروه اول را فرماندهان و امیران لشگر لباس شخصی ها بنامیم که در آمادگی همیشگی برای مهار بحران های گریبانگیرجمهوری اسلامی هستند، گروه دوم در حکم سربازان این لشگر و پیاده نظام در نبردهای خیابانی هستند.

در حوادث بعد از انتخابات که حکومت با حضور انبوه مخالفین در خیابان ها مواجه شد، این گروه از لباس شخصی ها به میدان نبردهای خیابانی فراخوانده شدند و حکومت به مقدار کافی از آنها در سرکوب مخالفین استفاده کرد. البته باید توجه داشت که هر چند گروه اول از نیروهای سیاسی ـ امنیتی نزدیک به ساختار قدرت تشکیل شده اند و مهمترین انگیزه آنها حفظ قدرت مستقر و انجام دستورات سازماندهی شده می باشد، اما در میان گروه دوم، افرادی با تعلقات ایدئولوژیک بیشتر یافت می شوند. و اگر محل استقرار و خاستگاه سیاسی گروه اول نهادهای امنیتی ـ اطلاعاتی است، خاستگاه سیاسی گروه دوم بیشتر مساجد، حسینیه ها، تکایا، دستجات عزاداری و سازمان های بسیج دانش آموزی، دانشجویی و بسیج ادارات است. و البته جدا از انگیزه های ایدئولوژیکی، که در میان این گروه بیشتر از گروه های دیگر یافت می شود، انگیزه های دیگری از قبیل ارتقای شغلی و پست و مقام و وصل شدن به لایه های نزدیک به حکومت نیز در میان این گروه از افراد تعیین کننده است.

 

دسته سوم

گروهی دیگر هم وجود دارد که بیشتر از آنکه بتوان اعضای آن را نیروهای لباس شخصی نامید و بیشتر از آنکه کارکردی شبیه دو گروه پیشین داشته باشند، که عمدتا در کاربرد زور علیه مخالفین از آنها استفاده می شود، شامل افرادی می شود که سالی چند نوبت و در راهپیمایی ها و گردهمایی هایی که حکومت نیاز به قدرت نمایی و به رخ کشیدن هواداران خود دارد ظاهر می شوند. اگر انگیزه های ایدئولوژیکی و مذهبی در میان گروه دوم بیشتر یافت می شد، در میان این گروه، جدا از همان انگیزه (البته به میزان رقیق تر) انگیزه مادی نیز دخیل است و حکومت همواره سعی در تطمیع این گروه از افراد با پرداخت های بسیار سطح پایین (در حد فراهم کردن امکانات خاص در روزهای راهپیمایی) دارد که البته تا حدودی هم در این کار موفق است.

خاستگاه اجتماعی این گروه نیز غالبا در میان اقشار کم درآمد و حاشیه نشین های شهر های بزرگ است؛ هرچند این افراد از طرفداران پر و پا قرص حکومت نیستند و اصولا جناح بندی های سیاسی در میانشان آنقدر حیثیتی نیست، اما این قابلیت را دارند که به گروه های سازماندهی شده لباس شخصی ها یا همان گروه دوم بپیوندند. در واقع افراد گروه دوم معمولا از میان همین افراد برگزیده می شوند. همانطور که ممکن بود افرادی که به گروه های نزدیک به حاکمیت جذب شده اند در صورت وجود شرایط متفاوت (مثلا ورود به دانشگاه) در میان نیروهای مخالف حکومت قرار بگیرند.

آنچه در ارتباط با گروه اخیر قابل توجه به نظر می رسد، آن است که نه تعلقات فکری، که فقر اقتصادی و فرهنگی موجود در جامعه است که به حکومت امکان داده تا آنها را به همراهی با خود وا دارد.درست به همین علت است که فعالیت آنها در مناسبت های حکومتی، به آن معنی نیست که اینان از طرفداران همیشگی حکومت خواهند بود. به عبارت دیگر، فقر این اقشار فرودست، ممکن است در شرایط افزایش بیش از حد فشار اقتصادی، آنان را به عکس العمل های غیرقابل پیش بینی برای حکومت وا دارد.