محاکمه صلواتی یا قاضی صلواتی؟

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

جناب آقای قاضی صلواتی

 

اینجانب سید ابراهیم نبوی، موکل آقای نعمت احمدی وکیل پایه یک دادگستری، از سوی آن شعبه محترم قضائی، احضاریه ای به تاریخ نهم تیرماه 1388 دریافت نموده که این احضاریه توسط فکس بسرعت به من اطلاع داده شد و قرار بود، اینجانب در معیت وکیل محترم خود، در روز مقرر در محل مقرر حاضر شوم، ولی چنانکه مستحضر هستید، برخلاف انتظار، وزارت کشور جمهوری اسلامی به جای اینکه نام آقای میرحسین موسوی را به عنوان برنده انتخابات معرفی نماید، به دروغ و در اثر تبانی با شخص مجرم به اسم محمود احمدی نژاد، نام وی را به عنوان رئیس جمهور اعلام نموده و به همین دلیل سفر اینجانب جهت حضور در دادگاه نیز به تعویق افتاد، چون مجبورم برای اصلاح این اشکال وزارت کشور، در خارج  از کشور یا اگر محل مناسبی با دسترسی به اینترنت در اوین آماده شود، در آنجا فعالیت کنم.

 

به قرار اطلاع جنابعالی وکیل اینجانب را مدتی در بازداشت نگه داشته و با او به عتاب سخن گفته اید، در حالی که این کارتان اصلا کار خوبی نبوده است، البته اگر شما با ایشان مشکلی دارید، به من مربوط نیست، شما می توانید ایشان را به صد سال زندان هم محکوم کنید و حتی بدون دادگاه زندانی کنید، من که وکیل ایشان نیستم، ایشان وکیل من است، ولی فی الحال اینجانب در عسر و حرج می باشم و تا وقتی آقای احمدی نژاد ریاست جمهوری را غصب نموده و حق آقای میرحسین موسوی را خورده و دو قورت و نیم آب هم بالاش، من برای حفظ کیان مملکت نمی توانم به این زودی به ایران برگردم و از شما به عنوان رئیس شعبه، تا زمان رفتن آقای احمدی نژاد و ریاست جمهوری آقای موسوی تقاضای استمهال می نمایم. از همین رو و با توجه به هماهنگی با جناب آقای نعمت احمدی در مورد جرائم اینجانب که کلا در فاصله سالهای 1377 تا 1379 رخ داده است، موارد زیر را توضیح می دهم.

 

یک: قاضی اول اینجانب که دستور بازداشت من را داد و یک روز هم مرا بازجویی کرد،  یعنی آقای قاضی مقدس ترور و مرحوم شده و شخص ترور کننده نیز اعدام شده و هنوز پرونده من باز است. من می ترسم تا من به تهران برسم شما و قاضی مرتضوی تشریف برده باشید به ولتای علیا و یا به رحمت ایزدی رفته باشید و پرونده هنوز باز باشد، این پرونده را اینقدر باز نگذارید، خدای ناکرده سرما می خورد. به همین دلیل و دلایل دیگر درخواست می کنم زیاد عجله نکنید و فرض کنید که پرونده من هم مثل پرونده قتل های زنجیره ای سی چهل سال وقت رسیدگی لازم دارد.

 

دو: شاکیان من یکی شان رئیس صدا و سیما بود که حالا رئیس مجلس است، آن یکی رئیس قوه قضائیه بود که حالا عضو شورای نگهبان است، یکی شان مسوول نیروی انتظامی بود که خودش به اتهام ارتباطات مشکوک با چند بانوی محترم برکنار شده، یکی نماینده اقلیت مجلس بود، که حالا نماینده اکثریت مجلس سابق شده است. یکی از کسانی که من به اتهام توهین به او بازداشت شدم، آقای هاشمی رفسنجانی است، که حالا بخاطر توهین به او باید به من جایزه بدهید. یکی دیگر از شاکیان من مدیرمسوول یک روزنامه محافظه کار بود که روزنامه او هم توقیف شده و حالا نه شاکی که متهم است. با همه این احوال می خواهم ببینم آیا باز هم کسی از من شکایتی دارد؟ اصلا شاکیان یادشان هست که از من شکایت کردند؟ یک دفعه نکند راه بیفتم و با هزینه کردن حداقل یک میلیون تومان بیایم تهران و ببینم هیچ کس از من شاکی نیست و تبرئه بشوم و آبرویم پیش مردم برود.

 

سوم: از آن قاضی محترم صلواتی درخواست می گردد با عنایت به اینکه در حال حاضر این متهم بالفطره به قول آقای مرتضوی که در هنگام دستگیری اینجانب 33 سال داشت و در هنگام صدور حکم 35 ساله شده و وقتی 40 ساله بود، محکوم به هشت ماه زندان می باشم، و ایشان مرا یک بار از بلژیک احضار کرد و حالا در 45 سالگی باز هم قصد محاکمه مرا دارد، و برای اینکه من هشت ماه زندان بروم احتمالا باید هجده سال انتظار بکشد و بکشم، اول برای من یک محل در زندان آماده کنید تا من برگردم، چون برحسب اطلاع واصله از سخنگوی ناجا و قوه قضائیه فعلا 1500 زندانی در اوین منتظر محاکمه اند و با این وضع که پیش می رود، به نظر می رسد تا زمانی که من به تهران برسم، 15 هزار زندانی بلاتکلیف باشند، با این اوضاع به من حق بدهید که حداقل در لیست انتظار بمانم تا وقتی سلول زندان خالی شد به تهران( منظور همان اوین است) برگردم، یا لااقل بفرمائید واحد اماکن قوه قضائیه برای اینجانب یک منزل مسکونی در همان حوالی اوین و درکه اجاره کند، تا وقتی به تهران رسیدم علاف نشوم. ضمنا به صاحب خانه بگوئید که من شب ها دیر به خانه برمی گردم، نگران نشود.

 

چهارم: جناب آقای قاضی صلواتی( صلوات الله و سلام علیه) در جریان می باشند که ما حداکثر جرم مان اهانت به فلان نماینده مجلس یا اهانت به صدا و سیما و اهانت به رئیس قوه قضائیه است، در حالی که طی ده سال گذشته در سایه امنیت و عدالت موجود در کشور کار به جایی رسیده است که اهانت به رئیس جمهور و همینطور بروید بالاتر، یکی از فعالیت های طبیعی روزانه و شبانه میلیونها ایرانی است. این طور نباشد که ما بیاییم آنجا و محاکمه علنی برگزار شود و مردم وقتی جرایم ما را می شنوند، ما را مسخره کنند. برای خود آن قاضی هم خوب نیست که ما زندانی بشویم و صدها هزار نفر به جرم اغتشاش و اقدام علیه امنیت ملی تحت تعقیب باشند و رئیس جمهور سابق و روسای مجلس سابق و نمایندگان سابق مجلس و رئیس مجلس خبرگان و اعضای شورای تشخیص مصلحت نظام و رئیس آن جرم شان ایجاد اغتشاش باشد، بخدا ما خجالت می کشیم، لااقل برای ما یک جرم سنگین مثل محاربه یا هواپیماربایی یا خیانت جنگی جور کنید که جلوی ملت متهم ایران سرافکنده نباشیم.

 

پنجم: به اطلاع قاضی صلواتی می رسانم که زمانی که بنده متهم شدم هنوز طالبان در افغانستان بود و صدام رئیس جمهور عراق بود و اسلام گراها در ترکیه سرکار نرفته بودند و پاکستان دست ژنرال مشرف بود، در این مدت بیل کلینتون کنار رفت و بوش سرکار آمد و عملیات یازده سپتامبر اتفاق افتاد و دو حکومت به فاصله دوازده متری دادگاه انقلاب عوض شد، شما هنوز ما را ول نمی نمائید؟ با توجه به همه این راستاهایی که عرض کردم، خواهشمند است دستور فرمائید یک بار دیگر پرونده اینجانب را مطالعه نمایید که اگر باز هم نظرتان بر ادامه محاکمه بود، در صورت امکان وکیل اینجانب یا یکی از وکلا که اکثرا زندانی هستند، به جای ما زندان بروند، تا اگر عمر من و آقای مرتضوی و قاضی صلواتی باقی بود، ما هم برگردیم و اگر زنده بودیم زندان برویم، در غیر این صورت اینجانب در اینجا منتظر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری می باشم.

 

با تقدیم احترامات فائقه آتشین

سید ابراهیم نبوی

مددجوی زندان اوین، 209، 248 و چند جای دیگر

29 تیرماه 1388